ويژگيهاي دوران بلوغ

نويسنده: محمدرضا شرفي
بلوغ يک دوره ي بي نظيرو مشخص است وبه وسيله ي تغييرات رشدي مطمئني توصيف مي شود که درهيچ دوره ي ديگري از زندگي اتفاق نمي افتد. مهمترين آنها در اينجا شرح داده مي شود:

1-بلوغ يک دوره ي شمول است.

بلوغ بايد به عنوان يک دوره ي در برگيرنده ي بخشي از دو دوره ملاحظه شود.زيرا آن،سالهاي محدود کودکي و آغاز سالهاي نوجواني را در بر مي گيرد، همچنان که درشکل زير نشان داده مي شود.تا زماني که آنها به بلوغ جنسي برسند،کودکان به عنوان «کودکان بالغ»ناميده
مي شوند.پس از اين که به بلوغ جنسي رسيدند، آنها را به عنوان «نوجوان» و يا «جوان نورس»مي نامند.

2-بلوغ، يک دوره ي کوتاه است.

درنظرگرفتن تغييرات متعدد و جامعي که در درون ارگانيزم به ميزان تغييرات ظاهري و خارجي اتفاق مي افتد،بلوغ را نسبتاً يک دوره کوتاه جلوه گر مي سازد.اين مدت از دو تا چهارسال طول مي کشد.کودکاني که اين مدت را حدوداً ظرف دو سال و يا کمتر پشت سر مي گذارند، به عنوان افرادي که رشد سريعي دارند،شناخته مي شوند و همچنين آنهايي که به مدتي حدود سه الي چهارسال نياز دارند تا بتوانند دوره ي انتقال خود را به بزرگسالي تکميل نمايند،به عنوان «کُند رشد»شناخته مي شوند.
دختران، به عنوان يک گروه،تمايل دارند از پسران به عنوان گروهي ديگر، رشد سريع تري را طي کنند.اما درهرحال معيارهاي شخصي براي رشد هر جنسيت وجود دارد.

3-بلوغ، به مراحلي تقسيم مي شود.

علي رغم اين حقيقت که بلوغ،نسبتاً يک دوره ي کوتاه از زندگي است، به طور متعارف آن را به سه مرحله تقسيم مي کنند:
1-مرحله ي «پيش بلوغ».
2-مرحله ي «بلوغ».
3-مرحله ي «پس بلوغ».
زمان هر کدام از اين مراحل و مشخصات آنها بعداً مطرح خواهد شد.

4-بلوغ دوره ي تغيير و رشد سريع است.

بلوغ، يکي از دو دوره ي زندگي است که به عنوان رشد سريع و تغييرات چشمگير در اندازه هاي بدن،مشخص شده است.دوره ي ديگر مرحله ي جنيني و اولين نيمه سال اول زندگي است.مرحله ي اخير معمولاً به جهش رشد نوزاد مربوط مي شود.تغيير و رشد سريعي که در طول دوران بلوغ اتفاق مي افتد، معمولاً به جهش رشد نوجواني ارتباط مي يابد؛ به عبارت دقيقتر، جهش رشد بلوغ گفته مي شود.زيرا آن اندکي مقدم واقع مي شود ويا با ساير تغييرات بلوغ، همزمان اتفاق مي افتد.اين جهش رشد، به مدت يک يا دو سال قبل از اين که کودکان به پختگي جنسي برسند حضور مي يابد و به مدت شش ماه تا يک سال پس از آن نيز ادامه پيدا مي کند.بنابراين مدت کل سرعت رشد، حدوداً به سه سال مي رسد که کمي طولاني تر از جهش رشد نوزاد مي باشد که معمولاً مدتي حدوداً بيش از يک سال و نيم را در بر مي گيرد.
تغييرات سريعي که درطول دوران بلوغ واقع مي شود، به يک نوع اغتشاش و به هم ريختگي،احساس عدم کفايت، ناامني و تزلزل و درخيلي از موارد به رفتارهاي نامطلوب منجر مي گردد.
«دانبار»(1)مي گويد:
در طول دوره ي رشد، تحربيات کودک، تغييراتي در بدن، در موقعيتها و وضعيت ظاهري و لباس، حدود انتخاب و تصميم گيري و تغييراتي در ديدگاه فرد نسبت به جنس موافق و جنس مخالف به طورالزامي ميان کودک و والدين او درگيري به وجود مي آورد و نيزتغييراتي در نقشها و مقرراتي که جوانترها به آن دست مي يابند، صورت مي گيرد.

5-بلوغ،يک مرحله ي منفي گرايي است.

