13 مهر 1388 / 16 شوال 1430 / 5 اکتبر 2009
13 مهر 1388 / 16 شوال 1430 / 5 اکتبر 2009
13 مهر 1388 / 16 شوال 1430 / 5 اکتبر 2009
حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) ازعراق به پاريس هجرت كردند. آن روح بلند و بيدار هنگامي تصميم به اين هجرت تاريخي گرفتند كه ازيك سو رژيم بعثي عراق سعي مي كرد از مبارزات ايشان جلوگيري كند و از ديگر سوي ساواك شاه درتدارك توطئه هاي مختلف بود. دولت عراق كه درراه حفظ تعهدات و روابط با دولت ايارن مي كوشيد؛ توسط يكي ازمقامات امنيتي از امام خواست كه ازهرگونه فعاليت سياسي و تبليغاتي برضدَّ رژيم شاه خودداري كند. حضرت امام در پاسخ فرمودند: " اين تكليف شرعي است كه متوجه من است و من هم اعلاميه مي نويسم و هم درموقعش برمنبرصحبت مي كنم و هم نوارپرمي كنم و به ايران مي فرستم. اين تكليف شرعي من است و شما هم هرتكليفي داريد عمل كنيد." بدنبال هجرت حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) ازنجف به پاريس سيل تلگرافهاي اعتراض آميز بسوي بغداد روانه شد. همچنين آيات عظام گلپايگاني و مرعشي نجفي با انتشاراعلاميه اي به رفتارغيرانساني رژيم عراق با حضرت امام اعتراض كردند. درپي آن گروه كثيري ازايرانيان مقيم كويت دراعتراض به رفتارناپسند عُمّال بعثي با حضرت امام تظاهرات گسترده اي برپاكردند. |
وضع بحراني و در حال انفجار كشور كه از ادامه تبعيد رهبر نهضت اسلامي ايران ناشي ميشد از يك سو، و عدم تمايل دولت تركيه به ادامه زندانباني خود از سوي ديگر، رژيم پهلوي را بر آن داشت كه تبعيدگاه امام را تغيير دهد. از اين رو، طي مذاكره سرّي با دولت عراق در قبال اين تعهد كه دولت ايران دخالتي در سرنوشت، آزادي و مدت اقامت امام در عراق نداشته باشد، عراقيها با انتقال امام به عراق موافقت نمودند. ورود امام در 13 مهر 1344ش به عراق پس از يازده ماه اقامت در تركيه، كه ابتدا به صورت ناشناس انجام گرفت، استقبال گرم و پرشور و بي سابقهاي را به دنبال آورد. حضرت امام پس از يك توقف كوتاه در كاظمين، براي زيارت مرقد مطهر امام هادي(ع) و امام عسگري(ع) رهسپار سامرا شدند و با استقبال باشكوه مردم و حوزه علميه سامرا مواجه گرديدند. روز بعد كربلا يكپارچه براي استقبال ازامام آماده شد و ايشان يك هفته بعد با استقبال بيسابقه مردم و حوزه علميه نجف وارد اين شهر شدند. هدف رژيم شاه از تغيير محل تبعيد امام آن بود كه با توجه به شرايط خاص و سنّتي حوزه علميه نجف كه هر تازه واردي در آن هضم ميشد، آوازه امام را از اين طريق به خاموشي بكشانند. اما حضرت امام با ادامه مبارزات خود، رهبري نهضت اسلامي را به شكلي ديگر پيگيري كرده به طوري كه رژيم بغداد مجبور به ايجاد فشار عليه ايشان و فراهم آوردن زمينههاي خروج امام از اين كشور گرديد. |
