منجي در اديان ابراهيمي (2)

نویسنده: علي ميثمي



یکم. منجی در تورات

در سفر پیدایش و در نخستین سِفر از اسفار پنج‌گانه تورات آمده است:
1. خداوند بر ابراهیم ظاهر گشته گفت: به ذریت تو این زمین را می‌بخشم. تمام این زمین را که می‌بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید.[33]
2. به سوی آسمان بنگر، ستارگان را بشمار، اگر خواهی توانست... ذریت تو نیز چنین خواهند بود... تو را از کلدانیان بیرون آوردم تا این زمین را به ارثیت تو بخشم.[34]
3. نام تو بعد از این «ابرام» خوانده نشود، بلکه نام تو «ابراهیم» خواهد بود؛ زیرا که تو را پدر امت‌های بسیار گردانیدم. تو را بسیار بارور گردانم و امت‌های بسیار از تو پدید آورم و پادشاهان از تو به وجود آیند و عهد خویش را در میان خود و تو و ذریت بعد از تو استوار گردانم که نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد.[35]
4. اما در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رئیس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم.[36]
اهمیت برخی فرازها بسیار فراوان است. از جمله:
. آن‌چه در قرآن (سوره انبیاء، آیه105) و در تورات درباره به ارث بردن زمین توسط صالحان آمده است، در این‌جا به صراحت آمده است.
. در این‌جا تصریح می‌شود که منجی و موعود از نسل حضرت ابراهیم(عج) است؛
. به تعداد امامان از نسل حضرت ابراهیم، تصریح شده است؛
. به صراحت اعلام می‌شود که پیشوایان 12گانه از تبار اسماعیل هستند؛
. به فراوانی و پراکندگی نسل پیامبر ـ کوثر ـ که شاخصه‌ای از درخت تناور ابراهیم خلیل می‌باشند، تأکید شده است؛
. چنان‌که در قرآن (بقره: 124) از امامت «عهد خدا» تعبیر شده است، در این‌جا نیز دقیقاً همان تعبیر آمده است؛
. در قرآن می‌خوانیم حضرت ابراهیم برای فرزندانش منصب امامت از خدا طلب کرد. در این فرازها نیز به آن تصریح شده است؛
. در منطق وحی، حضرت ابراهیم اساس شریعت و پدر امت معرفی شده است (سوره حج، آیه78) در فرازهای یاد شده نیز به این نکته‌ها اشاره شده است.
. در این فرازها از عظمت، وسعت و توانمندی امت اسلامی سخن رفته است؛
. این فرازها از متن تورات، آن هم از سفر پیدایش، استوارترین بخش تورات نقل گردید.[37]

دوم. منجی در کتاب اشعیاي نبی

5. نهالی از تبة «یسّی» (نام پدر داود) بیرون آمده، شاخه‌ای از ریشه‌هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت.[38]
6. مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد. به جهت مظلومانِ زمین، به راستی حکم خواهد کرد.[39]
7. گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید ...در تمام کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت خدا پر خواهد شد.[40]
8. نسلی از یعقوب و وارثی برای کوه‌های خویش از یهود به ظهور خواهم رسانید. برگزیدگانم وارث آن و بندگانم ساکن آن خواهند شد.[41]
در نخستین فراز، منجی از نسل حضرت داود معرفی شده است. این عقیدة رایج یهود می‌باشد که او را «ماشیح بن دیوید» می‌نامند. از این رهگذر، کلیمیان منتظر رهایی‌بخشی از نسل حضرت داود هستند.
مسیحیان در تطبیق نویدهای تورات با حضرت مسیح می‌گویند: نسب حضرت عیسی از طرف مادر به حضرت داود می‌رسد.
جالب این‌که نسب حضرت مهدی(عج) نیز از طرف مادرش به حضرت داود(عج) می‌رسد؛ زیرا نرجس خاتون از تبار شمعون بن صفا است[42] و او نیز پسر عمة حضرت مریم می‌باشد.[43]
بنابراین، «ماشیح» موعود کلیمیان، چه حضرت مهدی باشد، چه حضرت عیسی، هر دو از طرف مادر از تبار حضرت داود هستند.