خيلي سالها پيش،«شارلوت بوهلر»(2)برچسب «منفي گرايي» را به بلوغ زده است.اين مرحله را بايد داراي بقاي اندکي دانست.مرحله اي که فرد حالت «ضدّيت» در مقابل زندگي به خود مي گيرد و يا به نظر مي رسد که فرد موقعيتها و يا چيزهاي خوبي را که قبلاً به دست آورده بود، از دست داده است.روشن و بديهي است که رفتار و نگرش منفي، بخش عمده ي شخصيت فرد را در اولين مرحله ي بلوغ وي تشکيل مي دهد و برتر از همه آن که وقتي فرد به رشد جنسي مي رسد، مرحله ي منفي گرايي بيشتر مي شود.همچنين اين مطلب روشن و آشکار است که ساختمان رفتاري منفي گرايي بلوغ در دختران بيشتز از پسران بيان و گزارش شده است به گونه اي که در دختران 66/8% اعلام شده است.

6-بلوغ، در سنين متغيري واقع مي شود.

بلوغ در هر زماني بين سنين 16،15و19سالگي مي تواند واقع شود.اگر چه معدل سني رشد جنسي دختران در فرهنگ معاصر آمريکايي حدوداً در 13سالگي و ميانگين سني پسران يک سال ديرتر، يعني در 14سالگي واقع مي گردد. همچنين در مدت زماني که مرحله ي انتقال فرد به بلوغ و تکميل آن نيازمند است تغييرات و اختلافاتي وجود دارد.اين حدود از دو تا چهار سال براي دختران به طور ميانگين و کمتر از اين ميزان تقريباً براي پسران مي باشد.اختلافاتي که در زمينه ي سن شروع بلوغ و نيزمدت زماني که اين دوره ي انتقالي نياز دارد تا رشد کامل شود،به همان اندازه که مسايل و مشکلات مشخصي براي دختران و پسران هر دو به وجود مي آورد،مشکلات و مسايل اجتماعي نيز براي آنان مي آفريند.

معيار بلوغ

معيار بلوغ دربيشترين موارد براي تعيين کردن شروع اين دوره به کار مي رود و به منظور اشاره ي دقيق به مرحله ي ويژه ي بلوغ نيزاستفاده مي شود که در اينجا کودک به مرحله اي رسيده است که اولين قاعدگي يا احتلام شبانه، (که اين نشانه ها از آزمايشهاي شيميايي ادرار و يا عکسبرداري توسط اشعه ي x ازاستخوانهاي بدن به طور وضوح نتيجه گرفته مي شود)را تجربه مي کند.
اولين قاعدگي و يا نخستين خونريزي درون رحم (حيض)،معمولاً به عنوان معيار رشد و بلوغ جنسي درميان دختران تلقي مي شود، ولي اين موضوع به هيچ وجه اولين و آخرين تغييربدني نمي باشد که در دوران بلوغ رخ مي دهد.
وقتي قاعدگي واقع مي شود،ساختمان جنسي و خصوصيات ثانويه ي جنسي شروع به رشد کرده اند،ليکن هيچ يک از آنها به مرحله ي رشد کامل نرسيده اند.اولين قاعدگي در بيشتر موارد صحيح به عنوان نقطه مياني (حدوسط) بلوغ تلقي مي شود.درميان پسرها، معياري که براي بلوغ آنها عموميت دارد، احتلام شبانه مي باشد.اگرچه تمامي پسران اين پديده را تجربه نمي کنند و همچنين همه ي آنها تشخيص نمي دهند که اين پديده چيست.
از اين گذشته، بعضاً احتلام شبانه نظير اولين قاعدگي پس از اين که بخشي از رشد دوران بلوغ انجام شد، واقع مي شود، بنابراين نمي تواند معياري براي شروع بلوغ در نظر گرفته شود.
آزمايشهاي شيميايي اولين ادرار پسران در صبحها، مي تواند اثبات کننده ي دقيقي براي تعيين ميزان رشد جنسي آنان باشد.به همين طريق آزمايشهاي شيميايي ادرار دختران نشان مي دهد که آيا هورمونهاي «گونادوتروپين» زنانه (هورمونهاي تخمدانها)و استروژن (هورمون جنسي زنانه)، حضور دارند يا نه.
اگرچه مشکلات عملي در مورد تعيين نمودن و بررسي نمونه ي ادرار دختران و پسران در صبح زود اين روش را محدود مي کند.
راديوگرافي با اشعه ي x از بخشهاي مختلف بدن بخصوص از دستها و زانوها در مرحله ي جهش رشد «پيش بلوغ»،مي تواند آشکار کند که آيا بلوغ آغاز شده است يا خير؟ و اين که رشد با چه نرخ (درصدي)ادامه دارد؟ تا اين زمان، اين روش ثابت کرده است که قابل اطمينانترين شيوه براي اندازه گيري رشد جنسي مي باشد.اگرچه به نظر مي رسد که اين روش مثل روش آزمايشهاي شيميايي از ادرار در صبح زود، مشکلات عملي حتمي ايجاد مي کند که آن را يک روش گسترده اي که همه جا امکان پذيرباشد، معرفي نمي کند.

