«زبان» به محتوای آنچه گفته، نوشته، خوانده و یا فهمیده می شود، اشاره دارد. همچنین، زبان می تواند غیر کلامی باشد؛ مانند وقتی از زبان بدن. body یا زبان نشانه ای sign languageاستفاده می کنیم. زبان به دو حیطه «زبان دریافتی» و «زبان بیانی» تقسیم می شود.
 
به قابلیت ادراک گفتار یا حالتهای فرد دیگر، «زبان دریافتی»، و به قابلیت خلق یک پیام گفتاری به گونه ای که دیگران بتوانند آن را بفهمند، «زبان بیانی» گفته می شود.
 
برای آن که کودکان به گونه هدفمند زبان گفتاری را بفهمند و به کار ببرند، باید شرایط ذیل حاصل گردد:
 
• گوشهایشان باید در حد کافی خوب بشنود تا کودک، یک کلمه را از کلمه دیگر تشخیص دهد.
 
• افراد باید معانی کلمات و اینکه چگونه کلمات در جمله آورده شده و کنار هم قرار بگیرند را نشان داده و یا مدل سازی کنند.
 
• گوشها باید الگوهای آهنگ ، لهجه ها و الگوهای جمله ها را بشنوند.
 
• مغز باید در حد کافی ظرفیت هوشمندانه داشته باشد تا معنای کلمات و جملات را پردازش کند.
 
• مغز باید بتواند این اطلاعات را ذخیره و سپس آنها را بازیابی نماید.
 
• مغز باید شیوه ای داشته باشد تا هرگاه می خواهد ارتباط برقرار کند و ایده ای را به فرد دیگری انتقال دهد، کلمات و جملاتی را که قبلا شنیده، دوباره بازیابی کند.
 
• کودکان باید قابلیت فیزیکی صحبت کردن را داشته باشند تا هنگامی که لغات را تولید می کنند، آن لغات شنیده و فهمیده شوند.
 
• کودکان برای ایجاد و ارتباط با دیگران و استفاده از لغات، باید نیاز روانشناختی، اجتماعی و علاقه مندی داشته باشند.
 
• فرد علاقه مند دیگری باید کوششهای صورت پذیرفته برای این ارتباط را تقویت کند.

کودکان مبتلا به مشکلات زبان دریافتی را به خوبی می توان به عنوان افراد مبتلا به اختلالهای شنیداری» توصیف کرد، زیرا شنیدن، رایج ترین شیوه دریافت اطلاعات زبانی است. شنیدن، دریچه ورودی مغز ماست. کودک مبتلا به مشکل زبان دریافتی، ممکن است در فعالیتهایی نظیر گوش کردن سخنرانیهای کلاسی، فهمیدن داستانهایی که شنیده یا خوانده می شوند، تعقیب، پیگیری و دنبال کردن محاوره ها، یا به خاطر آوردن راهنماییهای شفاهی، گاهی اوقات دچار ابهام و ناکامی شود.اگر مغز در ذخیره کردن اطلاعات قدیمی مشکلی داشته باشد، نمی داند چگونه اطلاعات جدید را یکپارچه سازی کند یا به آنها معنا ببخشد، سپس مشکل درک شنیداری یا پردازشگری شنیداری روی می دهد. اینها فقط نمونه هایی از مشکلات شنیداری استاگر زبان دریافتی کودکی تحول نیابد، فرآیند یادگیری زبان یکپارچه وی، حتی قبل از شروع، متوقف می شود. اگر کودک به گفتار با معنای صریح و کامل (زبان بیانی) دست نیابد، گفتار وی تحول نیافته است. در این شرایط است که «گفتار درمانی» اغلب بر تقویت مهارت زبان دریافتی متمرکز می شود؛ حتی اگر نگران باشد که کودک به طور شایسته صحبت نمی کند.
 
گفتار، فرآیند فیزیکی شکل دهی کلمات است. زبان، بیانگر همان چیزی است که گفتار، آن را خلق می کند؛ یعنی برون داد، یا محصول است.
 
حتی اگر قابلیت تولید صداهای گفتاری قابل فهم را داشته باشیم، چنانچه آنچه می گوییم برای دیگران بدون معنا و گیج کننده باشد، برقراری ارتباط با دیگران ممکن نیست. از باید از کلماتی استفاده کنیم که برای دیگران قابل فهم باشد و آنها را به نحوی کنار هم قرار دهیم که منظم و سلیس باشند. این کلمات و جملات، می توانند در قالب گفتاری، نوشتاری با اشارات و حرکات در هنگام سخن گفتن باشند.
 
