عصر ظهور در نگاه اديان (3)

نويسنده: علي جباري ظهيرآبادي




علائم ظهور:

علائم، جمع علامه از ريشه علم به معناي نشانه است و منظور از علائم ظهور، نشانه هاي ظهور منجي آخرالزمان مي باشد. علائم ظهور به دو دسته علائم حتمي و غير حتمي تقسيم مي شوند. وب سايت موعود2 طي مقاله اي با عنوان علائم ظهور به مورخ 8/3/1385 اين دو دسته از علائم را به صورت زير تعريف مي كند:
علائم حتمي :منظور از علائم حتمي آن است كه تقدير قطعي خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هيچ قيد و شرطي نيست.

علائم غيرحتمي :

مقصود از علائم غير حتمي آن است كه وقوع آن ممكن است مشمول بداء گردد، چرا كه في الجمله مشروط به شروطي است كه اگر آن شروط تحقق يابد آن علائم واقع مي شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نيز تحقق نمي يابند. (علائم ظهور، 8/3/1385؛ وب سايت موعود) در واقع بداء عبارت است از تغيير در قضا و قدر غير حتمي و واژه بداء از ريشه "بدو" به معناي ظهور است و به دو معنا به كار مي رود: ظهور پس از خفاء و پيدايش رأي جديد، دومعناي اخير، خود به دو صورت ممكن است رخ دهد: پيدايش رأي بدون سابقه رأي قبلي و پيدايش رأي بر خلاف راي قبلي. مقصود از بداء در قرآن و احاديث، همين معناي سوم است. (بداء، 24/11/1378؛ وب سايت موعود)
علائم حتمي طبق حديثي از امام صادق(ع) شامل پنج مورد مي باشند كه امام صادق آنها را اين طور بيان فرموده اند:
"قبل قيام القائم خمس علامات محتومات، اليماني و السفياني و الصيحه و قتل النفس الزكيه و الخسف بالبيدا؛ پيش از قيام قائم (عج) پنج نشانه حتمي است. يماني، سفياني، بانگ آسماني و قتل نفس زكيه و خسف سرزمين بيدا."(مهدي پور1385، ص 36). در جدول زير علائم حتمي به همراه زمان وقوع آنها آمده است، ولي بايد به خاطر داشته باشيم كه اين زمان ها فقط محتمل مي باشند و حتمي نيستند و در روايات و احاديث مختلف اين زمان ها متفاوت مي باشند و جز خداوند كسي ديگر از زمان دقيق وقوع آنها خبر ندارد.
برگرفته از ماهنامه راه قرآن شماره 5 ، شهريور و مهر 1385
البته دو علامت آخر در زمان ظهور و علامت سوم مقارن ظهور به وقوع خواهند پيوست ولي دو علامت اول يعني يماني و سفياني كه با هم نيز خروج مي كنند را مي توان از علائم حتمي پيش از ظهور دانست. از اين پنج علامت آنچه كه به طور صريح در كتب مقدس مسيحيان نيز به آن اشاره شده است بانگ آسماني مي باشد :" و سرانجام نشانه آمدن من در آسمان ظاهر خواهد شد. آنگاه مردم دنيا مرا خواهند ديد كه در ميان ابرهاي آسمان، با قدرت و شكوهي خيره كننده مي آيم و من فرشتگان خود را با صداي بلند شيپور خواهم فرستاد تا برگزيدگان مرا از گوشه و كنار زمين و آسمان گرد آورند." (متي 30-31 : )24
از آنجا كه فقط نشانه بانگ آسماني در منابع مسيحي آمده است و چهار علامت ديگر فقط در احاديث اسلامي به آنها اشاره شده است از بررسي تطبيقي آنها در اينجا خودداري مي شود و به تعريف هر يك از آنها به اختصار اكتفا مي شود:

1-سفياني :

از نظر زماني اولين نشانه ي ظهور امام زمان (عج) مي باشد و طبق احاديثي كه در كتاب عصر ظهور نوشته كوراني ترجمه جلالي آمده است، سفياني شخصي كينه توز با فرهنگ و آموزش غربي معرفي شده است كه هرگز مكه و مدينه را نديده است و رهبري گروهي را به عهده دارد و از روم (غرب) به شام مي آيد و دست به كشتار مي زند و حتي شكم زنان حامله را مي درد و اطفال را در ديگ هاي بزرگ مي جوشاند. وي مردي است چهار شانه و بد قيافه و چهره اي آبله گون كه يك چشم به نظر مي رسد.
يادآوري اين نكته لازم است كه از جمع بندي احاديث مربوط به سفياني استفاده مي شود كه سفياني در ماه رجب خروج مي كند، حدود شش ماه مي جنگد، در اواخر محرم به قدرت مي رسد، و دقيقاً هشت ماه بعد حضرت بقيه اللَه ظهور مي نمايد. بدينترتيب منظور از رجب، رجبِ سال قبل از ظهور مي باشد، نه رجب سال ظهور.

