روش هاي تشخيص ايسكمي (2)
روش هاي تشخيص ايسكمي (2)
روش هاي تشخيص ايسكمي (2)
تهيه كنندگان :عبدالامير كربلايي و ضحي كربلايي
منبع: راسخون
منبع: راسخون
مصور سازي فعاليت الكتريكي قلب روشي براي تشخيص ايسكمي
در اين روش الكترودها در نواحي ويژه اي از سطح سينه بيمار نصب مي شود (شكل1) و از اطلاعات به دست آمده مي توان به بررسي فعاليت الكتريكي قلب در موقعيت الكترود ها ، محل ، جهت گيري تقريبي قلب و تشخيص برخي عارضه هاي قلبي استفاده كرد . اين روش داراي مزايايي نظير قيمت ارزان ، سهولت استفاده و اندازه نسبتا كوچك دستگاه است .
سيگنالهاي الكتروكارديوگرام شامل اطلاعات مهمي از وضعيت قلب و يكي از ابزارهاي متداول پزشكان در تشخيص عارضه هاي مختلف قلبي هستند . به دليل دقت مكاني پايين ، محدوديت دقت زماني ، تشابه سيگنال در برخي بيماري ها با سيگنال قلب سالم و احتمال پنهان ماندن برخي اطلاعات از ديد پزشك، اين روش داراي معايبي است.
اهميت سيگنالهاي الكتريكي قلب و معايب ذكر شده، ضرورت پرداختن به يك روش بهينه جايگزين براي نمايش فعاليت قلب را نشان مي دهد ، يكي از نارساييهاي خطرناك قلب ، ايسكمي قلبي است كه در صورت تشخيص صحيح و به موقع ميتوان از عوارض خطرناك بعدي آن جلوگيري كرد .هر يك از روش هاي متداول تشخيص اين عارضه ، داراي مزايا و معايبي هستند . در اين مقاله ، يك روش غير تهاجمي براي تشخيص ايسكمي قلبي بر پايه نگاشت و مصورسازي فعاليت الكتريكي قلب معرفي مي شود. در اين روش براي افزايش دقت مكاني مي توان تعداد الكترودها را افزايش داد. همچنين مي توان با نمايش سيگنال ها با رنگهاي مجازي روي سطح بدن، تشخيص گرفتگي عروق كرونر را آسان تر كرد .
در سال هاي اخير از الكتروكارديوگرام طولاني مدت براي تشخيص غير تهاجمي بيماريهاي قلبي-عروقي استفاده شده است. تغييرات در الكتروكارديوگرام اغلب قبل از شروع دردهاي آنژيني آغاز مي شود، پس اين تغييرات تنها علامت كم خوني قلبي خاموش هستند. بنابراين ايجاد روشي براي شناسايي اولين تغييرات در الكتروكارديوگرام، از آنجا كه ممكن است نشانه عارضه كم خوني حاد باشد، ضروري است. بر اساس اينكه ضايعه در كدام قسمت از قلب اتفاق افتاده تغييرات در الكتروكارديوگرام نيز متفاوت است. ممكن است تغيير در دامنه موجT ، انحراف قطعهST يا در انتهاي مجموعهQRS وجود داشته باشد. شروع تغيير درT در حالات مختلف، قبل از تغيير در قطعهST است، بنابراين بايد در سيستم هاي نظارت به آن توجه شود. در اشتقاق هايي كه كم خوني ثبت ميشود، موجT به وضوح معكوس مي شود. در اين اشتقاق ها قطعهST نيز سقوط پيدا ميكند. علت اين است كه حركت موج قطبي كننده (دپلاريزاسيون)، از لايه هاي داخل قلب به بيرون، به علت كم خوني، با تاخير انجام مي گيرد. بنابراين اولين نقطه قطبي شده با اولين نقطه رپلاريزاسيون يكي مي شود. اين در حالي است كه در حالت عادي، اولين نقطه رپلاريزاسيون همان آخرين نقطه قطبي شده قبلي است. به همين علت در حالت كم خوني عضله قلب، قطعهST و موجT مخالف با موجR خواهند بود.
بررسي كل مجموعهST-T به جاي بررسي يك نقطه از قطعهST ميتواند الگوي كم خوني را بهتر توصيف كند و امكان شناسايي بهتري از رگ مسدود شده مي دهد. متاسفانه، دستگاه هاي تجاري معمولا جزئي از كل دوره انبساط، مانند نقاط60ST يا80ST را بررسي مي كنند.
