روایت قرآنی از « بنياسرائيل »
روایت قرآنی از « بنياسرائيل »
شايد براي عدهاي شگفت باشد كه در قرآن به آداب و اوصاف و اعمال و به طور خلاصه سرگذشت «يهود» يا «بنياسرائيل» به نسبت بيش از ديگرا قوام و امتها اشاره شده است. 2
راستي! چرا خداوند متعال در قرآن كريم براي هدايت و عبرت خلق، بيش از همه اقوام و امتها، به اوصاف و شيوههاي رفتاري يهود اشاره فرموده و از آنها مثال آورده است؟
اوصاف و شيوههاي رفتاري يهود چگونه بود كه اين همه دربارهي آن تذكر داده شده است؟ مهمتر از همه علت و منشاء اصلي و باطني اوصاف و اعمال بنياسرائيل چيست و چه بوده است؟
مرحوم علامه طباطبايي درباهي علت كثرت اشاره به يهود و بنياسرائيل در قرآن، نوشته است:
بنياسرائيل از تمام امتها لجوجتر و كينهتوزتر بودند و در برابر حق، سركشي بيشتري داشتند؛ چنانكه كفار عرب كه پيغمبر (ص) مبتلا به آنها بود، نيز چنين اوصافي را دارا بودند. 3
خصايص و ويژگيهاي قوم يهود ـ آنچنان كه در قرآن كريم اشاره شده، در رديف بدترين و زشتترين رفتار و صفاتي است كه ممكن است انسان يا قومي در زندگي دنيايي خويش داشته باشد.
ابراز علاقه و گرايش به بتپرستي، به عنوان ويژگي بارز يهود در قرآن بيان شده است:
به موسي گفتند اي موسي، معبودي مانند معبودهاي اينان (اين بتپرستان) براي ما درست كن.4
عصيان و سرپيچي در مقابل پيامبران و دستورات الهي، رفتار بسيار ناپسند و مذمومي است كه به اعتقاد مفسرين و دانشمندان معارف ديني مختص قوم يهود است. داستان «گاو بنياسرائيل»5 در قرآن نمونهي بسيار روشن و آشكاري است كه اين گفته را تائيد ميكند.
نكته حائز اهميت و بسيار حيرتانگيز در اين آيات، نه فقط قصه گاو بنياسرائيل و معجزه الهي مبني بر زنده كردن مقتول و مشخص كردن قاتل يهودي و نيز سركشي و لجبازي و ناسازگاري بنياسرائيل در مقابل اوامر الهي، بلكه بيش از همه سختسري و سنگدلي و قساوت قلبي يهود است كه در قرآن با صريحترين بيان و عبارت در آيه 74 سوره بقره آمده است:
پس [از ديدن اين معجزهي بزرگ نيز] سخت دل شديد كه دلهايتان چون سنگ بلكه سختتر از آن شد. زيرا بسا سنگها ميشكافد و آب از آن بيرون ميريزد و بعضي از آنها از ترس خدا فرو ميريزد و خدا از آنچه انجام ميدهيد غافل نيست.
تكذيب رسالت انبياء و حتي كشتن پيغمبران الهي از ديگر افعال و ويژگيهاي مذموم يهود است كه در آيات متعددي به آنها اشاره شده است.
دنياگرايي و دلبستگي مفرط و شديد به د نيا و مطامع دنيوي و عدم اعتقاد و توجه به سراي آخرت و روز قيات، ديگر ويژگيِ اختصاصي و لاينفك «يهود» شمرده شده است؛ به طوري كه در اين زمينه نوشتهاند: يهود به جهان پس از مرگ معتقد نيست و پاداش و كيفر را منحصر به زندگي دنيا ميداند.
