خانواده از نگاه جامعه شناسان، نخستین و مهم ترین «نهاد» اجتماعی دانسته می شود. به همین دلیل چگونگی ارتباطات و روابط اعضای خانواده با یکدیگر در حقیقت پایه های شخصیتی و الگوهای رفتاری انسان را شکل می دهد. هر چند در دوران مدرن متأثر از ارزش های مدرنیسم و پست مدرنیسم، گونه های متعددی از «خانواده» مورد تأیید و توجیه قرار گرفته است: خانواده های بدون فرزند،[1] خانواده تک والدینی، خانواده تک جنسیتی، خانواده دو نوعی [انسان و حیوان ]؛ اما روشن است که وجود چنین خانواده هایی به معنای درستی و ارزشمندی آنها نیست. اینها در حقیقت پیامد ارزش های لیبرالیستی و سکولاریستی غربی است. پیامد لذت گرایی لجام گسیخته انسان غربی است.[2] هر چند برخی از نویسندگان و دلبختگان این فرهنگ سعی می کنند به توجیه و تفسیر این نوع رفتارها بپردازند،[3] اما بسیاری از آگاهان در همان جامعه، این حالت را خطری بزرگ برای بقای تمدنی غرب می دانند. فوکویاما، هانتینگتون،[4] برژنسیکی [5] و دیگر اندیشمندان غربی همگی زنگ خطر گسیختگی اجتماعی غرب را به صدا درآورده اند. به هر حال، علیرغم همه این انحرافات و کج روی ها، هنوز هم خانواده به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی شناخته می شود.

تشکیل خانواده در نگاه اسلام از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. خانواده هر چند از نظر جمعیت، یک جامعه بسیار کوچک دانسته می شود اما اسلام به منظور سالم سازی جوامع بزرگ تر انسانی اهتمام ویژه ای به سلامت نهاد خانواده دارد. خانواده مهم ترین جایی است که در آن باورها و اعتقادات دینی، ارزش های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی از نسلی به نسلی منتقل می شود. از طریق خانواده است که نسل بعدی با دنیای بیرونی آشنا می شوند، چگونگی معاشرت و روابط اجتماعی با دیگران را می آموزند و راه و رسم زندگی، اخلاق و آداب و رسوم اجتماعی را فرا می گیرند.

از این رو، اسلام برای حفظ قداست و ارزش خانواده اهمیت ویژه ای قائل است. به همین دلیل، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«مَا بُنِی فِی الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِیج.»[6]

پاک سازی محیط خانواده و جامعه از آلودگی ها، تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده، تبیین روابط سالم و سازنده میان همسران و دیگر اعضای خانواده، و تأکید ویژه بر تربیت فرزند از جمله برنامه هایی است که اسلام برای حفاظت از کانون مقدس خانواده مورد توجه قرار داده است.

اعضا و ارکان تشکیل دهنده نهاد یا سیستم خانواده در اسلام عبارتند از زن و مرد که بر اساس سنت اسلام به عقد یکدیگر درآمده اند، به عنوان ارکان اصلی، و فرزندان به عنوان ارکان تکمیلی. طبیعتاً اگر بخواهیم شناختی عمیق از روابط خانوادگی داشته باشیم، لازم است ارکان و اعضای آن و همچنین نحوه تعاملات آنها با یکدیگر را به درستی بشناسیم. سبک ارتباطات خانوادگی اسلامی متأثر از شناخت وظایف و مسؤولیت ها و جایگاه هر یک از ارکان سازنده خانواده است. باید بدانیم که رفتار هر یک از اعضا می تواند عملکرد کل سیستم را تحت تأثیر قرار دهد. اختلال در رفتار یکی از اعضا می تواند عملکرد کل سیستم را مختل کند. کارآمدی خانواده معلول و محصول کارآمدی تک تک اعضای آن است. به همین دلیل، شناخت وظایف اخلاقی هر یک از اعضای خانواده و عملکرد درست هر کدام از آنها می تواند این بنای محکم و محبوب الهی را در راستای تکامل و سعادت دنیوی و اخروی انسان قرار دهد.


خانواده و تأمین نیازهای انسان

هر فرد انسانی هم در اصل حیات و هستی و هم در بقا و پایایی خود نیازمند خانواده است. همین مسأله روابط خاصی را میان او و دیگر اعضای خانواده به ویژه پدر و مادر پدید می آورد. در بعد معنوی و حیات اخلاقی نیز هر انسانی نیازمند انسان های دیگر است که در نخستین گام خانواده است که بنیان های معنوی و اخلاقی فرد را پی ریزی می کند. افزون بر این، نیازهای جنسی و عاطفی زن و شوهر نیز در محیط خانواده است که به سالم ترین شکل تأمین می شود. در خانواده است که بنیان های هویت و شخصیت فرزندان پی ریزی می شود. در حدیث مشهوری از پیامبر اسلام چنین نقل شده است:

مَا مِنْ مَوْلُودٍ یولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یهَوِّدَانِهِ وَ ینَصِّرَانِهِ وَ یمَجِّسَانِه؛[7]

همه بچه ها، با فطرتی پاک و الهی به دنیا می آیند. اما والدین اند که آنها را یهودی، مسیحی یا مجوسی می کنند.

بر این اساس است که می توان گفت خانواده نقش منحصر به فردی در تکوین شخصیت و هویت واقعی افراد به ویژه فرزندان دارد. خانواده هم می تواند موجبات انحراف و شقاوت افراد را رقم بزند و هم زمینه های هدایت و سعادت آنها را فراهم نماید.

ارتباطات و روابط مختلفی در محیط خانواده مطرح است که اسلام برای تک تک آنها طرح و الگوی خود را ارائه داده است: روابط زن و شوهر با یکدیگر، روابط والدین با فرزندان، روابط فرزندان با والدین، روابط فرزندان با یکدیگر از اهم روابط موجود در محیط خانواده هستند.


پی نوشت ها:
[1] . تحقیقات نشان مى‏دهد که از دهه 1950 تاکنون تعداد زوج‏هایى که بدون فرزند زندگى مى‏کنند، روندى فزاینده داشته است.(جامعه‏شناسى مدرن، پتر ورسلى، ترجمه حسن پویان، ج 1، صص 231- 246.) چنین خانواده‏هایى معمولًا براى پر کردن خلأ فرزند، روى به سوى حیوانات خانگى مثل سگ و گربه و امثال آن آورده‏اند و سعى مى‏کنند با نگه‏دارى آنها و حفاظت از آنها، خلأ فرزند داشتن را پر کنند.
[2] .«فرهنگ رفاه»، فرانسیس فوکویاما، در نظریه برخورد تمدنها، هانتینگتون و منتقدانش، ترجمه مجتبى امیرى، صص 175- 176.
[3] . موج سوم، آلوین تافلر، ترجمه شهیندخت خوارزمى، ص 289- 292 و 298.
[4] . برخورد تمدنها و بازسازى نظم جهانى، ساموئل پى. هانتینگتون، ترجمه محمدعلى حمیدرفیعى، ص 489- 490.
[5] .«برج و باروى سست‏بنیان غرب بوالهوس»، زبیگینو برژینسکى، در نظریه برخورد تمدنها، هانتینگتون و منتقدانش، ترجمه مجتبى امیرى، صص 166- 167.
[6] . بحار الانوار، ج 100، ص 222.
[7] . من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 49.

منبع: حوزه نت