نقاط60ST يا80ST عبارت است: از دامنه قطعه ST (ميزان انحراف قطعه)ST بعد از 60 يا 80 ميلي ثانيه پس از ظاهر شدن نقطه.J، شيبST ، شيب خطي است كه نقطهJ را به نقطه60ST يا80ST متصل مي كند. (شكل2) نقاطي را نشان مي دهد كه تغييرات در آن ها باعث بروز بيماري ايسكمي قلبي مي شود.
روش هاي مختلفي براي تحليل قطعهST مطرح شده است. بعضي از اين روش ها از سيگنالECG استفاده مي كنند و بعضي ديگر از متوسط الكتروكارديوگرام بهره مي گيرند. چندين تبديل رياضي براي آشكارسازي كم خوني بهكار رفته است كه از آن جمله مي توان به تبديل كسينوسي گسسته (DCT) ، تبديل سينوسي گسسته (DST) ، چگالي طيف توان سيگنال، تبديل فوريه گسسته(DFT) اشاره كرد. تبديل كارهونن- لوو(KLT) براي آشكارسازي تغييرات قطعه ST و تغييرات كل مجموعهST-T استفاده مي شود. روش هاي ديگر مانند شبكه هاي عصبي مصنوعي و منطق فازي نيز پيشنهاد شده است.
در اين تحقيق سعي بر آن است كه با پردازش هاي مختلف روي سيگنال شخص نرمال و بيمار(ايسكمي) و بهدست آوردن ويژگي هاي مختلف از اين سيگنال ها به تصاويري دو بعدي و سه بعدي دست يابيم تا بتوان با مقايسه و بررسي اين تصاوير به ديدي بهتر نسبت به فعاليت الكتريكي قلب دست يافت.
در اين روش يك تصوير دو بعدي و سه بعدي براي نمايش تصاوير 12اشتقاق ECG تعريف شده است. تصوير دو بعدي شامل يك محور زماني كه حوزه زماني سيگنال قلبي را بيان ميكند و يك محور مكاني كه موقعيت زاويه فاز ليدهاي بازويي(جانبي) و سينه اي را بيان ميكند، دادههاي سيگنال هاي الكتريكي توزيع شده بين ليدهاي قراردادي رابط را مي توانند به وسيله روش درون يابي تخمين زد .
اين روش درون يابي داراي دو مزيت عمده است :
1) نياز به جايگزيني الكترودهاي اضافي بين ليدهاي قراردادي رابط نيست و2) سازگار با سيستم 12 ليدECG رايج است .
با توجه به اين كه سيگنال هاي مورد بررسي در اين مقاله تعداد اندكي بودند به همين دليل به منظور تعيين داده هاي بين سيگنال ها از روش هاي مختلف درون يابي شامل درون يابي دو خطي،فضايي،نزديكترين همسايگي و ... استفاده كرديم تا سطح تصاوير بين ليدها صاف و هموار شود.
دامنه سيگنال قلبي و ويژگي هاي استخراج شده از سيگنال كه با استفاده از الگوريتم هاي مختلف استخراج ويژگي بهدست آمده اند، بر طبق جدول نگاشت داده به رنگ كه به صورت تعريف شده است نمايش داده مي شوند . دو تصوير ECG حاصل شامل تصوير حاصل از اشتقاق هاي جانبي و سينه اي سيگنال قلبي 12 ليدي است. در تصويري كه به وسيله اشتقاقهاي سينه اي بهدست آمده است سيگنال هاي قلبي (1V تا6)V به صورت رشته اي در حوزه مكان چيده شده اند .البته ترتيب قرارگيري آن ها در ادامه شرح داده خواهد شد. در تصويري كه به وسيله اشتقاق هاي جانبي بهدست مي آيد سيگنال هاي اشتقاق هاي جانبي(aVL,I,aVR,II,aVF,III) به صورت رشته اي و به ترتيب مرتب شده اند و با زاويه 30 درجه نسبت به ديگري قرار دارند. به منظور انتخاب نحوه چيدن و مرتب كردن اين اشتقاقها آزمايشات زيادي صورت گرفت.