براساس همين عقيده، يهود ثروت و لذائذ جسمي را هدف اساسي در زندگي خود ميداند و براي جمعآوري ثروت ميكوشد. 6
البته يهوديان نه تنها موضوع دنياپرستي و عدم توجه به آخرت را به عنوان اتهام نسبت به خويش قلمداد كرده، بلكه مدعي شدهاند كه سراي آخرت مختص آنهاست. لذا خداوند متعال در پاسخ به آنها در قرآن كريم فرموده است:
بگو اگر سراي آخرت نزد خدا مخصوص شماست نه ساير مردم، اگر راستگو هستيد، پس تقاضاي مرگ كنيد و هرگز آرزوي مرگ نخواهند كرد، زيرا به خاطر كردار بد، عذاب سختي براي خود مهيا كردهاند و خداوند بر همه ستمكاران آگاه است. 7
يهوديان را از همه مردم، حتي مشركان [كه ايمان به قيامت ندارند] حريصتر بر زندگي مادي مييابي، هر يك از آنها دوست دارند هزار سال عمر كنند، در حالي كه طول عمر نميتواند آنان را از عذاب دور سازد و خدا نسبت به آنچه ميكنند بيناست. 8
دليل روشن بر اين مطلب اين است كه آنها [بنياسرائيل] را از همه مردم حريصتر بر زندگي دنيا ميبيني، با اينكه يگانه حاجب و مانع از توجه به آخرت همين حرص بر دنيا و دلبستگي آن است [...] يعني آنها را از مشركين هم حريصتر به دنيا مييابي... آنها هرگز تمناي مرگ نخواهند كرد و سوگند ياد ميكنم كه آنها را از تمام مردم حريصتر بر اين زندگي پست و دور كننده از آن زندگي پاك و پاكيزهي عالم آخرت مييابي، بلكه ميبيني از مشركين هم كه عقيده به قيامت ندارند حريصترند،به طوري كه هر كدام دوست ميدارند طولانيترين عمر را داشته باشند، با اينكه چنين عمري نميتواند آنها را از عذاب دور سازد، چه اينكه عمر هر چه باشد، بالاخره محدود است و پايان خواهد پذيرفت. 9
در ارتباط با دنياگرايي افراطي يهود، همچنين در تفسير شريفالميزان در شرح آيات 211 و 212 سوره بقره آمده است:
ميگويد: هان! اين قوم بني اسرائيل در جلو چشم شمايند؛ اينان همان مردمي هستند كه خدا به ايشان كتاب و آئين و پيامبري و سلطنت عطا فرموده و از ارزاق خوب و پاكيزه به آنها روزي داده و بر عالميان برتري بخشيد. از ايشان بپرس كه خدا چه آيات روشني به ايشان داد؟ و در كارشان دقت كن كه آغاز از كجا بود و به كجا انجاميد؟ كلمات را تحريف كردند و از جاي خودش تغيير دادند و در قبال خدا و كتابش اموري را از پيش خود وضع كردند و با اينكه وظايفشان را ميدانستند از حدود خودشان تجاوز نمودند، خدا هم به سختترين عقوبتها گرفتارشان كرد. جمعيتشان پراكنده شد؛ آقاييشان زوال پذيرفت، خوشبختي و سعادتشان به باد فنا رفت؛ در دنيا به خواري و گدايي افتادند و رسوايي و عذاب آخرتشان بسيبالاتر است. 10
امروز نيز يهوديان، دنياگرايي و مطامع دنيوي خود را تحت پوشش به اصطلاح دين (آئين يهود) تفسير، توجيه و تبليغ ميكنند، در حالي كه به اعتقاد عالمان و مفسران علوم قرآني، يهود نه تنها به ماوراءالطبيعه و ماوراء حس و اصول وحي و معاد بياعتقاد است، بلكه علت اساسي و منشاء ضلالت و انحراف «يهود»، «مادهپرستي» و «حسگرايي» بوده است.