با شكست متجاوزان بعث در نبرد با مدافعان خرمشهر در دهم مهر 1359، نيروهاي دشمن ضمن سازماندهي و استقرار در مواضع جديد، تلاش اصلي خود را جهت ممانعت از توقف به هر شكل ممكن متمركز نمودند. بدين منظور، دشمن مصمم بود پيشروي را هرچند در قالب خيزهاي كوتاه، ادامه دهد. لذا بر اساس طرحريزي جديد، در سپيدهدم 13 مهر 59، تهاجم سنگيني را آغاز كرد و پس از تلاش فراوان، تنها موفق به پنجاه متر پيشروي در داخل بندر خرمشهر گرديد و ضمن تحمل ضايعات فراوان و يورش رزمندگان اسلام به قرارگاه دشمن، دشمن را از پيشروي باز داشت. دشمن براي تصرف خرمشهر چند مشكل عمده داشت كه عبارتند از: عدم شناخت دقيق از اوضاع داخل شهر، حضور رزمندگان اسلام در داخل شهر و مشكلات ناشي از مقاومت آنان و نيز هراس دشمن از جنگ شهري و خالي شدن پشتِ سر يگانها، در صورت ورود به داخل شهر و امكان دور خوردن و محاصره نيروها در داخل شهر و نيز احتمال تفرقه و جدا شدن يگانها از يكديگر. و در نهايت با تهاجم بيرحمانه مزدوران بعثي به شهر خرمشهر، اين شهر قهرمان در چهارم آبان 1359 پس از سي و پنج روز مقاومت، به اشغال متجاوزين عراقي درآمد. |
از سال 1378 با درخواست نيروي انتظامي و تصويب مقام معظم رهبري و فرمانده كل قوا زمان برگزاري هفته نيروي انتظامي از تيرماه به مهرماه هر سال انتقال يافت. قبلاً 27 تير به مناسبت سالروز تصويب قانون ادغام نيروي انتظامي به نام روز نيروي انتظامي و سپس هفته آخر تيرماه به نام هفته نيروي انتظامي نامگذاري شده بود و در اين روز و هفته، مراسم ويژهاي براي بزرگداشت اين نهاد انتظامي برگزار ميگرديد. وليكن بعد از بررسيها و جمعبندي نظرات و ديدگاهها و پيشنهادهاي مختلف مقرر شد هفته نيروي انتظامي در مهر ماه، برگزار شود. از جمله عللي كه براي اين امر ذكر شد تعطيلي مدارس و دانشگاهها و آموزشگاهها بود، كه طيف عظيم جوانان و نوجوانان كشور را تشكيل ميدهند و نيروي انتظامي اصليترين برنامههاي خود را در ارتباط با اين قشر تهيه و تدارك ميبيند و با تعطيلات تابستاني امكان ارتباط مناسب و برنامهريزي مطلوب براي آنها وجود نداشت، ديگر اينكه با توجه به درجه حرارت بالا در فصل تابستان امكان اجراي برنامههاي مختلف براي همه اقشار مردم و در همه مناطق كمتر امكانپذير بود. |
«ابو القاسم عبد الرحمن بن محمّد بن اسحاق» مشهور به «اِبنِ مَندِه» محدث مسلمان ايراني تبار در اصفهان درگذشت. ابن منده از پدر علم آموخت . سپس در اصفهان از محضر بزرگاني چون ابن مرزبان ابهري بهره برد وعاقبت راهي سفر شد. ابن منده براي روايت حديث به اجازه علما و بزرگان اهميت فراوان قائل بود وخود به اخذ اجازه ازحاكم نيشابوري و زاهِرِبْن احمد سرخسي نائل شد. ابن منده درامربه معروف ونهي ازمنكر عالمي سختگيربود وازكسي پروا نداشت. ازابن منده آثارمتعددي باقيست كه از آن ميان« اَلكِفايَة ، تاريخ اصبهان ؛ و تاريخ مكه» را مي توان برشمرد.در خور توجه است كه نسب خاندان ابن منده به اِستَندار فيروزان بْن چهار بُخت از صاحب منصبان لشكري است ساسانيان ميرسد. |