براي نمايش تصويري سه بعدي 12 ليد ( اشتقاق )ECG، سه محور زماني ، مكاني و داده نياز است كه محور زماني همانطور كه گفته شد بيانگر حوزه زمان سيگنال قلبي و محور مكاني موقعيت ليدها را بيان مي كند. محور داده نيز بيانگر ويژگي هاي مختلفي است كه از سيگنال قلبي به وسيله الگوريتم هاي استخراج ويژگي مختلف بهدست آمده است. 6 ليد براي نمايش تصوير اشتقاق هاي سينه اي و 6 ليد از 12 ليد ديگر به منظور نمايش تصوير حاصل از اشتقاق هاي جانبي استفاده مي شوند . داده هايي كه از سيگنال قلبي استخراج مي شوند به طور مجازي بيانگر رنگ هاي رنگين كمان است. تصوير دو بعدي و سه بعدي براي دو شخص نرمال و داراي بيماري ايسكمي قلبي با استفاده از 12 ليد ECG بهدست مي آيد. اين روش بيان كردن سيگنال به وسيله تصوير علاوه بر نمايش 12 ليد سيگنالECG، به پزشكان اين امكان را مي دهد كه بتوانند بيماري قلبي را بهتر و صحيح تر از روي تصاوير بهدست آمده تشخيص دهند.
به منظور نمايش 12 ليدECG كه ماكزيمم قابليت تشخيص را داشته باشد روش هاي مختلفي پيشنهاد شده است . عمده ترين روش هاي نمايش ECG ، تصوير كردن بردارها(VCG) و نگاشت پتانسيل سطح بدن(BSPM) است. هر دو اين روش ها مي توانند ديدي واضح تر به پزشكان به منظور درك بهتر فعاليت الكتريكي قلب دهند . در اين بررسي مي توان گفت كه به نوعي از تكنيكBSPM خاص براي نمايش سه بعدي 12 ليدECG استفاده شده است.در تكنيكBSPM معمولا از تعداد الكترودهاي زياد (500-100الكترود) استفاده مي شود در حالي كه در اين روش تنها از 12 الكترود استانداردECG با كاربردي خاص استفاده شده است.
پردازش
براي اين كه ديد بهتري نسبت به تحليل نتايج داشته باشيم داده هاي 12 ليدي به دو دسته 6 ليدي شامل ليدهاي سينه اي و جانبي تقسيم شدند.
6 ليد سينه اي كه از 1V تا6V را شامل مي شود و دو ليد اندامي كه ليد I وIIهستند . چهار ليد جانبي ديگر از روي لي دI وII محاسبه مي شوند . براي محاسبه ليد III از قاعده معروف اينتهون استفاده مي شود:
I+III-II (1)
با محاسبه ليدهايI وII ليدIII از رابطه (1) بهدست مي آيد. aVL ، aVF وaVR سه ليدتك قطبي اندامي ديگر براساس ليدهای II،IوIII از رابطه (2)، (3)، (4) بهدست ميآيند :
نمايش داده
ويژگي تصوير
بررسي روش هاي مختلف استخراج ويژگي از سيگنالECG
الف) اشتقاق هاي سينه اي نرمال
در اين بخش براي نمايش تصاوير حاصل از سيگنال نرمال از ويژگي هاي مختلفي كه از سيگنالECG استخراج شده نظير ولتاژ يا دامنه سيگنال، توان سيگنال، تبديل فوريه، تبديل ويولت و تخمين چگالي طيف توان سيگنال استفاده كرديم. ابتدا سيگنال هاي 12 ليدي را به دو گروه 6 تايي كه شامل اشتقاق هاي سينه اي و جانبي هستند تقسيم كرديم. (شكل4) شش ليد سينه اي سيگنالECG شخص نرمال را نشان مي دهد.
(شكل5) تصوير دو بعدي و سه بعدي از شش اشتقاق سينه اي را كه توسط ويژگي دامنه سيگنال به دست آمده است نشان مي دهد.
