اولین نشانههای دین
بومیان استرالیا مدتی مدید موردی آزمایشی برای مطالعهی تکامل ادیان بودند. انسان شناسی فرهنگی پیش از هرچیز طی یک بحث علمی دربارهی قبایل بومی استرالیا توسعه یافت و مراحل اولیهی زمینههای آن در این بحث شکل گرفت.
بومیان استرالیا مدتی مدید موردی آزمایشی برای مطالعهی تکامل ادیان بودند. انسان شناسی فرهنگی پیش از هرچیز طی یک بحث علمی دربارهی قبایل بومی استرالیا توسعه یافت و مراحل اولیه ی زمینه های آن در این بحث شکل گرفت.بر اساس قوانین ثابت، مراسم خاکسپاری برای این بود که از انتقال مردگان به جهان دیگر محافظت کند یا این امکان را فراهم آورد که بتوانند این جهان را ترک کنند و بی درنگ به معاشرت با دیگر مردگان بپردازند.از دانشمندان قرن نوزدهم که اندیشه ی علمی آنها توسط مفهوم تکامل و پیشرفت شکل گرفته بود، می توان از سر جیمز جورج فریزر (۱۸۹۱-۱۸۵۴) نام برد. او دید که کل تاریخ نوع بشر دارای مراحلی است. نخست مرحله ی جادوگری، سپس دین و امروزه علم. داروین شیفته ی این نظریه شد. آنها پنداشتند که انسانهای اولیه بدون شک بی دین، بی خدا یا خدایان بودند. به زعم آنها انسانهای اولیه به تدریج آیین ها و حقایق دینی، قربانی ها و آیین های عبادی را به واسطه ی اعمال جادوئی به وجود اورد.
از محققانی که با این نظریه مخالف بودند و به جای داروین به کتاب مقدس اعتقاد داشتند می توان از ویلهم اشمیت (۱۹۵۴-۱۸۶۸) نام برد. او در کتابی چند جلدی و در مدرسهی تاریخی فرهنگی وین کوشید تا طرحی بر ضد تکامل پی بریزد. او می گفت که استرالیائی های اولیه از یک دین توحیدی آغاز کردند و به مرور زمان به سوی شرک و چندخدایی کشیده شدند و سرانجام به سوی جادوگری صرف، رو به زوال نهادند. در هر صورت قبایل استرالیائی هنوز هم به یک «پدر بزرگ» اعتقاد دارند. این دو نظریهی افراطی اکنون کنار گذاشته شده اند. آنها هیچ مبنای تجربی ندارند چرا که فرهنگهای قبایل مختلف در واقع کاملا بی هیچ نظم و قاعده ای تکامل یافته اند. این نظریه ها با فهم طبقه بندی شده ی غرب از ارزشها مطابق است که می پندارند ادیان عموما از جادوگری تکامل یافته اند و مرحله به مرحله از اعتقاد به جان به اعتقاد به ارواح و از اعتقاد به ارواح، اعتقاد به خدایان و از اعتقاد به خدایان سرانجام اعتقاد به خدا پدید آمده است. امروزه محققان بر سر این نکته با هم توافق دارند که پدیده ها و دوره های زمانی با هم، هم پوشانی دارند. محققان به جای سخن گفتن از مراحل و دورهها (یک «سلسله») از طبقه و ساختارها (یک «برهم نهی») سخن می گویند که آن را در مراحلی کاملا متفاوت از مراحل و دوران های تکامل می توان پیدا کرد. اما دربارهی دین اولیه انسانها و در واقع «یکتاپرستی اولیه» آنها چه می توان گفت؟ امروزه محققان با هم موافقند که به لحاظ تجربی هیچ جا نمی توان یک دین اولیه پیدا کرد.
با وجود این همان طور که در تازه ترین توصیف ادیان ماقبل تاریخ توسط اینا وون آمده است، اولین نشانه های طلوع احساسات دینی در عصر حجر قدیم و عصر حجر میانه ظاهر شده است. دورهی میانه سنگی از لحاظ دینی بسیار ضعیف تر از آن است که پیش از این تصور می شد. مفهوم یک موجود به کمال قدرتمند بسیار متداول بود. آیین هایی که در حوزه ی اعمال دینی متداول بود یا به شکار و یا به تغییرات در چرخه ی حیات مربوط می شد، مناسک مربوط به مردگان از اهمیت فراوانی برخوردار بود. بر اساس قوانین ثابت، مراسم خاکسپاری برای این بود که از انتقال مردگان به جهان دیگر محافظت کند یا این امکان را فراهم آورد که بتوانند این جهان را ترک کنند و بی درنگ به معاشرت با دیگر مردگان بپردازند. سپس نئاندرتال ها «با اهمیت دادن به سرنوشت مردگان، راه امور دینی و اعتقاد به ماوراء را در پیش گرفتند که مفاهیم دینی هزاره ی بعدی را تعیین کرد.» از اینجا بود که آنها موجب کثرت ادیان ماقبل تاریخ شدند و ادیان دورهی تاریخی سپس توانستند قدم در راه پیروزمندانه آنها بگذارند.
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}