2-يماني :

كوراني در كتاب عصر ظهور يماني را شخصي مي داند كه رهبري گروهي از يمن را بر عهده دارد و براي مقابله با سپاه سفياني به ياري سپاه ايرانيان كه فرماندهي آن به دست سيد خراساني و شعيب بن صالح است، بر خواهد خاست. و پرچم يماني را به دلايلي هدايت گرتر از پرچم خرساني مي داند كه مهم ترين آنها ضعف مديريتي در حكومت ايران است. به عقيده وي يماني به عنوان نشانه هاي پيش از ظهور در منابع اهل سنت وجود ندارد.

3-بانگ آسماني :

سومين نشانه از نشانه هاي حتمي است كه مقارن ظهور رخ مي دهد و قرآن كريم آنرا چنين بيان مي كند :"گوش فراده هنگامي كه منادي از جايگاه نزديك ندا سر دهد، روزي كه صيحه را به حق مي شنوند، آن روز، روز خروج است."(سوره ق آيه )41
در روايات چنين آمده است كه منظور از صيحه صداي جبرئيل است كه تمام مردم دنيا را به سوي امام زمان (عج) دعوت ميكند و هر كس آنرا به زبان خودش مي شنود.

4-خَسَفِ بَيدا :

خَسَف در لغت به معناي فرو ريختن چيزي در زمين است. و بيدا به معناي دشت هموار، بي آب و علف و خالي از سكنه مي باشد.(دشتي با اين ويژگي ها به نام بيدا در ميان مكه و مدينه وجود دارد.) و منظور از خَسَفِ بَيدا، فرو رفتن سپاه سفياني در سرزمين بيدا مي باشد.

5-قتل نفس زكيه :

نفس زكيه به معناي انسان بي گناه است؛ و منظور از قتل نفس زكيه قتل فردي است كه امام زمان آن را به عنوان پيك براي اطلاع رساني از ظهور مي فرستد و او با وضعي فجيع به شهادت مي رسد.

مقايسه علائم ظهور با علائم روز قيامت:

در اسلام روي هم رفته براي روز رستاخيز و ظهور بيش از 2000 نشانه در كتب حديث نقل شده است كه مي توان آنها را به چهار دسته ي 1-فتن 2-ملاحم 3-اشراط الساعه 4-علائم ظهور تقسيم نمود، كه در اينجا به تعريف هر يك به طور جداگانه پرداخته خواهد شد تا هر كدام از اين چهار دسته كه به رستاخيز مربوط مي شود، مشخص شود. البته مشخص مي شود كه اشراط الساعه فقط به روز رستاخيز مربوط است و مورد چهارم يعني علائم ظهور با سه دسته ديگر اشتراكهايي دارد.

1-فتن :

فتنه از ريشه فتن، در لغت به معناي امتحان و آزمايش است. ابن فارس كارشناس ريشه يابي لغات مي گويد :"فتن يك واژه صحيحي است كه بر امتحان و آزمايش دلالت ميكند."(ابن فارس، معجم مقاييس اللغه، ج4، ص 472)سپس افزايد:"اگر طلا را با آتش بگدازند، گويند: فتنت الدهب بالنار؛ يعني طلا را با آتش آزمودم "پس مي توان حوادث وحشتناكي كه پيش از ظهور رخ مي دهد تا مردم در آن گداخته شوند و فلز آنها شناخته شود و معيار تمام عيار آنها معلوم شود را فتنه دانست.
ماهنامه موعود جوان شماره 26 به اعتبار سندي معتبر، حديثي از رسول اكرم (ص) در اين مورد چنين نقل مي كند :"بعد از من چهار فتنه بر شما فرود مي آيد كه در اولي خون ها مباح شود، در دومي خون ها و ثروت ها مباح گردد، در سومي خون ها و ثروت ها و ناموس ها مباح شود و در چهارمي آشوبي كور و كر جهان را مضطرب سازد."
در عقايد مسيحيان نيز فتنه هاي آخرالزمان اين چنين ترسيم شده است :" اين را نيز بايد بداني كه در زمانهاي آخر، مسيحي بودن بسيار دشوار خواهد بود زيرا مردم خداپرست، پول دوست، مغرور و متكبر خواهند بود، و خدا را مسخره كرده، نسبت به والدين نامطيع و ناسپاس خواهند شد و دست به هر عمل زشتي خواهند زد. مردم سنگدل و بي رحم، تهمت زن و ناپرهيزكار، خشن و متنفر از خوبي خواهند بود و كساني را كه مي خواهند زندگي پاكي داشته باشند به باد تمسخر خواهند گرفت. در آن زمان، خيانت در دوستي امري عادي به نظر خواهد آمد، انسانها خودراي، تندخو و مغرور خواهند بود و عيش و عشرت را بيشتر از خدا دوست خواهند داشت. به ظاهر افرادي مومن، اما در باطن بي ايمان خواهند بود. فريب اين گونه اشخاص خوش ظاهر را نخور. (نامه دوم پولس به تيمورتائوس، )3
در كتب فتن به تفصيل از فتنه هاي پيش از ظهور، چون سفياني، دجال(كسي كه ادعاي منجي بودن مي كند) فتنه هاي يمن، بربر، مصر، حبشه، شام و بغداد ياد شده است. نوستراداموس ستاره شناس و پزشك غربي در كتاب اشعار خود طي پيش گويي هايي از اين فتنه ها به تناوب ياد كرده است و براي مثال كلمه يرير را مكرر براي اشاره به فتنه بربرها به كار برده است. مثلاً در دوره پنجم، قطعه 75 از اشعار خود مي گويد:"...اما همان سكاندار هفت سال پس از آن ماجرا در شورشي خونين درگير مي شود و بدينسان در ميانه ي بربرها وحشت آفريني خواهد كرد." و يا در دوره پنجم ، قطعه ي 80 از اشعار خود ميگويد :"اوكه ميوس سرانجام به شهر بزرگ بيزانتين مي رسد. اتحاديه بربر ها در هم شكسته شود و از دور قانون، آنكه شرك آميزتر است، منسوخ مي شود. مردمان آزاد و بربرها نبردهايي پي در پي دنبال خواهند كرد."