در تصوير دو بعدي محور عمودي موقعيت ليدها را نشان مي دهد كه عدد صفر متناظر با ليد1V و عدد پنج به منزله قرار گيري ليد6V خواهد بود.در تصوير دوبعدي (شكل6) موجP به وسيله يك برآمدگي زرد رنگ مشخص شده است كه ليدهاي 3V تا6V كشيده شده است.موجR نيز به صورت تپه قرمز رنگ مشخص شده است كه دامنه آن در ليدهاي 3V تا6V بيشتر از دو ليد ديگر است.موجS نيز به صورت دره آبي رنگ مشخص شده است كه اين دره همانطور كه در تصوير مشخص است تنها در اشتقاقهاي1V و2V با شدت بيشتري وجود دارد. با توجه به تصوير واضح است كه كمپلكسQRS داراي پهنايي نبوده و به صورت باريك است. قسمتST نيز كه بين انتهايQRS و ابتداي موج T است و در سيگنال نرمال روي خط زمينه قرار دارد همانطور كه در تصوير نيز مشخص است دچار انحرافي نشده است.برآمدگي و فرورفتگي اندك قسمتST از خط زمينه باعث مي شود ناحيه بين انتهايQRS وابتداي موجT دچار تغيير رنگ نسبت به حالت نرمال شود.براي نمايش فعاليت الكتريكي قلب روش هاي ديگر استخراج ويژگي را به منظور آشكارسازي الگوهاي مختلفي كه ممكن است در تصاوير حاصل از دامنه يا ولتاژ سيگنال به چشم نخورد و پنهان شده باشد نيز مورد بررسي قرار داديم كه (شكل6) تصوير حاصل از استخراج ويژگي توان سيگنالECG را نشان مي دهد كه تفاوت اين روش با روش قبل در اين است كه در اين روش داده ها به جاي دامنه سيگنال، توان سيگنال است.با توجه به تصاوير (شكل6) مي توان دريافت كه توان سيگنال در نشان دادن شدت فعاليت الكتريكي قلب داراي كارآيي نسبتا بالا نبوده ولي به هر حال قادر به تمايز برخي از قسمت هاي اشتقاق هاي سينه اي است و در بعضي شرايط مي توان از آن به عنوان روشي مكمل استفاده كرد.
در (شكل7) نيز از ويژگي تبديل فوريه به منظور نگاشت سيگنال هايECG استفاده شده است با توجه به اينكه تبديل فوريه يكي از ابزارهاي مهم براي آناليز يك سيگنال است و در حقيقت تبديل فوريه روشي رياضي براي تغيير نگرش از حالت زماني سيگنال به حالت فركانسي است. در بسياري از سيگنال ها تبديل فوريه بسيار مفيد است، زيرا سينگال داراي محتويات فركانسي مهمي است اما تبديل فوريه داراي يك نقطه ضعف است، كه با تبديل سيگنال به حوزه فركانس اطلاعات زماني كاملا از بين مي روند. در حقيقت هنگامي كه به تبديل فوريه يك سيگنال توجه مي شود، نمي توان دريافت كه يك اتفاق مشخص در چه زماني رخ داده است.
با توجه به تصاوير حاصل از تبديل فوريه مي توان دريافت كه اين تبديل در بارز و آشكار كردن مشخصات تصوير اصلي تا حدودي موفق بوده است و مي توان در مواردي كه عدم امكان تشخيص درست نسبت به تصوير اصلي وجود دارد به عنوان يك ابزار مكمل و كمكي از آن استفاده كرد. تبديل ويولت يك روش پنجره گذاري قابل تنظيم است.اين روش قادر به آناليز سيگنال در هر دو حوزه زمان و فركانس است بنابراين ضعف تبديل فوريه را كه تنها به آناليز سيگنال در حوزه فركانس مي پرداخت و اطلاعات زماني سيگنال از بين مي رفت جبران مي سازد. (شكل8) نيز تصاوير دو بعدي و سه بعدي حاصل از تبديل ويولت را براي شش اشتقاق سينه اي نشان مي دهد.
همانطور كه در تصاوير (شكل8) ملاحظه مي شود استفاده از تبديل ويولت باعث شده است كه بزرگي دامنه موجT در ليد2V بهتر در تصوير مشخص شود و شكل تپه اي به رنگ قرمز مشاهده شود به طوري كه اين موضوع در ساير روش ها به چشم نمي خورد بنابراين اين تبديل به خوبي قادر به مصور سازي فعاليت الكتريكي قلب بوده و قسمت هاي مختلف سيگنال الكتروكارديوگرام در اين روش با وضوح بيشتري قابل تفكيك هستند.
تخمين چگالي طيف توان نيز به عنوان روشي ديگر به منظور استخراج ويژگي از سيگنال الكتروكارديوگرام است. هدف از تخمين طيفي، توصيف توزيع(در فركانس)توان يك سيگنال بر پايه يك مجموعه از داده ها است. چگالي طيف توان يك فرايند اتفاقي ايستا از لحاظ رياضياتي به دنباله همبستگي با تبديل فوريه گسسته در زمان مربوط مي شود.
