روابط دختر و پسر
غالبا پسران داشتن دوست دختر را نوعی قدرت اجتماعی می دانند. از این رو برای نشان دادن قدرت خویش به نحوی با دختری رابطه برقرار میکنند. دختران نیز رابطه داشتن با پسران را نوعی جاذبه میدانند.
هماره این سؤال برای آنان و به خصوص اولیای دختران مطرح بوده است که چگونه عمل کنند تا نوجوانان و جوانان، به صورت نامشروع و نامتعارف با غیر همجنس رابطه برقرار نکنند. دوستی و عشق آنان را چگونه چاره سازی کنند. چگونه و با چه زبانی آنها را به راه راست هدایت کنند. چگونه فرزندانشان را کنترل کنند با نامه، تلفن یا از راه های دیگر با افراد غیرهمجنس تماس نگیرند. خانواده هایی بوده اند که برای حفظ آبروی خویش ناگزیر به ترک محل زندگی و گاه شهر خود شده اند. برادران و پدرانی، خواهر یا دختر خویش و گاه پسری را که با دختر رابطه داشته به قصد کشت کتک زده اند. دخترانی بوده اند که بعد از یک هفته غیبت از مدرسه، عاقبت با سر و رویی شکسته و کبود به مدرسه آمده اند و برای پنهان نگه داشتن ضرب و جرح خویش توسط پدر یا برادر، بهانه ها و دلایل گوناگونی را برای اولیای مدرسه عنوان کرده اند. در موارد اندکی نیز، شاهد خودکشی دختران و پسران به این انگیزه بوده ایم. دختری خود را از طبقه سوم خانه ای پرتاب کرده، جان خود را از دست داد. به دلیل رابطهای غیراخلاقی با پسران، توسط خانواده و مدرسه سرزنش می شود. این سرزنش برای او چنان گران میاید که دست به خودکشی می زند.
برخی تصورات نوجوانان درباره جنس مخالف و طرز تلقی آنان در این مورد مسائلی را به وجود می آورد. غالبا پسران داشتن دوست دختر را نوعی قدرت اجتماعی می دانند. از این رو برای نشان دادن قدرت خویش به نحوی با دختری رابطه برقرار میکنند. دختران نیز رابطه داشتن با پسران را نوعی جاذبه میدانند. در عین حال، بیشتر دخترانی که میخواهند با پسری رابطه برقرار کنند، آن را برای ازدواج می خواهند. برای اکثر قریب به اتفاق دختران، دوستی و رابطه با یک پسر به هیچ رو یک دوستی معمولی نیست، بلکه همان چیزی است که قطعا منجر به ازدواج خواهد شد. این تصور نادرست و نیز واقعیت های موجود در جامعه سبب شده تا نوجوانان و جوانانی که به شکل غیرمشروع و غیرمتعارف با فردی از جنس مخالف رابطه دوستانه برقرار میکند، آسیب ببینند. این آسیب هر چند، متوجه دختر و پسر است، دامنه و شدت آن در مورد دختران بیشتر است. دختری که حرمت و شأن خود را پایین آورده و به پسری اظهار علاقه کرده، یا نامه و عکس خود را به او داده، اینک با بی وفایی پسر وترک او، به شدت سرخورده می شود و تا مرز افسردگی پیش می رود.دخترانی که به نوعی در این جامعه، به عنوان کسی که دوست پسر دارد معرفی شوند، حتی اگر ازدواج هم کنند، نمی توانند زندگی متعادلی داشته باشند این گونه دختران شأن و کرامت خود را آنچنان آسیب دیده می بیند که از خود متنفر می شوند و پیوسته احساس بی ارزشی می کنند، که این خود یک آسیب روانی برای دختر است. بسیارند دختران شاداب و سرزنده ای که در کوران چنین وقایعی مسیر زندگی خود را دگرگون می سازند و بقیه عمر خود را با نوعی بیزاری از خود سپری می کنند.
آسیب دیگری که دختران در چنین مسیری می بینند. نوعی آسیب اجتماعی است. دختری در یک شهر کوچک، نامه هایی از پسری دریافت کرده بود و در مقابل تنها یک نامه به پسر داده بود. بر سر یک اختلاف خانوادگی، پسر نامه دختر را در پانصد نسخه کپی و در سطح شهر پخش کرده بود. دختر پس از این واقعه در وضعیتی حاد قرار گرفته بود که حتی نمی توانست از خانه نیز خارج شود. دخترانی که به نوعی در این جامعه، به عنوان کسی که دوست پسر دارد معرفی شوند، حتی اگر ازدواج هم کنند، نمی توانند زندگی متعادلی داشته باشند، زیرا به صورت های مختلف از طرف همسر و خانواده او سرزنش می شوند و به هر دلیلی بی قید بودن او را یادآور می شوند. این پدیده می تواند تهدیدی برای نهاد خانواده و افزایش میزان طلاق باشد.
آسیبهای تربیتی
آسیب تربیتی، آسیب دیگری است که به دختران در این زمینه وارد می شود. دختری که به عنوان فردی که با پسران رابطه دارد معرفی می شود، جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت، در ذهن اولیای خانه و مدرسه وحتی دوستانش از دست می دهد. دختری که در سال جاری باید به کلاس سوم راهنمایی می رفت، به دلیل فاش شدن دوستی و نامه پراکنی با پسران، بدون این که رسما از مدرسه اخراج شود، از رفتن به مدرسه محروم شد، زیرا از یک سو مدرسه با دید منفی به او می نگرد و از سوی دیگر دوستان وی نیز دیگر با او همراهی نمی کنند. او در مدرسه تنهاست. والدینش نیز، او را مایه آبروریزی خانواده میدانند. بنابراین ترجیح داده اند او را در خانه نگهداری کنند، خود او نیز به این نتیجه رسیده است. چنین دختری عملا از مسیر تعلیم و تربیت دور می ماند. در این میان، آنچه باعث دور ماندن فرد از جریان تعلیم و تربیت می شود، در درجه نخست، طرز تلقی دست اندرکاران تعلیم و تربیت از چنین فردی است و در درجه دوم، طرز تلقی خود دانش آموز از خویشتن است که هر دوی این نگرشها متوجه بی کفایتی وناشایستگی فرد برای تربیت پذیری است. آنچه باید در اصل، آسیب تربیتی به شمار آید، همین نگرش به نوجوان است.منبع: دخترانه، مهدی نیک خو، مؤسسه بوستان کتاب،چاپ اول،قم 1393
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}