سوم. منجی در کتاب دانیال نبی

9. در آن زمان میکائیل امیر عظیمی که برای پسران قوم تو ایستاده است، خواهد برخاست.[44]
10. بسیاری از آنان‌که در خاک زمین آرمیده‌اند بیدار خواهند شد.[45]
11. آنان که بسیاری را به راه عدالت رهبری می‌کنند، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. اما تو ای دانیال، کلام را مخفی دار و کتاب را تا زمان آخر مهر کن. بسیاری به سرعت تردید خواهند کرد.[46]
12. خوشا به حال آنان که انتظار کشند.[47]
13. سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شده، تا جمیع قوم‌ها و امت‌ها و زبان‌ها او را خدمت نمایند. سلطنت او سلطنت جاودانی و بی‌زوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد.[48]
دقت شود که در این فرازها، از منجی به «ایستاده» تعبیر شده و در متن عربی عهدین، «القائم» آمده است.[49]

چهارم. منجی در کتاب حبقّوق نبی

14. اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش؛ زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد.[50]
نام شریف این پیامبر در کتاب مقدس «حَبَقّوق» و در روایات اسلامی «حَیَقوق» است. قبر شریفش در تویسرکان است و جسد شریفش پس از 2600 سال تازه مشاهده گردید.[51]
بشارت مربوط به بعثت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در کتاب او بدون تحریف باقی مانده است.[52] حضرت رضا(عج) در ضمن احتجاجات خود با رأس الجالوت، به آن استناد نمود و ایشان اعتراف کرد.[53]
در این فراز، به انتظار فرج تأکید شده است و در روایات اسلامی، انتظار فرج برترین عمل امت شمرده شده است.[54]

پنجم. منجی در زبور داود

قرآن کریم در میان کتاب‌های پیامبران، به کتاب زبور داود عنایت خاصی کرده است. در جایی می‌فرماید:
)وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ(؛[55]
افزون بر تورات، در زبور نیز نوشتیم که به راستی بندگان شایسته‌ام زمین را به ارث خواهند برد.
براساس روایت‌های فراوان، این آیة شریفه درباره ظهور حضرت بقیةالله ارواحناه فدا می‌باشد. بسیار جالب است که قرآن این مطلب را از تورات و زبور نقل کرده است و این موضوع، عیناً در تورات و زبور فعلی موجود است.زبور حضرت داود در ضمن عهد قدیم به عنوان «مزامیر» در کتاب مقدس آمده است. در این‌جا نویدهای منجی در مزامیر را در سه بخش تقدیم می‌کنیم:

1. به ارث بردن زمین توسط صالحان

15. زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد.[56]
16. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد.[57]
17. و اما صالحان را خداوند تأیید می‌کند. خداوند روزی کاملان را می‌داند و میراث ایشان خواهد بود تا ابدالآباد.[58]
18. نسل شریر منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمین خواهند شد و در آن، تا به ابد سکونت خواهند نمود.[59]
19. جان او در نیکویی، شب را به سر خواهد برد و ذرّیت او وارث زمین خواهند شد.[60]

2. انتظار فرج

20. برای خداوند منتظر باش و قوی شو. او دلت را تقویت می‌کند. بلی منتظر خداوند باش.[61]
21. قوی باشید، او دل شما را تقویت خواهد کرد. ای همگانی که برای خداوند انتظار می‌کشید.[62]
22. منتظر خداوند باش و طریق او را نگهدار، تا تو را به وراثت زمین بر افرازد.[63]
23. انتظار بسیار برای خداوند کشیده‌ام.[64]
24. چشمانم از انتظار خداوند تار گردیده است.[65]
25. منتظر خداوند هستم. جان من منتظر است و به کلام او امیدوار.[66]
26. جان من منتظر خداوند است، زیاده از منتظران صبح؛ بلی زیاده از منتظران صبح.[67]
27. بلی هر که انتظار تو را می‌کشد، خجل نخواهد شد.[68]
28. زیرا تو خدای من هستی. تمامی روز منتظر تو بوده‌ام.[69]
29. زیرا که منتظر تو هستم.[70]

