بچهها سرشار از انرژی خلاق
شاید اگر ما بتوانیم خود را جای بچهها بگذاریم و در دنیای آنها سیر کنیم و با عمیق تر شدن به بازتابهای تفکرات و عملکرد آنها توجه کنیم، می توان به نتایج مطلوب تری رسید. ما باید در کنار کودکانمان به نقاشی بپردازیم.
آنها از هیچ چیزی اضطراب و دلهره نداشته و به طور آزاد و رها فکر می کنند. کودکان رها هستند. در این رهایی ذهنی- احساسی خود، بیهمتایی شان را بروز می دهند. اما همیشه اتفاقاتی پدید می آید که میتواند این کودک با ذهن و احساس رها را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از این مصادیق، بزرگ شدن تدریجی آنها و آغشته شدن به دغدغه های دنیای بزرگسالان است. در سنین بزرگسالی، یک فرد بیشتر از آنکه به دنیای درونی خود توجه کند وابسته دنیای بیرون است. ما در این سنین به تابلوهای تبلیغاتی نگاه می کنیم، برای تزئین خانه یا آشپزی به کتابها و مجلات رجوع می کنیم، تلویزیون تماشا می کنیم و به مدهای روز هم نیم نگاهی داریم و اینها بخشی از اتفاقات و روال مرسومی است که ذهن ما را به سمت خود جذب می کند. اما آیا این پایان راه است و ما مجبوریم تسلیم شرایط و وضعیت موجود شویم؟ آیا دیگر نمی توانیم به بچهها یمان یاد بدهیم که چگونه از انرژی فعال درونی شان بهترین بهرهها را ببرند؟ آیا ما باید با وضع بیرون همراه و همساز شویم؟
اتفاقا برعکس، امکان تغییر همیشه وجود دارد. شاید اگر ما بتوانیم خود را جای بچهها بگذاریم و در دنیای آنها سیر کنیم و با عمیق تر شدن به بازتابهای تفکرات و عملکرد آنها توجه کنیم، می توان به نتایج مطلوب تری رسید. ما باید در کنار کودکانمان به نقاشی بپردازیم. آیا تا کنون در حالی که کودکان نقاشی می کشند، به آنها توجه کرده اید؟ آنها در این شرایط نگران هیچ چیزی نیستند، جز توجه به کاغذ سفید، مداد رنگیها و تصویری که در حال شکل گیری است. این یک فرصت طلایی برای ماست که با آنها غرق شدن در کاری که جذابیت دارد را انجام دهیم. در کمتر کلاسی معلمها در کنار کودکان نقاشی می کشند. در کلاس خلاقیت این ما هستیم که باید انرژی خلاق درونی مان را پدیدار کرده و با آنها نقاشی کنیم. آنها ساعتها نقاشی می کنند، بدون آنکه بدانند زمان در حال گذر است. کودکان خلاق ترین موجودات روی زمین هستند اما وقتی که ما فضای ذهنی شان را بر هم می ریزیم، آنها می فهمند و یاد می گیرند که باید مثل ما رفتار کنند.اگر شما بخواهید از بچهها امتحان بگیرید یا آزمونی برای سنجش آنها برگزار کنید آنها بلافاصله به سکوت مورد نظر شما تن میدهند. در حالی که بهترین روش خلاق بودن را خود آنها با عملکردشان به ما آموزش میدهند. یکی از راههای هدایت کودکان به سوی معرفت خلاق، متوجه ساختن آنها است به اینکه کیستند؟ چه توانایی هایی دارند؟ تا چه حد دارای انرژی و هیجان هستند؟ گاهی نیاز است به رویاها، اشارهها و سخنان کودکان گوش دهیم. یک کودک در مدرسه ای معملش را با چهار دست و سه چشم به تصویر کشید. وقتی معلم نقاشی را دید عصبانی شد و کودک را تنبیه کرد. حتی از پدر و مادرش خواست که به مدرسه بیایند. معلم رو به والدین کودک کرد و گفت: فرزند شما بسیار گستاخ و بی ادب است.
من تحمل او را ندارم! اما سؤال این است چه اشکالی دارد که کودکی ما را در وضعیت متفاوتی تصویر کند؟ چرا باید او را موجودی بی ادب و گستاخ بدانیم در حالی که او می خواسته ما را دچار شگفتی یا خنده کند یا اینکه چون دارای توانایی تصویرسازی بالایی است، با این کار می خواسته خودش را به ما معرفی کند. کودکان انرژیهای درونی بالقوه متعدد و با تراکم بالایی دارند که امکان دارد به صورتهای متفاوتی بروز کرده و نمایان شود. چه قدر خوب است اگر کودکان رویاهای متفاوت ذهنیشان را به تصویر بکشند و اتفاقا وظیفه خطیر معلمی همین است که این تصاویر را که در ذهن، قلب و احساس کودک وجود دارد، تشخیص و زمینه های شکوفایی آنها را پدید آورد. معلمها نباید از بیان احساسات کودکان یا متفاوت بودن نوع نگاه و اندیشه آنها احساس ناراحتی یا عذاب کنند. کودکی دوران خاصی است که باید مطابق ارزشها و هنجارهای آن دوران دیده و درک شود. آنچه انرژی درونی کودکان را برانگیخته می کند توجه به پیشرفتهای آنها در عملکردشان میباشد. کودکان باید احساس لذت از زندگی و گذران دقایق داشته باشند. آنها به مانند کوره داغی میمانند که در کلاس های سرد ما بی روح و یخزده میشوند. کلاس، مکان آموزشی اجباری نیست. هیچ مکان آموزشی بدون فرصت تنفس، رهایی ذهنی و لذت، روح نخواهد داشت.
مربیان آموزشی وظیفه خطیری به عهده دارند. آنها باید روح نشاط و هیجان را در کلاس بیدار کنند. درست مثل اجاق یا بخاری که خاموش است و با روشن کردن آن به مرور فضا گرمتر میشود. گرمی کلاس به خودی خود ایجاد نمی شود. مگر آنکه ما تلاشی در راستای احیای آن کنیم. نرم افزار ذهن کودکان با هر محیطی همراه و همساز خواهد شد، این موضوعی است که تجربه آن را ثابت کرده است. اگر شما بخواهید از بچهها امتحان بگیرید یا آزمونی برای سنجش آنها برگزار کنید آنها بلافاصله به سکوت مورد نظر شما تن میدهند. اما آنچه مهم است تقویت و شکل دادن به ذهن خلاق کودک است که بتواند در زمان مناسب به انرژیهای درونی آنها پاسخ مساعدی دهد و در عین حال با واقعیات بیرونی هم کنار آید. بعضی اوقات معلمها برای کنترل کلاس به اعمال زور و جبر روی می آورند، که این کار باعث ایجاد سکوت تصنعی در کلاس می شود و عشق بچهها را نسبت به محیط کم و آنها را دلزده و از مدرسه متنفر می کند و ما دیگر نمی توانیم نه کاری برای آنها انجام دهیم و نه در تدریس مان موفق باشیم.
منبع: جامعهشناسی نخبهپروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}