اسامی عربی

صابر
صبور، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند
 
صاحب
دارنده، مالک، دارا؛ همنشین و همصحبت، یار؛ فرمانروا و حاکم
 
صادق
آن که گفتارش مطابق با واقعیت است، راستگو، راست و درست و راستین؛ لقب امام جعفر صادق(ع)
 
صارم
شمشیر تیز؛ قطع کننده، بُرنده
 
صالح
شایسته و درستکار، نیک، خوب، درست؛ دارای اعتقاد و عمل درست دینی؛ پیامبر قوم ثمود
 
صامت
خاموش، بی صدا، ساکت؛ (به مجاز) طلا و نقره
 
صانع
سازنده، آفریننده؛ صنعتگر؛ آفریدگار، خداوند
 
صائب
راست و درست
 
صاین
(تلفظ: sāyen) نگه دارنده، محافظ، (به مجاز) حفظ کننده‌ی خویشتن از گناه، پرهیزکار
 
صَباح
بامداد، صبح در مقابلِ مَسا؛ روز
 
صبار
بسیار صبرکننده، صبور، از نامهای خداوند
 
صبور
آنکه در برابر سختیها و رنجها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند
 
صداقت
راستی و درستی
 
صدر
جایی در مجلس که مخصوص نشستن بزرگان است، (به مجاز) اشخاص برتر و دارای مقام بالاتر؛ باطن و ذهن
 
صدرا
(صدر + ا (پسوند نسبت))، منسوب به صدر
 
صدران
صدر (عربی) + ان (فارسی) رؤسا و بزرگان
 
صدرالدین
پیشوای دین (اسلام)؛ لقبی است که به بعضی از علمای اسلام داده‌اند.
 
صدرالله
(به مجاز) کسی که برتری و مهتری او از سوی خداست؛ دارای باطن و روح خدایی
 
صِدیق
بنده‌ی خاص خداوند؛ 2بسیار راستگو و درستکار
 
صفا
یکرنگی، خلوص، صمیمیت، نام یکی از گوشه‌های موسیقی ایرانی، نام کوهی در مکه
 
صفار
رویگر، نام سلسله‌ای در ایران که سر سلسله آن یعقوب پسر لیث است
 
صفدر
صفشکن؛ (به مجاز) شجاع و دلیر؛ از القاب حضرت علی(ع)
 
صَفی
خالص و یگانه (دوست)؛ برگزیده؛ صاف، پاک، روشن
 
صَفی‌الدین
خالص و پاک در دین، برگزیده‌ی دین
 
صَفی‌الله
برگزیده‌ی خداوند؛ لقب حضرت آدم(ع)
 
صلاح
شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن، مصلحت؛ درست کاری، نیکوکاری؛ سودمند بودن، فایده داشتن
 
صلاح‌الدین
موجب نیکی دین و آیین
 
صمد
آن که دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بی‌نیاز است؛ (به مجاز) خداوند
 
صَمصام
شمشیر تیز و محکم
 
صَمیم
صمیمی؛ اوج و نهایت شدت یا ترقی چیزی
 
صَنعان
منسوب به صنعا (نام شهری در یمن) است، صنعانی، از مردم صنیعا
 
صوفی
اخترشناس، پیرو یکی از فرقه‌های تصوف، درویش
 
صولت
فرّ و شکوه معمولًا ناشی از برتری کسی یا چیزی بر دیگران، هیبت؛ شدت، سختی، حمله
 
صُهَیب
سرخ و سفید به هم آمیخته؛ آن که موهای سرخ و سفید به هم آمیخته دارد؛ آنکه یا آنچه سفیدی آن آمیخته با سرخی (گندمگونی) باشد؛ صفت شیر درنده
 
صیام
روزه گرفتن، روزه


منبع: سایت ستاره