کج خلقي و قشقرق
کج خلقي و قشقرق
کج خلقي و قشقرق
نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی
ترجمه : میترا خطیبی
ترجمه : میترا خطیبی
خوشبختانه کج خلقي و قشقرق کودکان،همراه با نشانه هاي مختصري است که اين نشانه ها براي ما والدين جنبه ي هشدار دارد.ابتدا اخم عميقي را مي بينيم، سپس برافروختگي چهره، و بعد از آن مشت هاي کوچکي که به هم گره مي خورند.گاهي اوقات،هم آن لب هاي کوچولو به شکلي متناوب جمع و کشيده مي شوند،گويي مي خواهند خود را براي تمرين ورزشي گرم کنند.تمامي اين مقدمات و پيش درآمدها،تنها چند ثانيه اي به ما فرصت مي دهند،تا قبل از اين که آن دهان کوچولو باز شود،و فضاي اتاق را با فريادي بلند که لرزه بر اندام هرکسي مي اندازد،پر کند،به سرعت به دنبال گوش بندهاي مان برويم و آنها را به روي گوش خود بگذاريم. اين همان قشقرق و کج خلقي کودکان است.
هر کودکي براي قشقرق و کج خلقي،سبک و شيوه ي خاص خود را دارد.بعضي خود را محکم به زمين مي زنند،بعضي ديگر مانند تنه ي درختاني در باد،پاهاي ما را مي گيرند و به ما مي چسبند، و برخي ديگر نيز به روش هاي قديمي و معمول متوسّل مي شوند و تنها به زمين مشت مي کوبند.در حقيقت تمامي اين ها مي تواند به نوعي شوخي و سرگرمي براي ما باشد،البتّه به شرطي که کودک متعلق به شخص ديگري باشد،و ما نيز در وهله ي اوّل محافظ گوشيِ مناسب و خوبي داشته باشيم.
امّا متأسفانه بدخلقي و قشقرق کودک همواره بدون توجّه به عملکرد ما رخ مي دهد،و بدون در نظر گرفتن موقعيت ما،از جانب کودک صورت مي گيرد.بايد ذکر کرد که هر کودکي،حال در اين لحظه و يا در لحظه اي ديگر،بالاخره قشقرق به پا مي کند،و نمي توان منکر اين قضيه شد.امّا با کمال تأسف بايد بگوييم که بسياري از والدين به اين قشقرق ها و کج خلقي ها،رويکردي همراه با ترس و نفرت دارند.والدين در حدّ توان تلاش مي کنند،تا براي ممانعت بچّه ها از قشقرق و کج خلقي،هر کاري انجام دهند،تا جايي که حتّي در مواقع ضروري از گفتن «نه» به کودکان خود اجتناب مي کنند،چون مي ترسند اين بچّه ي کوچولو با شنيدن «نه» از زبان آنها، مانند کوهي از آتشفشان فوران کند.
دو نکته را بايد در مورد قشقرق و کج خلقي کودک به ياد داشته باشيم:يک:شايد هر کودکي،گاهي اوقات قشقرقي به پا کند،و تنها در اين ميان کودکان افسرده و دل شکسته هستند که براي رسيدن و نيل به هدف خود مبارزه نمي کنند.
دو:کودکان فقط مادامي قشقرق به راه مي اندازند که نتيجه مي دهد.آيا به نظر شما عجيب نيست،که چرا کودکان زماني که به تنهايي در اتاق خود هستند،هيچ گاه جيغ نمي کشند؟پاسخ اين است،نمايش قشقرق تنها زماني اجرا مي شود که آنها تماشاچي پروپاقرصي مانند ما داشته باشند.
امّا والدين هوشيار و آگاه به راحتي اجازه مي دهند،تا اين قشقرق ها و کج خلقي ها اتفاق بيفتد.زيرا ما به هيچ طريقي نمي توانيم مانع وقوع آن شويم.تنها کاري که از دست ما برمي آيد،تغيير محل و مکان است.ما ،در ماهيّت آن چه که اتفاق مي افتد تغيير نمي دهيم،بلکه جا و مکان آن را تغيير مي دهيم.
پدري به دختر خود هانا،که جيغ و داد مي کرد،گفت:«من به اين قشقرق و اَلَم شنگه ي تو نمره ي 7/5 مي دهم،البته در حد کلاس جهاني نيست،امّا براي دختري به سن و سال تو،تا اندازه اي خوب است.خب،حالا بگو کجا دوست داري به اين قشقرق ات ادامه بدهي تا براي گوش هاي من مزاحمت ايجاد نکند؟»
»وَ-اَ-اَ-اَ-اَ»هانا باز هم جيغ مي زند،مشت بر زمين مي کوبد لگد مي پراند.
»حالا نمره ات 8/2 شده،دوست داري کجا به اين قشقرق ادامه بدهي،در زيرزمين يا اتاق خودت؟»
»هو-و-و-و-و-ي-ي-ي»هانا از کنار يخچال جيغ مي کشيد و براي تأکيد برخواسته اش،سرش را محکم به آن مي کوبيد.