کودکان مبتلا به مشکلات زبان بیانی، ممکن است کلمات را صحیح به کار نبرند. به عنوان مثال، «او نتوانست افتاد». آنها ممکن است افکارشان را به دشواری سازماندهی و توالی سازی کنند؛ چنان که نام اشیا را به سختی فرا می گیرند؛ و ممکن است مشارکت در گفتگوهای طولانی برایشان ناخوشایند باشد. برای کودکان مبتلا به مشکلات زبان بیانگر، بروز مشکل در تلفظ کلمات، طبیعی است.
 
بسیاری از کودکان مبتلا به مشکلات زبانی، در هر دو زمینه زبان دریافتی و زبان بیانگر، مشکل دارند. همچنین، ممکن است مهارتهای پردازشگری شنیداری ضعیفی داشته باشند، زیرا قابلیتهای شنیداری قوی، مستلزم قابلیت دریافت کردن و تحول زبان
است.
 
شنیدن، یک فرایند فعال مشتمل بر گوش دادن و درک کردن آنچه گفته می شود، می باشد؛ همانند گفتار. برای آنکه بشنویم:
 
• امواج صوتی باید کلمات گفته شده را به گوش ما برساند.
 
• صدا باید بدون محدودیت از میان گوش بیرونی بگذرد.
 
• صدا باید از میان پرده صماخ و گوش میانی بدون تحریف به وسیله مایع حاصل از سرماخوردگی، عفونت یا آلرژی بگذرد و سپس از گوش درونی عبور کند. این بخش هم باید همانند بخش قبلی، کشش گری خود را به طور شایسته انجام دهد.
 
• این صدا به وسیله عصب شنیداری به مغز وارد می شود.
 
• مغز، تلاش می کند آنچه را شنیده، با صداها و کلمات ذخیره شده مقایسه کند تا به پیام، معنا دهد.
 
گوش کردن خوب، به اندازه گفتار سلیس و انتخاب کلمات صحیح، در فرایند ارتباط اهمیت دارد؛ زیرا ارتباط، یک فرایند دوسویه است. یک نفر پیامی را می فرستد و در شرایط ایده آل، شخص دیگر آن پیام را با همان قصدی که ارسال شده است، دریافت می کند.چه کسی دوست دارد با فردی که به آنچه او می گوید توجه نمی کند، صحبت کند؟
 
آیا کسی از تکرار دوباره موضوعات، بدون گرفتن پاسخ مناسب، لذت می برد؟ چه کسی می خواهد درست درک نشود. البته، هیچ کس. کودک مبتلا به اختلال شنیداری، مطمئنا شکیبایی شما را می آزماید، اما احتمالا او حتی از شما ناکام تر خواهد بود.
 
ناکامی کودک شما ممکن است به رفتارهایی تبدیل شود که می تواند به علت سوء تفاهم در نادیده گرفتن شما، بی توجهی، یا به دلیل علاقه نداشتن باشد. یک کودک مبتلا به مشکلات شنیداری، در کنار آمدن با موقعیت کلاسی، مشکل خواهد داشت؛ زیرا بسیاری از اطلاعاتی که معلمان به دانش آموزان ارائه می دهند، باید شنیده شود؛ اگرچه با ارائه کمک مناسب، کودک می تواند چگونگی کنار آمدن با کلاس را یاد بگیرد و مهارتهای شنیداری اش را اصلاح کند.
 
اگر مغز برای تبدیل اطلاعات نتواند به قدر کافی بر تکلیف شنیدن تمرکز کند، پیام از دست خواهد رفت. این آن چیزی است که به ابتلا مشکل حافظه شنیداری منجر می شود. در شرایط ابتلا به مشکل نقص توجه، مغز در یک لحظه بر روی پروژه های زیادی کار می کند و نمی تواند بر روی یک پیام به اندازه کافی برای تکمیل فهم آن متمرکز شود.
 
اگر مغز در ذخیره کردن اطلاعات قدیمی مشکلی داشته باشد، نمی داند چگونه اطلاعات جدید را یکپارچه سازی کند یا به آنها معنا ببخشد، سپس مشکل درک شنیداری یا پردازشگری شنیداری روی می دهد. اینها فقط نمونه هایی از مشکلات شنیداری است.
 
منبع: مشکلات گفتاری، زبانی و شنیداری کودکان، پاتریسا هاماگوچی، نادر باقری،علی غنایی، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1390