بنياسرائيل معتقد به اصالت ماده بودند. احكام ماده را در مورد خدا نيز اجرا ميكردند و گمان ميكردند كه خداوند نيز يك موجود مادي است، منتها با اين تفاوت كه او يك موجود قوي است كه بر ماده حكومت ميكند، عيناً مانند علل مادي كه برمعلولات مادي حكومت دارند. 11
چنانچه در داستانهايي كه از بنياسرائيل در قرآن نقل شده دقت كنيم و اسرار اخلاقي آنهارا كه در آنها منعكس شده است مورد بررسي قرار دهيم، خواهيم ديد كه آنها مردمي غرق در ماديات و دلباختهي لذائذ حسي اين زندگي صوري بودهاند، لذا در مقابل حقايق ماوراء حس خضوع نميكردند و جز در برابر لذات و كمالات مادي تسليم نميشدند، امروز هم عيناً همان طورند،؛ همين روحيه است كه عقل و ارادهي آنها را تحت انقياد حس و ماده قرار داده، به طوري كه جز آنچه اين دو اجازه ميدهند درك نميكنند و اراده نمينمايند. 12
با توجه به آنچه ذكر شد، اين نتيجه به دست ميآيد كه: اعتقاد به «اصالت ماده و حس» و تسليم و انقياد عقلي، فكري و اخلاقي در برابر اين دو و بالعكس عدم اعتقاد به باور قلبي نسبت به حقايق ماوراءالطبيعه و ماوراءحس، «عصارهي اصول و فروع يهود است»؛ كه برخي آن را «سيره و سنت يهودي» نامگذاري كردهاند.
بنابراين اگر بتوان اين موارد و مجموعه را به عنوان «فرهنگ يهود» يا «فرهنگ بنياسرائيلي» خلاصه و تعريف نمود؛ آنگاه ناگزير بايد نظار و شاهد تشييع تابوت فرهنگ و تمدن حاكم بر سرزمين غرب بود. زيرا آنچه امروزه به عنوان معيار، ارزش، اخلاق، فرهنگ و ... بر جوامع غربي حكمراني ميكند، دقيقاً منطبق با «سنت و سيرهي» مذكور، يعني «فرهنگ يهودي ـ اسرائيلي» است.
امروز عواطف، احساسات و افكار عمومي در غرب تحت سيطرهي اين فرهنگ است. تذكر اين موضوع اگر چه بسيار تلخ و ناگوار مينمايد، اما واقعيتي است كه نمود عيني پيدا كرده و بر عرصهي جهاني سايهي شوم خود را گسترده است و خطر آن، جغرافياي فرهنگ و اجتماع در جهان را تهديد ميكند.
پي نوشت :
1. آويني، سيدمحمد، از مقدمه ترجمه كتاب «يهود بينالملل».
2. به طوري كه نوشتهاند: در قرآن كريم 420 آيه دربارهي حضرت موسي و 480 آيه دربارهي انبياء بنياسراييل و برخورد و رفتار اين قوم با پيامبران خود آمده است و 157 آيه و به قولي ديگر 153 آيه اشاره مستقيم به يهود دارد. [رجوع شود به: شمسالدين رحماني، جنايت جهاني، به نقل از مرآتالآيات يا راهنماي مطالب قرآن: سيدابوالفضل برقعي، و همچنين به: دكتر محمدباقر محقق؛ نمونه بينات در شأن نزول آيات، صص 1013 ـ 1011.]
همچنين «نام حضرت موسي بيش از ديگر انبياء الهي در 166 جاي قرآن ذكر شده كه در 36 سورهي قرآن به گوشههايي از داستانهاي آن حضرت به طور اجمال يا تفصيل اشاره شده است.»
[رجوع شود به: علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 16، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني، ناشر، بنياد علمي و فكري طباطبايي با همكاري مركز نشر فرهنگي رجاء، چاپ دوم، تابستان 66، ص 61.]
3. الميزان، ج 1، صص 280 ـ 279.
4. قرآن كريم، سوره اعراف، آيه 138.
5. به آيات 67 تا 72 سوره بقره مراجعه شود.
6. عفيف عبدالفتاح طباره، چهره يهود در قرآن، ص 84.
7. قرآن كريم، سوره بقره،آيات 94 و 95.
8. قرآن كريم، سوره بقره،آيه 96.
9. الميزان، ج 1، صص 309 ـ 308.
10. الميزان، ج 2، صص 152 ـ 151.
11. الميزان، ج 1، ص 278.
12. همان، ص 280، مصداق بارز اين روحيه و اعقتاد، تقليد و پيروي يهوديان، از سامري و پرستش گوسالهي طلايي در زمان حضرت موسي (ع) است.
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}