3. سیمای روز موعود

30. امت‌ها شادی و ترنم خواهند نمود؛ زیرا قوم‌ها را به انصاف حکم خواهد کرد.[71]
31. آن‌گاه زمین محصول خود را خواهد داد.[72]
32. اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.[73]
33. او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف.[74]
34. مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد.[75]
35. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود.[76]
36. او حکم‌رانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان.[77]
37. فراوانی غله در زمین بر قله‌ کوه‌ها خواهد بود.[78]
38. اهل شهرها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد.[79]
39. جمیع امت‌های زمین او را خوشحال خواهند خواند.[80]
این‌ها نمونه‌های اندکی بود از نویدهای بسیار فراوانی که در زبور حضرت داود(عج) موجود است. کتاب زبور که به عنوان «مزامیر» در دسترس ما هست، شامل 150 مزمور است که در بیش از 55 مزمور آن، نویدهای منجی آمده است. از این‌رو، اگر زبور را سرود انتظار بخوانیم جای داد. در پایان، اشاره می‌کنیم که در زبور به جزئیات نیز اشاره شده است؛ مثلاً آمده است:
40. شمشیر دو دمه در دست ایشان، تا از امت‌ها انتقام بکشد.[81]
براساس روایت‌های فراوان، مواریث انبیاء و ودایع امامان در محضر آن حضرت می‌باشد؛ از جمله «ذوالفقار» حضرت علی(عج). تعبیر شمشیر دو دمه از ذوالفقار، در این مزمور بسیار لطیف است.
با نگاهی گذرا به نوید‌های تورات و پیوست‌های آن، به ویژه زبور حضرت داود وکتاب اشعیا نبی، هم‌سویی عجیبی در میان این نویدها و آموزه‌های والای اسلام در مورد منجی مشاهده می‌شود. در این فرازها که بخشی ارائه شد، از آرامش و آسایش همگانی، از فراگیر شدن عدالت، از شکوفایی دانش و تمدن، از فراوانی نعمت، از بهداشت جهانی، از ریشه‌کن شدن ستم و تبعیض.

