قطع و وقفه در تماس تلفنی
قطع و وقفه در تماس تلفنی
قطع و وقفه در تماس تلفنی
نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی
مترجم: میترا خطیبی
مترجم: میترا خطیبی
به طور قطع و يقين، کودکان هيچ گونه آگاهي و شناخت درستي از ارتباطات تلفني و مسائل مربوط به آن را ندارند. زيرا آنها درست زماني را براي پرسش سؤال، و درخواست چيزي و يا به نوعي جلب توجّه انتخاب مي کنند، که ما مشغول صحبت با تلفن هستيم. درست است که تکنولوژي بسيار پيشرفت کرده است، امّا شما هنوز نمي توانيد در آنِ واحد با دو شخص مختلف، در مورد دو موضوع متفاوت گفتگو کنيد.
آن چه که معمولاً در چنين مواقعي اتفاق مي افتد،اين است که شخص که در آن سوي خط است،سخناني از اين قبيل را مي شنود:«بله آقاي بوسِرو،گزارش کاستلمن به دقت بيان مي کند...آنجلا، ول کن،شلوارم را نکش!معذرت مي خواهم قربان،امّا اعداد براي سه ماهه ي دوّم بسيار بالا هستند... آنجلا!حالا نه!» و آقاي بوسِرو و يا هر شخص ديگري، با خودش فکر مي کند: «چرا اين آقا بچّه اش را کنترل نمي کند؟»
بايد اين حقيقت را بدانيم که ما با زنجير به اين تلفن بسته نشده ايم،بلکه مي توانيم گوشي را بگذاريم.هنگامي که با وقفه و قطع تماس تلفني از سوي کودکان مواجه مي شويم،بايد نسبت به اين مسئله برخوردي منطقي داشته باشيم.زيرا اين برخورد منطقي، مخاطبين ما را مجاب مي کند،تا از اين عقيده ي خود که زندگي آرام ما شبيه به بازاري آشفته است،صرف نظر کنند.بنابراين اگر بخواهيم در زماني که با تلفن صحبت مي کنيم،با سماجت و پافشاري فرزندان خود،برخورد مناسبي داشته باشيم،بايد چنين روشي را اتخاذ کنيم:«آقاي بوسِرو،به نظر مي رسد که مسئله اي پيش آمده امکان دارد چند دقيقه گوشي را نگهدارين؟»-با اين طرز برخورد،مخاطب ما طرز تلقي نادرستي از ما و زندگي ما نخواهد داشت.سپس بلافاصله نزد کودک مي رويم،و رو در رويش زانو مي زنيم،طوري که هم قد او شويم،سپس او را مخاطب قرار مي دهيم و مي گوييم:«آنجلا،عزيزم تو بايد پنج دقيقه به اتاق ات بروي،وقتي که پنج دقيقه تمام شد،دوباره همين جا مي بينمت،امّا اگر من هنوز مشغول صحبت با تلفن بودم،بايد هيچ حرفي نزني و ساکت بماني.»اگر آنجلا از پذيرش درخواست ما امتناع کند،بنابراين بايد با اين مسئله برخورد جدّي تر و قاطعانه تري داشته باشيم.«مي توانم،بعداً با شما تماس بگيرم؟»با ذکر اين جمله به مخاطب خود،او مجبور مي شود تا فرصت دوباره اي به ما بدهد.مخاطبين تلفني ما،معمولاً اين راه کار را مي پذيرند.آنها مي توانند اين نکته را درک کنند،که در حال حاضر مي خواهيم،عملکرد و رفتار فرزندان خود را کنترل کنيم،و نمي توانيم به آنها اين اجازه را بدهيم،تا با رفتار و برخوردشان ما را تحت کنترل خويش درآورند.به علاوه،براي آنان بسيار لذّت بخش است که بدون هيچ سروصدا و مزاحمتي بتوانند به راحتي با ما گفت و گو کنند.