پدرش گفت:«اوه،هانا،اين زيرزمين ما،واقعاً براي قشقرق و اَلَم شنگه مناسب است.صبر کن تا من در را باز کنم.راستي مي خواهي چراغ خاموش باشد يا روشن؟»
اکنون با اين مثال متوجه موضوع شديد.شما چند گزينه به کودکان مي دهيد،و با اين عمل آنها را تحت کنترل خود درمي آوريد.در هيچ يک از کتاب هاي تربيتي به ما گفته نشده است که بايد با چنين رفتار بد و زشتي سازش و مدارا کنيم.بنابراين مي توانيم آنها را از نزد خود،به جاي ديگري ببريم،تا از ما دور شوند،و تنها زماني به آنها اجازه ي بازگشت مي دهيم،که آن طوفان سخت به نسيمي روح افزا مبدل شده باشد.
برخي ديگر از والدين با«راه کار گام بلند»با مقوله ي قشقرق مبارزه مي کنند.آنها با گامي بلند در حالي که به سرعت به سوي در خانه مي روند،از سد کودک نالان و گريان خود مي گذرند و سعي دارند تا قبل از آن که کودک بگويد:«صبر کن،تا من هم بيايم.»از خانه خارج شوند.البتّه شايان ذکر است که حداقل گفتن:«صبرکن تا من هم بيايم.» قشقرقي از جانب کودک نمي باشد.(امّا خوب دقّت کنيد:اين گام،گامي است براي گذشتن از سد کودک،نه گامي براي همراهي با او.)
در نهايت آخرين کاري که انجام مي دهيم،از دست دادن آرامش و عدم خويشتن داري است. بر سر بچه ها فرياد مي زنيم و مي گوييم: «تو همين طور به جيغ زدنت ادامه بده، تا من هم بلايي سرت بياورم که آن وقت واقعاً جيغ ات در بيايد!»
برخورد و رويکردي درست و منطقي با مقوله ي کج خلقي و قشقرق کودکان، مستلزم آن است که والدين با لحني ملايم صحبت کنند، و سعي در اثبات و توجيه رفتار زشت و بد کودکان خود نداشته باشند. پيامي که ما به بچّه ها مي دهيم، اين است: « اين رفتار تو تا زماني خوب است که من آن را نبينم و نشنوم.» بعضي از والدين، نگران اين مسئله هستند که مبادا کودکان در زماني که قشقرق به پا مي کنند، به خود صدمه و آسيبي وارد نمايند.اين والدين بايد تمامي وسايل خطرناک و باارزش را از دسترس کودک دور نگه دارند. اگرچه نهايت خشونت و تندي اغلب زماني رخ مي دهد که شاهد و تماشاچي برنامه(والدين)از صحنه دور شود و برود.حال اگر کودکان به خود صدمه و آسيبي وارد کنند،هنگامي که قشقرق تمام مي شود و آتش آن فروکش مي کند،تنها چيزي که در نهايت باقي مي ماند، همانا غم و اندوه ما،به خاطر صدمه و آسيب وارد شده به آنهاست.(در خانواده هايي که چنين مشکل حادّي با فرزند خود دارند، مشاوره با يک متخصّص توصيه مي شود.)
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق
/س
هر کودکي براي قشقرق و کج خلقي،سبک و شيوه ي خاص خود را دارد.بعضي خود را محکم به زمين مي زنند،بعضي ديگر مانند تنه ي درختاني در باد،پاهاي ما را مي گيرند و به ما مي چسبند، و برخي ديگر نيز به روش هاي قديمي و معمول متوسّل مي شوند و تنها به زمين مشت مي کوبند.در حقيقت تمامي اين ها مي تواند به نوعي شوخي و سرگرمي براي ما باشد،البتّه به شرطي که کودک متعلق به شخص ديگري باشد،و ما نيز در وهله ي اوّل محافظ گوشيِ مناسب و خوبي داشته باشيم.
امّا متأسفانه بدخلقي و قشقرق کودک همواره بدون توجّه به عملکرد ما رخ مي دهد،و بدون در نظر گرفتن موقعيت ما،از جانب کودک صورت مي گيرد.بايد ذکر کرد که هر کودکي،حال در اين لحظه و يا در لحظه اي ديگر،بالاخره قشقرق به پا مي کند،و نمي توان منکر اين قضيه شد.امّا با کمال تأسف بايد بگوييم که بسياري از والدين به اين قشقرق ها و کج خلقي ها،رويکردي همراه با ترس و نفرت دارند.والدين در حدّ توان تلاش مي کنند،تا براي ممانعت بچّه ها از قشقرق و کج خلقي،هر کاري انجام دهند،تا جايي که حتّي در مواقع ضروري از گفتن «نه» به کودکان خود اجتناب مي کنند،چون مي ترسند اين بچّه ي کوچولو با شنيدن «نه» از زبان آنها، مانند کوهي از آتشفشان فوران کند.
دو نکته را بايد در مورد قشقرق و کج خلقي کودک به ياد داشته باشيم:يک:شايد هر کودکي،گاهي اوقات قشقرقي به پا کند،و تنها در اين ميان کودکان افسرده و دل شکسته هستند که براي رسيدن و نيل به هدف خود مبارزه نمي کنند.