نتيجه گيري

درخصوص منجي‌باوري اسرائيلي ‌ـ ‌يهودي به طور خلاصه بايد بگوييم: به جهت تاريخ طولاني و تنوع رهيافت‌ها، دست‌يابي به ويژگي‌هاي مشترک و فراگير، کاري بس مشکل و بلکه غير ممکن است. گرايش‌هاي مختلف ناظر به مسيحاباوري، از راست ‌کيش‌ترين تا غيرديني‌ترين شکل آن در تاريخ يهوديت رخ نموده و هر يک نيز از ديدگاه‌هاي خاص خود برخوردار بوده‌اند. در نظر برخي از عالمان يهودي، سده‌هاي مياني - همانند ابن‌ميمون - اعتقاد به ظهور مسيحا از اصول ايمان يهودي است؛ ليکن برخي دانشمندان يهودشناس معاصر، اين باور را پديد آمده از ناملايمات تاريخي و امري غير جوهري در سنت يهودي مي‌دانند. مطالعۀ انتقادي تاريخ و متون مقدس يهود، به‌طبع، تا حد زيادي مؤيد اين نظر دوم است. رويکرد تاريخي، اگرچه نمي‌تواند ادبيات و باورهاي مسيحاباورانه و نقش و تأثير آنها در موعودانديشيِ رسوخ‌يافته و گستردة يهودي را ناديده بگيرد؛ ليکن بر آن است که دين يهود بدون اين باور نيز، چيزي از جوهره‌اش را از دست نمي‌داد (گرچه فاقد موتور و محرّکي مي‌شد که ممکن بود منجر به نابودي‌اش ‌گردد).
به همين دليل است که با فروکش کردن دوران رنج و خطر، هيج آنهاي مسيحايي نيز، کم‌رنگ ‌گرديد. بنا به اين رويکرد، شايد وضعيت کنوني و امروزين يهود، يکي از دور آنهاي افول انديشه‌ها و گرايش‌هاي مسيحايي باشد؛ زيرا اکنون با برپايي حکومت اسرائيل، و در اختيار داشتن سرزمين مقدس، بسياري از يهوديان آرمان موعودي خويش را تحقق‌يافته مي‌انگارند. آنچه رويکرد تاريخي ـ انتقادي در نهايت مي‌تواند بگويد اين است که مسيحاباوري يهودي گرچه باوري بسيار اثرگذار در تاريخ و سنت قوم يهود بوده است؛ اما اين اعتقاد بر اثر علل و عوامل تاريخي ظهور، و بر همان اساس نيز افول كرده است. اما چه بسا اين رويکرد تاريخي ـ انتقادي، چه در کل و چه در اين موضوع، با انتقادهاي واردي روبه‌رو است. از طرفي، مي‌توان با رويکردهاي ديگر نتايج احياناً متفاوتي از اين تحقيقات تاريخي گرفت.
براي مثال، پديدارشناس دين، ممكن است با لحاظ همة تحقيقات تاريخي و متن‌شناختي، چنين نتيجه بگيرد که انديشة منجي موعود در يهوديت، مانند همتايان زرتشتي‌ و اسلامي‌‌اش، اگرچه جزء جوهرة دين محسوب نمي‌گردد؛ اما در اصالت آن نمي‌توان ترديد کرد؛ زيرا انديشة نجات و منجي موعود ريشه در اشاراتي دارد که در منابع اولية حجيت ديني آمده است. اگرچه براي محقق يهود‌ي‌شناسِ اين عصر، نه نجات و نه منجي مطرح در اشارات اوليه، هيچ يک مفهوم مسيحايي و فرجام‌شناختي ندارد، اما به هر روي، منابع حجيت ثانوي دين يهود، که بخشي از آن را نبوت‌ انبياي بني‌اسرائيل تشکيل مي‌دهد - مانند يوشع، داوران و به‌ويژه سموئيل -، ولو در شرايط فشار اجتماعي، آن اشارات را به وعدة نجات و منجي فرجام‌شناختي تفسير و فهم کرده‌ است. در کار فهم متون اديان نمي‌توان و نبايد به برداشت وارثان اوليه آنها بي‌توجه بود. از طرفي، ادامة سنت يهودي اين تفسير و فهم را حجّتي انکار ناپذير ديده است؛ هيچ‌يک از چهار جريان اصلي يهوديت که در دوره‌هاي متأخر يهود پديد آمدند - انقلابيون يا زيلوت‌ها، صدوقيان، اسنيان و فريسيان - با وجود گرايش‌هاي متفاوت و چه بسا متعارض با انديشة مسيحاي نجات‌بخش‌، در اصالت اين آموزه ترديد يا ايرادي روا نداشته‌اند؛ بلکه غالباً تا حدود زيادي موعودانديش بوده‌اند.
حتي اگر تأثير‌هاي دين ايراني را بر انديشة ديني يهود واقعيتي مسلّم بدانيم، با توجه به حقايق بالا، اين تأثير‌، بايستي نه در اصل انديشة مسيحاي نجات‌بخش‌، بلکه در ادبيات و نحوة تبيين اين انديشه و نهايتاً در شاخ و برگ دادن به آن بوده باشد. با وجود زمينة درون ـ ‌دينيِ کافي براي موعودباوري يهودي، و با در نظر گرفتن اين حقيقت که وام‌گيري کليِ باورهاي ديني - به‌ويژه در اديان نظام‌مند - آن هم بدون هيچ مقاومتي از سوي گرايش‌ها و جريان‌هاي مختلف، پديده‌اي بسيار ديرياب و بلکه نامحتمل است، به نظر، موجه نمي‌نمايد که انديشة منجي موعود يهودي را يک‌سره وارداتي، غير اصيل و محصول علل و عوامل تاريخي بدانيم.
باري، موعودباوري يهودي، از هرکجا پديد آمده باشد، در مجموع داراي ويژگي‌هاي زير است: موعود يهودي موعودي شخصي، اما نامتعين (نوعي) است. ماشيح اگرچه در آغاز عنواني عام و غير موعودي و غير فرجام‌شناختي بوده است؛ اما در سنت يهود به مثابۀ موعودي نجات‌بخش و مرتبط با فرجام عالم شناخته شده است. ماشيح يهودي اگرچه به‌‌سان مسيحاي عيسوي، پسر خدا و جنبه اي از او تلقي نمي‌شود؛ اما انساني کاملاً معمولي نيز نيست؛ او مسح شدۀ خداوند و داراي قدرت و موهبتي الهي است.
رسالت مسيحاي يهود رسالتي عمدتاً اجتماعي و قومي بوده است و اگر احياناً، سخني از برپايي پادشاهي يهوه و برقراري صلح و عدالت در زمين مي‌رود، آن را همه در ساية سروري قوم يهود مي‌خواهد. در عين حال، با در نظر گرفتن پيش‌گويي‌هايي که در سنت يهودي در بارة اوضاع پيش و پس از ظهور ماشيح وجود دارد، واقعة‌ نجات موعود صرفاً به جامعة بشري محدود نمي‌شود، بلکه در کلِّ کيهان، آثاري را به بار مي‌آورد. به اين ترتيب موعود يهودي را بايد در مجموع در زمرة موعودهاي داراي کارکرد کيهاني دانست.
موعودباوري يهودي به لحاظ خاستگاه از سنخ پيش‌گويي‌هاي پيامبرانه است؛ اما اين پيش‌گويي در‌بارة امري است که مي‌توان از آن به عنوان «تحقق وعدة الاهي» در زمين ياد کرد. همچنين‌، اين موعودباوري رو به گذشته دارد و در صدد احياي پادشاهي داوود و سليمان و سروري پيشين يهود است.