«اِبن اَزرَق فارقي» محدث ، فقيه ، مورخ و جغرافيدان مسلمان در« مِيافارقَين وآمِد»ْ بدنيا آمد. ميافارقين در آن زمان از شهرهاي مهم ديار بَكر بشمار مي رفت. ابن ازرق در جواني براي يادگيري فقه ، حديث، لغت و نحو و تفسير قرآن به بغداد رفت . اما چون به تاريخ دلبستگي فراوان داشت در كسب آن با شوق بسيار تلاش كرد. ابن ارزق از يك طررف اغلب تأليفات تاريخي را مطالعه كرد و از طرف ديگر با مسافرتهاي متعدد با اوضاع تاريخي، اجتماعي و جغرافيايي مناطق مختلف آشنا شد . ابن ارزق در اين مسافرتها آداب و رسوم مرام جوامع گوناگون را آموخت و به اين ترتيب دانش و اطلاعات جامعي بدست آورد مهمترين اثر ازرق فارقي تاريخ ميافارقين وآمد نام دارد . بخش اعظم مندرجات اين كتاب ثمره مشاهدات و يادداشتهاي ابن ازرق از سفرهاي اوست . اين كتاب كه تنها اثر به جامانده از اين ازرق است به تاريخُ الفارِقي نيز شهرت دارد. انگيزه ابن ازرق از نگارش اين كتاب بيان گزارش تاريخي – سياسي و فرهنگي درباره زادگاهش تا اواسط قرن ششم هجري قمري بوده است. گفتني است كه تاريخ مِيافارِقَين وآمِدْ دايرة المعارفي از فرهنگ و سياست ادوار گذشته است. زيرا مؤلف در اين كتاب از اوضاع تاريخي – سياسي ، اجتماعي و فرهنگي بسياري ازملل سخن به ميان آورده است. |
سرزمين هائيتي مستقل شد و به اين ترتيب 185سال سلطه اسپانيا و 120سال سلطه فرانسه براين كشور پايان يافت. فرانسويان درسال1697 ميلادي، هائيتي را با نام مَس دومينيك مستعمره خود كردند. شورش بردگان به رهبري توسان گوورتور درسالهاي 1791تا1802ميلادي عامل اصلي استقلال اين كشور بود و سرانجام درسال1804ميلادي هائيني به استقلال رسيد. اين كشوردرساحل درياي كارائيب واقع است و با دو مينيكن مرز مشترك دارد. |
شهر مهم و استراتژيك سالونيك كه درشمال شرقي كشور يونان قراردارد دراَثناي يكي از مهمترين پيكارهاي جنگ جهاني اول به تصرف نيروهاي متحد درآمد. نيروهاي متّفق درجنگ اعم ازانگليس، فرانسه و روسيه به منظور حفظ شهرسالونيك، ازاين شهردفاع خوبي كردند. اما درپي ازدست دادن نيمي ازقواي خود، اين شهرمهم و استراتژيك را به متحدين تسليم كردند. |
قرارداد تريِست براي تعيين نحوه اداره بندر معروف تريست، ميان ايتاليا و يوگسلاوي امضا شد. اين بندركه درشمال شرقي خاك ايتاليا واقع است ازسال1947ميلادي زيرنظر سازمان ملل متحد اداره مي شد. اما پس ازامضاي اين قرارداد ميان دو كشور ايتاليا و يوگسلاوي تقسيم شد و هريك ازاين دو كشوراداره بخشي ازبندرتريست را به عهده گرفتند. |
گوتفريد آگوسْتْ بورْگِر، شاعر معروف آلماني، در 19 مارس 1747م در آلمان به دنيا آمد. بورگر از همان دوران جواني با انواع مصائب و حوادث دست به گريبان بود و اين ناكاميها كه تا آخر عمر دامنش را رها نكرد، تاثيري مستقيم در آثار او و در نتيجه در ادبيات آلمان قرن هجدهم بر جاي گذاشت، به طوري كه بورگر در ادبيات آلمان به عنوان شاعر محنت كشيده و تلخكام معروف شده است. وي در سالهاي پاياني عمر خود در عرصه ادبيات آلمان مقامي رفيع به دست آورد، به طوري كه پيش از آنكه يوهان گوته، شاعر شهير آلمان قدم به صحنه ادب آلمان گذارَد، بورگر بزرگترين غزلسراي آلمان به شمار ميرفت. از بورگر آثار منظوم متعددي برجاي مانده كه يك قطعه شعر او به نام لئونور، از زمان خود او تا به امروز از معروفترين و عاليترين آثار شاعرانه زبان آلماني به شمار ميرود. همچنين چند قطعه ديگر او به نام شكارچي وحشي و ترانه مرد دلير و... نام بورگر را براي هميشه در زمره بزرگان ادب آلمان ثبت كرده است. گوتفريد بورگر سرانجام در 5 اكتبر 1794م در 47 سالگي درگذشت. |
