متن

فرهنگ زیر بنای تشکیل خانواده گروه های اجتماعی شهر ها کشور ها و در نهایت تمدن های بزرگ بشری است . استقلال در تمام ابعاد خود وابسته مقوله فرهنگ است به نحوی که نوع و شیوه یک فرهنگ استقلال و هویت گروه، خانواده، جامعه، کشور و تمدن ها را مشخص می کند . فرهنگ عبارت است از مجموعه افکار، رفتار،گفتار، زبان،علاقه،دین و مذهب و در یک کلام مجموع عواملی که هویت ساز است و یک هویت را از هویت دیگر جدا می کند.
 

«بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعد های اقتصادی سیاسی صنعتی و نظامی قدرمتند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است»[1]

تعریف فوق نه تنها فرهنگ را عامل هویت ساز بلکه پشتیبان هویت و استقلال جامعه معرفی می کند .

«مقاومت وقتی گفته می شود، فوراً ذهن میرود به مقاومت نظامی و امنیّتی و امثال اینها. خب بله، آن هم قطعاً مقاومت است، امّا بالاتر از آن، مقاومت فرهنگی است. حصار فرهنگی، خاک‌ریز فرهنگی در کشور اگر سست باشد، همه‌چیز از دست خواهد رفت.»[2]
 
ملتی را رفت چوت آیین زدست
مثل خاک اجزای او از هم شکست[3]

 
هدف از این یادداشت بررسی راهکارهای نفوذ دشمن ازطریق فرهنگ می باشد .

در میان انقلاب های جهان انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که ساختار های آن کاملا فرهنگی بوده و بدون خونریزی و سایر معضلات انقلابی مرسوم در جهان یعنی بدون جنگ های خیابانی گسترده بدون آشوب و کودتا  به وقوع پیوسته است.

 مبانی فکری و اعتقادی همچون قیام امام حسین ع، ایستادگی در برابر ظلم، دفاع از مظلوم،  مبارزه با بیگانه پرستی، وطن پرستی به معنای اسلامی  آن و به دور از جنبه های ناسیونالیستی و فاشیستی، تکیه بر توان خود و پرهیز از وابستگی  یعنی  سه شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ، مجموع این ها یک ماهیت فرهنگی از انقلاب ساخته بود در کنار این ماهیت فرهنگی رهبری حضرت امام ره به عنوان رهبری که با تکیه بر مبانی فرهنگی ملتی را دگرگون ساخته بود منحصر به فرد و بی نظیر بود.

به هر حال سال پنجاه و هفت و بعداز چند دهه مبارزه با رژیم پهلوی، انقلاب اسلامی به وقوع پیوست وبا توجه به هویت فرهنگی آن که مشخص ترین بارزه اش مبارزه با بیگانه و تاکید بر استقلال مسلمانان و صدور انقلاب بود بیگانگان را از همان ابتدا به مقابله برداشت  آنهایی که تا قبل از بهمن پنجاه و هفت به عنوان همه کاره در کشور ایران حضور داشتند ولی با وقوع انقلاب دستشان از منابع انسانی و مادی ایران کوتاه شده بود.

همه گزینه ها بر روی میز بود و دشمن از همه گزینه ها استفاده کرد از حمله نظامی آمریکا و تار و مار شدن دشمن در صحرای طبس تا اجماع بین المللی به سرکردگی صدام و تحمیل هشت سال جنگ نابرابر از تحریم های اقتصادی و... دشمن همه این ها را استفاده کرده و تا اکنون در همه این ها شکست خورده است اما این همه داستان نیست همانطور که اشاره شد انقلاب ایران یک انقلاب نظامی همانند کودتا یا شورش نبود که بتوان آن را با حمله نظامی از بین برد . یک انقلاب فرهنگی بود و دشمن نیز از همان ابتدا متوجه این امر شده و در همین راستا بیشترین سرمایه خود را برای نابودی فرهنگ کشور قرار داد.
 