بنابراين،وقتي که تلفن زنگ نمي زند،(ولي آيا واقعاً چنين لحظه اي وجود دارد؟)مي توانيم کودک را به آرامي کنار خود بنشانيم و در مورد تلفن و مسائل جانبي آن با او حرف بزنيم:
پدر:«آنجلا،عزيزم من متوجّه اين نکته شدم،که هر وقت با تلفن صحبت مي کنم،تو هم همان موقع مي خواهي با من حرف بزني.نظر تو در اين مورد چي هست؟»
آنجلا:«من مي خواستم سيندرلا و خواهرهاي بدجنس اش را به شما نشان بدهم.راستي ديديد؟»
پدر:«آره،آنجلا،حالا بگذار يک نگاهي به نقّاشي ات بندازم.چه نقاّشي قشنگي.امّا عزيزم،من در آن لحظه فقط مي توانم يک کار انجام بدهم.وقتي که دارم با تلفن صحبت مي کنم،فقط مي توانم يک نگاه کوچولو به نقاشي سيندرلا و خواهرهاي بدجنس اش بيندازم.امّا وقتي که با تلفن حرف نمي زنم،مي توانم خيلي زياد تماشايشان کنم.»
آنجلا:«امّا من مي خواهم،وقتي با تلفن صحبت مي کني به آنها نگاه کني.»
پدر:«بسيار خب،ولي من فکر مي کنم،اگر بخواهم به نقّاشي هاي تو بيشتر توجّه کنم،بهترين زمان، وقتي است که با تلفن حرف نمي زنم.من واقعاً دوست دارم که نقّاشي هاي تو را با دقّت زياد تماشا کنم.امّا نمي توانم،زماني که تلفن زنگ مي زند،اين کار را بکنم،چون بايد با شخصي که پاي تلفن هست صحبت کنم.حالافکر مي کني کداميک از اين دو راه بهتر است،اين که زماني نقاشي هايت را به من نشان بدهي،که من تنها نگاهي سرسري به آنها بيندازم،يا وقتي که بتوانم خيلي خوب و با دقت آنها را ببينم؟!
آنجلا:«وقتي که بتواني قشنگ نگاه شان کني.»
پدر:«درست است .حالا چه زماني بايد اين کار را انجام داد؟»
آنجلا:«وقتي که با تلفن حرف نمي زني .»
اين راه کار،در مورد کودکاني که صحبت ها و گفتگوهاي ميان والدين ،يا ميان يکي از والدين و شخص ديگري را قطع مي کند، نيزمؤثر و تأثير گذار خواهد بود.
پيامي که ضمن اين راه کار ،به کودک داده مي شود،اين است که اين قطع و ايجاد وقفه از سوي آنها مشکل و مسئله اي اساسي است که موجب رنجش و ناراحتي ما مي شود .زماني که اين مسئله اتفاق مي افتد،کودک بايد بداند که به جاي ديگري برود ،و در مورد رفتار و برخورد خود فکر کند.
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق
/خ
آن چه که معمولاً در چنين مواقعي اتفاق مي افتد،اين است که شخص که در آن سوي خط است،سخناني از اين قبيل را مي شنود:«بله آقاي بوسِرو،گزارش کاستلمن به دقت بيان مي کند...آنجلا، ول کن،شلوارم را نکش!معذرت مي خواهم قربان،امّا اعداد براي سه ماهه ي دوّم بسيار بالا هستند... آنجلا!حالا نه!» و آقاي بوسِرو و يا هر شخص ديگري، با خودش فکر مي کند: «چرا اين آقا بچّه اش را کنترل نمي کند؟»
بايد اين حقيقت را بدانيم که ما با زنجير به اين تلفن بسته نشده ايم،بلکه مي توانيم گوشي را بگذاريم.هنگامي که با وقفه و قطع تماس تلفني از سوي کودکان مواجه مي شويم،بايد نسبت به اين مسئله برخوردي منطقي داشته باشيم.زيرا اين برخورد منطقي، مخاطبين ما را مجاب مي کند،تا از اين عقيده ي خود که زندگي آرام ما شبيه به بازاري آشفته است،صرف نظر کنند.بنابراين اگر بخواهيم در زماني که با تلفن صحبت مي کنيم،با سماجت و پافشاري فرزندان خود،برخورد مناسبي داشته باشيم،بايد چنين روشي را اتخاذ کنيم:«آقاي بوسِرو،به نظر مي رسد که مسئله اي پيش آمده امکان دارد چند دقيقه گوشي را نگهدارين؟»