2-ملاحم :

جمع ملحمه به معناي جنگ و كشتار است. ابن فارس در اين رابطه مي گويد: "لحم به معناي تداخل است و گوشت را از اين جهت لحم گويند كه برخي از اجزاي آن در برخي ديگر فرو رود، و جنگ را ملحمه گويند، به دو جهت: يكي اينكه افراد در جنگ در صفوف يكديگر فرو روند و ديگر آنكه كشته ها در آن همانند گوشت روي هم انباشته شوند.(ابن فارس، ب؛ ص )238
روايات فراواني حكايت از وقوع يك جنگ جهاني پيش از ظهور دارد، اما بعيد است كه بتوان آنرا بر دو جنگ جهاني اول و دوم تطبيق داد زيرا صفاتي كه براي آن جنگ جهاني موعود در روايات آمده است با اوصاف اين دو جنگ تفاوت دارد، از امير مؤمنان منقول است كه فرمودند :"پيش روي قائم (عليه السلام) مرگي سرخ و مرگي سفيد پديدار گردد و ملخهايي خونرنگ، وقت و بي وقت هجوم آورند. اما مرگ سرخ يعني شمشير و مرگ سفيد يعني طاعون."(كوراني، ترجمه مهدي حقي؛ ص )197
در منابع مسيحي نيز به وقوع جنگ ها و قتلهاي فراواني در اين مورد به صورتي كه در ادامه خواهد آمد، اشاره شده است :"از دور و نزديك خبر جنگها به گوش شما خواهد رسيد. اما پريشان نشويد، زيرا جنگها رخ خواهد داد؛ اما آخر دنيا در آن زمان نيست. (متي، :24 )6
" قومها و ممالك جهان با يكديگر به ستيز برخواهند خاست." (متي، :24 )7
" در نقاط دور و نزديك جنگهاي بسياري بروز خواهد كرد ولي اين علامت فرا رسيدن آخر زمان نيست." (مرقس، :12 )7

3-اشراط الساعه:

اشراط جمع شَرَط به معناي نشانه و سرآغاز است. ابن فارس گويد:"شرط فقط يك معني دارد و آن نشانه است. ساعه به معناي رستاخيز است. اشراط الساعه يعني نشانه هاي رستاخيز."(ابن فارس،ج؛ ص )260
كتابهايي كه در اين رابطه مستقلاً تدوين يافته اند، اشراط الساعه نام دارند. يكي از مشهورترين آنها كتاب الاشراعه لاشراط الساعه از سيد محمد بن عبدالرسول برزنجي، متوفاي 1103 ه.ق مي باشد، كه در قاهره، دمشق و بيروت به طور مكرر به چاپ رسيده است.

4-علائم ظهور:

همان طور كه قبلاً توضيح داده شد علائم از ريشه عَلَم به معناي نشانه است و نشانه هاي ظهور منجي آخرالزمان مي باشد. بسياري از كتب پايه و مرجع مربوط به نشانه هاي ظهور و ديگر مسایل مهدويت، در كشاكش روزگار، به ويژه در تهاجم مخالفان به كتابخانه هاي شيعيان دستخوش آتش سوزي شده است و از بين رفته اند و فقط گزارشي از آنها در كتابهايي چون رجال نجاشي و فهرست شيخ طوسي باقي مانده است.
كهن ترين اثر بر جاي مانده از اين سري كتب از اوايل قرن سوم هجري كتاب ارزشمند الفتن اثر نعيم بن حماد مروزي مي باشد كه تعدادي از نسخه هاي دست نويس آن تا زمان ما محفوظ مانده است. از ويژگيهاي بارز اين كتاب گستردگي و جامعيت آن است كه بيش از 2000 حديث پيرامون فتن، ملاحم و نشانه هاي ظهور را در بر دارد.
منبع: http://www.pegahhowzeh.com