بعد از وقوع انقلاب فرانسه در سال 1789م و شكلگيري دوره جديد، قانون اساسي اين كشور در سال 1791م تصويب گرديد. چندي بعد اين قانون تكميل شد و براساس بخشي از آن، مجلس از دو قسمت تشكيل ميشد. يك شوراي پانصد نفره كه اعضاي آن بالاي سي سال سن داشتند و داراي حق انشاء و تدوين قوانين بودند و يك شوراي پيران (مانند سنا) كه شامل 250 عضو بالاي 40 سال بود كه حق تبديل مصوبات شوراي اول به قانون را داشت. در عين حال به منظور خنثي كردن طغيان ناگهاني سلطنتطلبان و طرفداران شاه، قانون مقرر داشت كه در انتخابات بعدي، دو سوم نمايندگان مجلسِ قانونگزاريِ جديد، از بين نمايندگان فعلي انتخاب شوند. اين مصوبه كه به فرمان دو سوم معروف شد، در پاريس با مخالفتهايى روبرو گشت. با استفاده از اوضاع متشنج و اعتراضات مردمي، قيام سلطنتطلبان به وقوع پيوست كه خطري براي حكومت انقلابي به وجود آورد. ادامه اين وضعيت باعث شد تا شورشهاي پراكندهاي در مناطق گوناگون كشور شكل گرفته و از جمله مشروطهخواهان توانستند با استفاده از نارضايتي گسترده مردمي، بار ديگر بر بخشهايى از مناطق تسلط يابند. اين مسئله باعث شد تا حكومت وقت با كشاندن نيروهاي نظرامي به پايتخت دست به مقابله زند. در 5 اكتبر 1795م عصيان علني و شورش عمومي با شركت حدود 25 هزار پاريسي شكل گرفت. تظاهركنندگان كه به جنگافزار هم مجهز بودند نواحي متعددي را تصرف نمودند اما باراس كه فرماندهي نيروهاي نظامي را برعهده داشت با كمك معاون خود ناپلئون بُناپارت و آتش سنگين توپخانه، توانست شورش را درهم شكند. گرچه عدم حمايت عمومي مردم از سلطنتطلبان از ديگر عوامل شكست آنها به شمار ميرفت. |
يكي از اقداماتي كه ژوزف استالين، رهبر كمونيست اتحاد جماهير شوروي در واكنش به تشكيل سازمان پيمان آتلانتيك شمالي، ناتو، انجام داد، تشكيل يك سازمان بينالمللي كمونيست به نام كُمينفُرم و تحميل رژيم كمونيستي بر كليه كشورهاي تحت اشغال خود در اروپاي شرقي بود. از اين رو، در پنجم اكتبر 1947م كُمينفُرم يا دفتر اطلاعات بينالمللي احزاب كمونيستيِ اروپا با هدف برقراري اتحاد و همكاري بين احزاب كمونيست اروپا با عضويت احزاب كمونيست نُه كشور شوروي، فرانسه، ايتاليا، يوگسلاوي، لهستان، مجارستان، روماني، چكسلواكي و بلغارستان شكل گرفت و مقر سياسي آن در بلگراد پايتخت يوگسلاوي انتخاب گرديد. هدف استالين از تعيين بلگراد به عنوان مركز فعاليت كُمينفُرم، اعمال نفوذ بيشتر در امور اين كشور و مقابله با استقلالطلبي مارشال تيتو، رهبر يوگسلاوي، در برابر مسكو بود. با اين حال تيتو كه حكومت خود را مديون استالين نميدانست حاضر به تمكين در برابر خواستههاي او نشد تا اين كه اين مسئله باعث اخراج حزب كمونيست يوگسلاوي از كمين فرم و ايجاد شكاف بين دنياي كمونيست پس از جنگ جهاني دوم گرديد. عمر كُمينفُرم دوام چنداني نيافت و مدتي پس از مرگ استالين، در آوريل سال 1956م منحل شد. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}