هماهنگ سازی و آمیختگی
آسمانی که در کتاب مقدس از آن سخن رفته است، ارتباط چندانی با آسمانی که ما می بینیم و هواپیماها و موشکها در آن به پرواز در می آیند، ندارد. در عالم نجوم، زمین تنها لکهی خاکی کوچکی است .
ما نمی خواهیم با تفسیر کتاب مقدس، اصلی به دست دهیم که علم بتواند آن را ثابت کند بلکه به مسائلی می پردازیم که برای ایمان و زندگی ضرورت دارند. علم نباید علم و دین به «اثبات» وجود یا زائد بودن خداوند بپردازد، بلکه باید تا جایی که ممکن است به سوی تبیین پذیری عالم توسط علم فیزیک پیش برود و در عین حال عرصه را برای اموری باز بگذارد که اساسا توسط فیزیک قابل توصیف نیستند. این امری است که کتاب مقدس از آن سخن می گوید.باید از کتاب مقدس گواهی بطلبیم تا بتوانیم تصمیم گیری کنیم. علم نمی تواند پیام روشنی را که در دو روایت سفر پیدایش آمده است، اثبات یا ابطال کند. در آغاز آفرینش جهان خدا هست.به این ترتیب نباید این دو زبان را با هم مخلوط کرد. زبان کتاب مقدس، چنان که ورنر هایزنبرگ بیان می دارد، فهم موقعیتی از جهان را ممکن می سازد که ورای پدیده هاست و بدون آن نمی توان هیچ گونه اخلاق یا معیاری برای ارزش ها به دست آورد. این زبان بیشتر به زبان شعر شبیه است تا زبان علم که میل به دقت و وضوح دارد. بنابراین کلمات در این دو زبان اغلب معانی متفاوتی دارند:
آسمانی که در کتاب مقدس از آن سخن رفته است، ارتباط چندانی با آسمانی که ما می بینیم و هواپیماها و موشکها در آن به پرواز در می آیند، ندارد. در عالم نجوم، زمین تنها لکهی خاکی کوچکی است که در یکی از نظام های بی شمار کهکشان راه شیری قرار دارد. اما برای ما مرکز عالم محسوب می شود و واقعا مرکز عالم است. علم می کوشد که معنایی عینی برای اصطلاحاتش بیابد. چه کسی می تواند بر این مطلب پا بفشرد که جنبه عینی جهان واقعی تر از جنبه ذهنی است؟ بنابراین ما نمی توانیم این دو زبان را به هم بیامیزیم. باید باریک بینانه تر از چیزی بیاندیشیم که تاکنون مرسوم بوده است.
به علاوه پاسخ به سؤالات اساسی بشر موضوع نگرش اساسی شخصی است. یوری گاگارین فضانورد اهل شوروی نخستین کسی بود که در ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ در مدار زمین چرخید. او بعدها مطابق با اندیشه ی جزمی ماده گرایان مارکسیست اظهار داشت: «آن بالا خدایی نیست که دیده شود.» اما مدتی بعد صراحتا از اندیشههای دینی حمایت کرد. فرانک بورمان(Frank Bormann) فرمانده آمریکایی فضاپیمای آپولو، نخستین فضانوردی بود که در شنبه مقدس ۱۹۶۸ در مدار ماه قرار گرفت. او مجذوب زیبایی سیاره ی آبی ما شده بود و به نشان سپاسگزاری از اینکه در تاریکی عالم نعمت روشنایی و حیات به ما داده شده با صدای بلند آیات نخستین سفر پیدایش را قرائت کرده بود: «خداوند در آغاز زمین و آسمان را آفرید و زمین بی شکل و تهی بوده و تاریکی در عمق و روح خدا بر فراز آبها بود و خداوند فرمود روشنایی بشود و روشنایی شد.»
اولریش والتر(Ulrich Walter) فیزیکدان و فضانورد آلمانی است که در مأموریت شاتل فضایی S-۲ در ۱۹۹۳ شرکت داشت. او زیر نور درخشان خورشید سیاره ی سفید و آبی ما را دید و در مقابل با اعماق تاریک عالم که ملال آوری اش آدمی را تحت تأثیر قرار میداد و با حیات سازگاری نداشت، روبرو شد و تجربه ای مشابه با تجربه ی تنهایی پاسکال به او دست داد: «انقلاب کپرنیکی که من آن را شخصا تجربه کردم.» او خود به آفریدگار ایمان دارد اما افکارش مطابق با تصورات و اندیشههای جزمی کلیسا نیست: آیا پرواز فضایی آدمی را به خدا نزدیک تر می کند؟» و بعد پاسخ می دهد که «این به خود فرد بستگی دارد.»
در واقع باید از کتاب مقدس گواهی بطلبیم تا بتوانیم تصمیم گیری کنیم. علم نمی تواند پیام روشنی را که در دو روایت سفر پیدایش آمده است، اثبات یا ابطال کند. در آغاز آفرینش جهان خدا هست، پس اینچنین نیست که «در آغاز انفجاری رخ داد.» بلکه «در آغاز کلمه بود، ارادهی باری بود و نور، انرژی، ماده، زمان و مکان وجود داشت.»
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}