-با اين طرز برخورد،مخاطب ما طرز تلقي نادرستي از ما و زندگي ما نخواهد داشت.سپس بلافاصله نزد کودک مي رويم،و رو در رويش زانو مي زنيم،طوري که هم قد او شويم،سپس او را مخاطب قرار مي دهيم و مي گوييم:«آنجلا،عزيزم تو بايد پنج دقيقه به اتاق ات بروي،وقتي که پنج دقيقه تمام شد،دوباره همين جا مي بينمت،امّا اگر من هنوز مشغول صحبت با تلفن بودم،بايد هيچ حرفي نزني و ساکت بماني.»اگر آنجلا از پذيرش درخواست ما امتناع کند،بنابراين بايد با اين مسئله برخورد جدّي تر و قاطعانه تري داشته باشيم.«مي توانم،بعداً با شما تماس بگيرم؟»با ذکر اين جمله به مخاطب خود،او مجبور مي شود تا فرصت دوباره اي به ما بدهد.مخاطبين تلفني ما،معمولاً اين راه کار را مي پذيرند.آنها مي توانند اين نکته را درک کنند،که در حال حاضر مي خواهيم،عملکرد و رفتار فرزندان خود را کنترل کنيم،و نمي توانيم به آنها اين اجازه را بدهيم،تا با رفتار و برخوردشان ما را تحت کنترل خويش درآورند.به علاوه،براي آنان بسيار لذّت بخش است که بدون هيچ سروصدا و مزاحمتي بتوانند به راحتي با ما گفت و گو کنند.
بنابراين،وقتي که تلفن زنگ نمي زند،(ولي آيا واقعاً چنين لحظه اي وجود دارد؟)مي توانيم کودک را به آرامي کنار خود بنشانيم و در مورد تلفن و مسائل جانبي آن با او حرف بزنيم:
پدر:«آنجلا،عزيزم من متوجّه اين نکته شدم،که هر وقت با تلفن صحبت مي کنم،تو هم همان موقع مي خواهي با من حرف بزني.نظر تو در اين مورد چي هست؟»
آنجلا:«من مي خواستم سيندرلا و خواهرهاي بدجنس اش را به شما نشان بدهم.راستي ديديد؟»
پدر:«آره،آنجلا،حالا بگذار يک نگاهي به نقّاشي ات بندازم.چه نقاّشي قشنگي.امّا عزيزم،من در آن لحظه فقط مي توانم يک کار انجام بدهم.وقتي که دارم با تلفن صحبت مي کنم،فقط مي توانم يک نگاه کوچولو به نقاشي سيندرلا و خواهرهاي بدجنس اش بيندازم.امّا وقتي که با تلفن حرف نمي زنم،مي توانم خيلي زياد تماشايشان کنم.»
آنجلا:«امّا من مي خواهم،وقتي با تلفن صحبت مي کني به آنها نگاه کني.»
پدر:«بسيار خب،ولي من فکر مي کنم،اگر بخواهم به نقّاشي هاي تو بيشتر توجّه کنم،بهترين زمان، وقتي است که با تلفن حرف نمي زنم.من واقعاً دوست دارم که نقّاشي هاي تو را با دقّت زياد تماشا کنم.امّا نمي توانم،زماني که تلفن زنگ مي زند،اين کار را بکنم،چون بايد با شخصي که پاي تلفن هست صحبت کنم.حالافکر مي کني کداميک از اين دو راه بهتر است،اين که زماني نقاشي هايت را به من نشان بدهي،که من تنها نگاهي سرسري به آنها بيندازم،يا وقتي که بتوانم خيلي خوب و با دقت آنها را ببينم؟!
آنجلا:«وقتي که بتواني قشنگ نگاه شان کني.»
پدر:«درست است .حالا چه زماني بايد اين کار را انجام داد؟»
آنجلا:«وقتي که با تلفن حرف نمي زني .»
اين راه کار،در مورد کودکاني که صحبت ها و گفتگوهاي ميان والدين ،يا ميان يکي از والدين و شخص ديگري را قطع مي کند، نيزمؤثر و تأثير گذار خواهد بود.
پيامي که ضمن اين راه کار ،به کودک داده مي شود،اين است که اين قطع و ايجاد وقفه از سوي آنها مشکل و مسئله اي اساسي است که موجب رنجش و ناراحتي ما مي شود .زماني که اين مسئله اتفاق مي افتد،کودک بايد بداند که به جاي ديگري برود ،و در مورد رفتار و برخورد خود فکر کند.
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}