پي نوشت :

[33] . کتاب مقدس، عهد عتیق ـ تورات ـ سفر پیدایش، 12: 7.
[34] . همان، 13: 15 و 15: 5 ـ 8.
[35] . همان، 17: 5 ـ 8.
[36] . همان، 17: 20 و 18:18.
[37] . تورات شامل 5 سفر (= کتاب) به اسامی زیر است:
پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه.
[38] . کتاب مقدس، عهد قدیم، کتاب اشعیاء نبی، 11: 1ـ2.
[39] . همان، 11: 4.
[40] . همان، 11: 6ـ9.
[41] . همان، 65: 9.
[42] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج2، ص420؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص210؛ طبری، دلائل الامامة، ص492؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص478.
[43] . علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج25، ص186.
[44] . کتاب مقدس، عهد قدیم، کتاب دانیال نبی، 12: 1.
[45] . همان، 12: 2.
[46] . همان، 12: 3ـ4.
[47] . همان، 12: 12.
[48] . همان، 7: 12ـ14.
[49] . الکتاب المقدس، العهد القدیم، دانیال، الاصحاح الثانی‌عشر، رقم1.
[50] . کتاب مقدس، عهد قدیم، کتاب حبقوق نبی، 2: 3.
[51] . ر.ک: نگارنده، اجساد جاویدان، ص26.
[52] . کتاب مقدس، عهد قدیم، کتاب حبقوق نبی، 3:3.
[53] . شیخ صدوق، عیون الأخبار، ج1، ص134؛ همو، التوحید، ص428؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص422.
[54] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج2، ص644.
[55] . سوره انبیاء، آیه105.
[56] . عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، فراز9.
[57] . همان، فراز11.
[58] . همان، فراز 17.
[59] . همان، فراز 29.
[60] . همان، مزمور 25، فراز 13.
[61] . همان، مزمور 27، فراز 14.
[62] . همان، مزمور 31، فراز24.
[63] . همان، مزمور 37، فراز 34.
[64] . همان، مزمور40، فراز1.
[65] . همان، مزمور 69، فراز3.
[66] . همان، مزمور 130، فراز5.
[67] . همان، فراز 6.
[68] . همان، مزمور 25، فراز2.
[69] . همان، فراز 2.
[70] . همان، فراز 22.
[71] . همان، مزمور67، فراز 4.
[72] . همان، فراز 6.
[73] . همان، مزمور68، فراز 3.
[74] . همان، مزمور 72، فراز 2.
[75] . همان، فراز4.
[76] . همان، فراز7.
[77] . همان، فراز8.
[78] . همان، فراز16.
[79] . همان.
[80] . همان، فراز 17.
[81] . همان، مزمور 149، فراز 7.

ادامه دارد ......