دو:کودکان فقط مادامي قشقرق به راه مي اندازند که نتيجه مي دهد.آيا به نظر شما عجيب نيست،که چرا کودکان زماني که به تنهايي در اتاق خود هستند،هيچ گاه جيغ نمي کشند؟پاسخ اين است،نمايش قشقرق تنها زماني اجرا مي شود که آنها تماشاچي پروپاقرصي مانند ما داشته باشند.
امّا والدين هوشيار و آگاه به راحتي اجازه مي دهند،تا اين قشقرق ها و کج خلقي ها اتفاق بيفتد.زيرا ما به هيچ طريقي نمي توانيم مانع وقوع آن شويم.تنها کاري که از دست ما برمي آيد،تغيير محل و مکان است.ما ،در ماهيّت آن چه که اتفاق مي افتد تغيير نمي دهيم،بلکه جا و مکان آن را تغيير مي دهيم.
پدري به دختر خود هانا،که جيغ و داد مي کرد،گفت:«من به اين قشقرق و اَلَم شنگه ي تو نمره ي 7/5 مي دهم،البته در حد کلاس جهاني نيست،امّا براي دختري به سن و سال تو،تا اندازه اي خوب است.خب،حالا بگو کجا دوست داري به اين قشقرق ات ادامه بدهي تا براي گوش هاي من مزاحمت ايجاد نکند؟»
»وَ-اَ-اَ-اَ-اَ»هانا باز هم جيغ مي زند،مشت بر زمين مي کوبد لگد مي پراند.
»حالا نمره ات 8/2 شده،دوست داري کجا به اين قشقرق ادامه بدهي،در زيرزمين يا اتاق خودت؟»
»هو-و-و-و-و-ي-ي-ي»هانا از کنار يخچال جيغ مي کشيد و براي تأکيد برخواسته اش،سرش را محکم به آن مي کوبيد.
پدرش گفت:«اوه،هانا،اين زيرزمين ما،واقعاً براي قشقرق و اَلَم شنگه مناسب است.صبر کن تا من در را باز کنم.راستي مي خواهي چراغ خاموش باشد يا روشن؟»
اکنون با اين مثال متوجه موضوع شديد.شما چند گزينه به کودکان مي دهيد،و با اين عمل آنها را تحت کنترل خود درمي آوريد.در هيچ يک از کتاب هاي تربيتي به ما گفته نشده است که بايد با چنين رفتار بد و زشتي سازش و مدارا کنيم.بنابراين مي توانيم آنها را از نزد خود،به جاي ديگري ببريم،تا از ما دور شوند،و تنها زماني به آنها اجازه ي بازگشت مي دهيم،که آن طوفان سخت به نسيمي روح افزا مبدل شده باشد.
برخي ديگر از والدين با«راه کار گام بلند»با مقوله ي قشقرق مبارزه مي کنند.آنها با گامي بلند در حالي که به سرعت به سوي در خانه مي روند،از سد کودک نالان و گريان خود مي گذرند و سعي دارند تا قبل از آن که کودک بگويد:«صبر کن،تا من هم بيايم.»از خانه خارج شوند.البتّه شايان ذکر است که حداقل گفتن:«صبرکن تا من هم بيايم.» قشقرقي از جانب کودک نمي باشد.(امّا خوب دقّت کنيد:اين گام،گامي است براي گذشتن از سد کودک،نه گامي براي همراهي با او.)
در نهايت آخرين کاري که انجام مي دهيم،از دست دادن آرامش و عدم خويشتن داري است. بر سر بچه ها فرياد مي زنيم و مي گوييم: «تو همين طور به جيغ زدنت ادامه بده، تا من هم بلايي سرت بياورم که آن وقت واقعاً جيغ ات در بيايد!»
برخورد و رويکردي درست و منطقي با مقوله ي کج خلقي و قشقرق کودکان، مستلزم آن است که والدين با لحني ملايم صحبت کنند، و سعي در اثبات و توجيه رفتار زشت و بد کودکان خود نداشته باشند. پيامي که ما به بچّه ها مي دهيم، اين است: « اين رفتار تو تا زماني خوب است که من آن را نبينم و نشنوم.» بعضي از والدين، نگران اين مسئله هستند که مبادا کودکان در زماني که قشقرق به پا مي کنند، به خود صدمه و آسيبي وارد نمايند.اين والدين بايد تمامي وسايل خطرناک و باارزش را از دسترس کودک دور نگه دارند. اگرچه نهايت خشونت و تندي اغلب زماني رخ مي دهد که شاهد و تماشاچي برنامه(والدين)از صحنه دور شود و برود.حال اگر کودکان به خود صدمه و آسيبي وارد کنند،هنگامي که قشقرق تمام مي شود و آتش آن فروکش مي کند،تنها چيزي که در نهايت باقي مي ماند، همانا غم و اندوه ما،به خاطر صدمه و آسيب وارد شده به آنهاست.(در خانواده هايي که چنين مشکل حادّي با فرزند خود دارند، مشاوره با يک متخصّص توصيه مي شود.)
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}