علل بلوغ

تا قرن حاضر،علت اصلي تغييرات بدني که در بلوغ اتفاق مي افتد به عنوان يک معما و راز باقي مانده است.با رشد و توسعه ي تحقيق در حوزه ي شناسايي و مطالعه ي غدد مترشحه ي داخلي، علم پزشکي قادرشده است با دقت به علل واقعي اين تغييرات اشاره کند؛ اگرچه تا اين تاريخ علم شناسايي غدد مترشحه ي داخلي قادرنبوده است تغييرات سن بلوغ و مدت زماني را که براي تکميل تغييرات بلوغ مورد نيازاست، شرح دهد.
درزمان حاضر،اين مطلب شناخته شده است که ازکودکان (از پسران و دختران هر دو)درحدود پنج سال پيش از بلوغ جنسي،مقدار کمي از هورمون جنسي دفع مي شد.مقدار هورمونهايي که دفع مي شود با مرور زمان بيشتر مي شود و سرانجام به رشد ساختمان جنسي و وظايف جنسي فرد منتهي مي گردد.اين مطلب تأييد شده است که يک نوع ارتباط (وابستگي) نزديک بين غده هيپوفيز که درمغز مستقر است و غدد جنسي و يا غده ي ترشح کننده ي هورمونهاي جنسي وجود دارد.غدد جنسي مرد، بيضه ها و غدد جنسي زن، تخمدانهاي او هستند.نقشي که غدد جنسي در مورد تغييرات بلوغ ايفا مي کنند، بعداً توضيح داده خواهد شد.

سن بلوغ

در فرهنگ معاصر آمريکايي، تقريباً 50% دختران بين سنين 12/5 تا 14/5 سال به بلوغ مي رسند، ميانگين سن بلوغ دختران 13سال مي باشد.
معدل سني بلوغ جنسي پسران بين 14تا 16/5سال مي باشد به گونه اي که 50% تمامي پسران درسنين بين 14 تا 15/5 سال به بلوغ مي رسند. 50% باقيمانده درهرگروه از دختران و پسران تقريباً بين آنهايي که ديرتر يا زودتر از ميانگين بلوغ به بلوغ مي رسند، توزيع مي شود.اصطلاحاً به اين کيفيت «بلوغ دريرس»و «بلوغ زود رس»گفته مي شود.
بين سنين 12تا14سال، تفاوتهايي که ميان جنس پسر و دختر وجود دارد بيشتر مشخص و برجسته مي شود، با توجه به اين که بيشتر دخترها از پسرها زودتر بالغ مي شوند، اين تفاوتها نيز در دخترها زودتر مشاهده مي گردد.
اين تفاوتها (بين دختر و پسر)به رشد سريعتر و بيشتر بدني دختران از پسران و حساسيتهاي پرخاشگرانه ي بيشتر و رفتار آگاهانه ي جنسي آنها مربوط مي شود.
روشن است که پسران و دختران در ايالات متحده، زودتر از نسل گذشته به بلوغ مي رسند.اين يک حقيقت است که همچنين در اروپا و بخصوص کشورهاي اسکانديناوي، بلوغ زودتر از سالهاي قبل واقع مي شود.در مجموع زماني که مورد نياز است تا رشد و بلوغ جنسي تأمين شود، تقريباً سه سال براي دختران و مدت دو تا چهار سال براي پسران مي باشد.
پسران از دختران دراين روند، يکنواختي کمتري نشان مي دهند.تقريباً يک تا دو سال براي تغييرات اوليه از مرحله ي غيرجنسي تا مرحله ي جنسي مورد نياز است و يک تا دو سال براي تغييراتي که نقش تکميل کننده دارد (پس از اين که اندامهاي جنسي شخص رشد کرده باشند)،مورد نياز است.کودکاني که سرعت رشد آنها در شروع اين دوره کُند و بطيء است وقتي که رشد را شروع مي کنند، معمولاً رشد سريع تري از کودکان عادي دارند و اغلب حتي سريع تر از آنهايي که زودتر از حد متوسط به مرحله ي بلوغ وارد شده اند، داراي رشد مي باشند.(3)