نفوذ فرهنگی

برای نابودی واستحاله فرهنگ دشمن انواع روش ها را به کار برده  است از جمله تهاجم فرهنگی در شکل وسیع آن یعنی استفاده از ابزارفرهنگی  همانند رادیو و تلوزیون های بیگانه فارسی زبان که مدام مشغول تبلیغ فرهنگ غرب بوده و مبانی فرهنگی ایران و اسلام را تخریب و تضیف می کنند امااین مبارزه فرهنگی آشکار نیمه پنهان دیگرنیز دارد که عبارت است از نفوذ فرهنگ و به عبارتی می توان گفت نابودی و استحاله فرهنگی با استفاده ار عناصر نفوذی تربیت شده توسط سیستم های بیگانه.

 در این مقاله هدف نگارنده تبین، تحلیل و بررسی مواردی است که نفوذ فرهنگی دشمن بر مبنای آنها انجام می شود.  
 

نفوذ فرهنگی در دانشگاه

اگر چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زمینه دانشگاه پدیده انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد و تا حدودی دانشگاه از وجودعناصر ضد انقلاب خالی شد اما این کار نه تنها کافی نبود بلکه  مشکل چندانی  از دانشگاه در زمینه نفوذ فرهنگ غرب و پیامد های آن حل نکرد. دانشگاه کماکان با روش های غربی اداره می شود نحوه ارائه دروس بر مبنای روشی مستقل ارائه نشده  و شیوه ارتباط استاد و دانشجو در دانشگاه بر پاییه یک روش اصولی بنا نهاده نشده است به جز این موارد که یک کلیت از نقاط ضعف دانشگاه امروز است موارد ذیل نیز جز دامنه نفوذ فرهنگ غرب در دانشگاه به حساب می آیند
 

نفوذ از طریق اساتید
متاسفانه این یک واقعیت تلخ و آزار دهنده است که برخی از اساتید دانشگاه به آن دچار گشته اند این افراد که عمدتا در خارج از کشور تحصیل کرده اند چنان شیفته و مجذوب فرهنگ غرب شده که به کلی هویت و اصالت خود را فراموش کرده اند در کلاس های تدریس با حقارت از فرهنگ ایرانی یاد  کرده و غرب را به عنوان الگوی کامل علم و انضباط معرفی می کنند. این افراد هنگام تعریف و تمجید از فرهنگ و قانون غربی آرمان شهری را به تصویر می کشند که دانشجوی مخاطب کلام به صورت ناخود آگاه آروزی سفر به این آرمانشهر را دارد و البته اینها شامل آن دسته از اساتید است که ناخود آگاه تحت تاثیر فرهنگ غربی قرار گرفته اند و به تحت سیطره نامرئی نفوذ فرهنگ غرب گام برمی دارند .

 دسته دوم افرادی هستند  که مستقیما توسط سیستم بیگانه تربیت شده و آنگاه وارد سامنه آموزشی کشور شده اند. وهمانطور که شاهد هستیم در بازه های زمانی مختلف خبر دستگیری این افراد در رسانه ها منتشر می شود . شناخت اساسی ترین زیرساخت های فرهنگی کشور و ارائه راهکار برای نابودی آنها، ترغیب و تشویق دانشجویان نخبه برای خروج و مهاجرت همیشگی از کشور، شناخت نقاط قوت آموزشی و تضعیف آنها، اشاعه زندگی فاسد، بی بندو بار و بی هویت غربی و در یک کلام استحمار فرهنگی دانشجویان از جمله مهمترین وظایف اساتید نفوذی در دانشگاه است.  
 
نفوذ از طریق گسترش زبان
از جمله راهکار های دیگر عناصر غرب زده تخریب  و تضعیف زبان فارسی و تبلیغ گسترده زبان انگلیسی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی است این تبلیغ بر پایه عملیات روانی انجام شده به گونه ای که فراگیری زبان انگلیسی نه به عنوان یک مهارت بلکه یک جور افتخار و مایه مباهات تلقی می شود. این مسئله هنگامی نفوذ فرهنگی به حساب می آیید که متوجه می شویم دامنه این تبلیغات و کارکرد این تبلیغات باعث شده تا یک فارسی زبان فراگیری زبان انگلیسی را بسیار مهمتر از زبان مادری خود بداند.
ادامه دارد
 
 

پی نوشت:

[1] بخشی از پیام امام خمینی به مناسبت بازگشایی مدارس در اول مهر ماه 1360
[2] مقام معظم رهبری بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران ۱۳۹۵
[3] اقبال لاهوری