در (شكل9) مشخص شده استفاده از ويژگي تخمين طيف كارايي بالايي در تشخيص تغييرات سيگنالECG دارد. با توجه به تصوير، واضح است كه استفاده از اين ويژگي نيز با شدت كمتري دامنه موجT را نشان مي دهد. پيك كوچك موج P ، كمپلكسQRS ،دامنه موجR وS و قله موجT+ به راحتي قابل مشاهده مي شود. بنابراين تخمين طيف در تشخيص بهتر نحوه تغييرات سيگنالECG روشي مطلوب است.
ب) اشتقاق هاي جانبي نرمال
به منظور بررسي و مقايسه تصاوير حاصل از روش هاي مختلف استخراج ويژگي از سيگنالECG در اين بخش از شش ليد جانبي استفاده كرديم شكل (a)7 شش اشتقاقECG را نشان مي دهد.
به منظور مصورسازي شش ليد جانبي ابتدا از ويژگي دامنه يا ولتاژ سيگنال استفاده كرديم كه نتايج تحليل به صورت (شكل11) است.
در تصوير حاصل از اشتقاق هاي جانبي كه با استفاده از ويژگي دامنه يا ولتاژ سيگنال بهدست آمده است موجP به وسيله يك برآمدگي زرد كم رنگ مشخص شده است كه از ليد III تا ليد I كشيده شده است وشدت آن در ليدaVL با توجه به دامنه و پهناي آن بزرگتر است.موجR به صورت يك قله قرمز رنگ نشان داده شده است موجS منفي نيز به صورت يك دره آبي مايل به ارغواني مشخص است موجT مثبت نيز به صورت يك برآمدگي زرد رنگ هم مركز كه از ليد III تا -aVR كشيده شده و داراي پهناي بزرگتري در ليدII وaVF است.
با توجه به تصاوير بهدست آمده در (شكل11) تا (شكل13) توسط روش هاي مختلف استخراج ويژگي مي توان دريافت كه استفاده از تبديل ويولت به همراه چگالي طيف توان سيگنال باعث ظاهر شدن الگوهاي ديگر سيگنال خواهد شد.در (شكل13) تپه زرد رنگ بهوجود آمده نشانه وجود موجT با دامنه بزرگتر در ليدII است كه اين مسئله در (شكل13) نيز با شدت كمتري وجود دارد.بنابراين استفاده از اين روش ها براي تشخيص تغييراتي كه در تصوير حاصل از ولتاژ يا دامنه سيگنال مشاهده نمي شود مي تواند بسيار كارامد باشد.
2) شخص بيمار
اشتقاق هاي سينه اي بيمار
(شكل14) ، شش ليد سينه ايECG و همچنين تصويرECG دو بعدي و سه بعدي متناظر با يك بيمار داراي ايسكمي ماهيچه قلبي را نشان مي دهد در (شكل15) ، سيگنال بيمار داراي ايسكمي كه شامل موجP و برامدگي قطعه ST در ليد 1V تا4V معكوس شدن موجT در همه ليدهاي سينه اي و موجR به صورت كوچك در ليد3V تا6V را نشان مي دهد.
سينك آبي مايل به ارغواني كشيده شده از ليد 1V تا4-3V بيانگر كمپلكسQRS است كه در (شكل51) به طور واضح مشخص شده است. برآمدگي زرد رنگ در ليدهاي 1V تا4V در تمامي شكلها بيانگر بالا آمدن قطعهST است دره آبي رنگ موجT كه از ليد 1V تا6V در صفحه افقي كشده شده موجT معكوس شده را بيان مي كند موجR كوچك نيز به رنگ زرد مايل به قرمز در ليد6-V3V ايسكمي ماهيچه قلبي را نشان مي دهد.با بررسي و مقايسه تصاوير حاصل از روش هاي مختلف مي توان گفت كه استفاده از تبديل ويولت و چگالي طيف توان سيگنال مي تواند سبب بروز الگوها و تغييراتي از سيگنال كه در روش هاي ديگر به صورت مبهم بوده كارامدتر باشد.
با توجه به تصاوير حاصل از اشتقاق هاي سينه اي شخص داراي بيماري ايسكمي (شكل61) تا (شكل71) با استفاده از روش هاي مختلف استخراج ويژگي مي توان گفت كه استفاده از اين تصاوير در تشخيص تغييرات بهوجود آمده در سيگنال شخص بيمار مي تواند به پزشك در تشخيص بيماري كمك فراواني كند و به عنوان روشي مكمل، نه جايگزين در مواردي كه سيگنال فرد دچار تغييرات شديدي است مي تواند مفيد و موثر باشد.
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}