انواع بلوغ

بلوغ، کلي ترين کلمه اي است که به کار مي رود.برحسب عادت، مجموعه ي تغييرات بدني و روحي که مابين دوران کودکي و دوران جواني (کمال) به وجود مي آيد، با اين واژه تفسير مي شوند.(4)
به لحاظ اين که، بلوغ يک پديده ي چند بُعدي است، ضروري به نظر مي رسد که ابعاد مختلف آن را به ترتيب زير مورد اشاره و بحث قراردهيم:
ـ بلوغ جسمي (فيزيکي)
ـ بلوغ جنسي
ـ بلوغ رواني
ـ بلوغ اقتصادي (آکونوميک)و اجتماعي
ـ بلوغ شرعي
بلوغ جسمي (فيزيکي)
يکي از فراوانترين موارد کاربرد واژه ي «بلوغ»، بُعد جسمي است و حتي در مواردي هم که بلوغ بدون قيد مشخص و به صورت کلي به کار مي رود، باز مقصود جنبه ي جسمي بلوغ است.ازاين به بعد گاهي به «نضج»هم تعبير مي شود و مراد رشد و تکامل اعضاي بدن (ارگانيسم)است، به گونه اي که رشد قد و قامت، استخوان بندي و ساير اعضاي بدن به حد نهايي پختگي و کمال خود مي رسند.
بلوغ جنسي
ازموارد شايع کاربرد کلمه ي «بلوغ»بُعد جنسي آن است.منظور از بلوغ جنسي، مرحله اي است که فرد با رسيدن به اين مرحله، قادر به ايفاي نقش جنسي خواهد بود و اين نقش عموماً به توليد مثل نيزتعبير مي شود.
شايان ذکر است که بروز ويژگيهاي متعددي در نوجوان، نشانگر نايل شدن او به بلوغ جنسي است که اصطلاحاً به «صفات اوليه»و «صفات ثانويه ي جنسي»موسومند که در مباحث آينده به تفصيل از آنها بحث خواهيم نمود.
بلوغ رواني
آن پختگي روحي را که به انسان قدرت تشخيص کامل و تمييز مصلحت زندگي مي بخشد، اصطلاحاً بلوغ رواني مي گويند.
در اين صورت، فرد با برخورداري از بلوغ رواني، به قبول مسئوليتهاي اجتماعي، نظيرپذيرفتن شغل، تشکيل خانواده و ايفاي نقش محوله قادر بوده و قدرت مواجهه و رويارويي با مشکلات پيچيده ي زندگي را دارا خواهد بود.
وراثت، شرايط زندگي و عوامل فرهنگي و تأثيرات محيطي و اجتماعي، هريک به نوبه ي خود، درچگونگي رشد رواني فرد مؤثرند.لذا،رسيدن به مرحله ي بلوغ رواني، سن مشخصي ندارد و متأثر از عوامل تربيتي و خانوادگي است.بنابراين،انسانها درسنين متفاوتي به بلوغ رواني مي رسند و تعيين سن مشترک براي افرادي که همزمان به بلوغ رواني برسند، کاري دشوار و بعضاً غيرممکن است.
حقيقت تأسف انگيزاين است که بيشتر ما انسانها، هرگز رشد رواني کامل پيدا نمي کنيم و به بلوغ رواني نمي رسيم!

بلوغ اقتصادي (آکونوميک)و اجتماعي

اين واژه به کيفيتي اطلاق مي شود که فرد از حيث تأمين معاش و اداره ي امور اقتصادي زندگي مستقل بوده و بتواند متکي به خود باشد.معمولاً اين امر زماني مطرح است که فرد درصدد تشکيل خانواده و ازدواج باشد.
با توجه به شرايط اجتماعي و اقتصادي جامعه، سن بلوغ اقتصادي در حال افزايش است و جوانان از اين نظر در تنگناهاي بخصوصي قرار دارند؛ يعني از يک سو کششهاي غريزي آنها را به سوي تأمين نيازهاي طبيعي سوق مي دهد و از سوي ديگر يه دليل پيچيدگي زندگي صنعتي و شهرنشيني و نياز جوامع به تخصصهاي در حال گسترش، امکان اين که بلوغ اقتصادي در زمان مناسبي فراهم شود، به تدريج ضعيفتر و محدودتر مي شود که اين مسئله، خود موجب ايجاد تعارضات رواني در نوجوانان و جوانان مي شود.
هم اکنون در اروپا برخلاف سن بلوغ جنسي که چهار سال جلو رفته (پايين آمده)، سن بلوغ اقتصادي و اجتماعي، عقب رفته است (يعني افزايش يافته است)و اين تفاوت سن بلوغ آکونوميک و اجتماعي که بالغ بر 10 سال مي شود، مشکلات بزرگي را به وجود آورده است.

بلوغ شرعي

فقه شيعه،سن بلوغ را براي پسران 15سال قمري و براي دختران 9سال قمري درنظرگرفته است.
فقه حنفي دختر را در 17سالگي و پسر را در 18 و 19سالگي بالغ مي داند و فقه مالکي بلوغ را به سن وابسته نمي داند.

پي نوشت :

1-Dunbar
2-Charlotte Buhter
Developmental psychology-3
: Hurlock, P.P 197-200
4-بلوغ (چه مي دانم)؛ موريس دبس، ترجمه حسن صفاري، ص8.

منبع:دنياي نوجواني