در طول تاریخ همواره مومنان تحت ستم ظالمان و ستمگران بوده اند و برای مبارزه با آن ها بر خدا توکل کرده اند و از او کمک خواسته اند. آنها با توکل بر خدا همواره بر کفار پیروز بوده اند.

برای نجات از دست ستمگران می توانید شما نیز مانند مومنان قوم بنی اسرائیل این دعا را زمزمه کنید:

«عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ. وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرینَ» (آیات 85 و 86 سوره یونس)
«ما بر خدا توکل کردیم، بارالها ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان. و ما را به رحمت و لطف خود از شر کافران نجات ده»


تفسیر دعای نجات از دست ستمگران

مومنان قوم بنی اسرائیل بعد از ایمان آوردن به حضرت موسی با راهنمایی او بر خدایشان توکل و اعتماد نمودند. مؤمنین به موسى (ع) در پاسخ دعوت موسى که فرمود: «بر خدا توکل کنید» گفتند: «بر خدا توکل مى‏ کنیم» و سپس دعا کردند که «پروردگارا ما را فتنه مردم ستمکار مکن».

آنها در مقام دعا که نتیجه همان توکل شان بود، گفتند: خدایا لباس ضعف و ذلت را از تن ما بر کن و ما را از شر قوم ستمکار نجات بده. در ادامه نیز گفتند، ما را فتنه ظالمان قرار مده، یعنی اینکه ما از ضعف و ذلت به در آور، چون ضعف ضعفاء باعث فریفته شدن و اغوای اقویا و ظالمان می گردد. آنها در مرحله بعد از توکل بر خدا و عاری شدن از لباس ذلت و ضعف، از خدا طلب کردند که با رحمت خود آنها را از چنگ کافران برهاند.

در این دعا مومنان از خدا می خواهند که پروردگارا کافران را با اذیت و آزار رساندنشان به ما آزمایش مکن که تاب و توان شکنجه ستمکاران را نداریم. آن ها از خدا می خواهند که پروردگارا ما را نشانه تیر بلای ستمکاران و مقهور و مغلوب ایشان مگردان.‏ دعایى که آن ها کردند نتیجه توکلى بوده که بر خداى تعالى کردند.


دعای مومنین برای نجات از دست ستمگران

مومنان ضعیف با این که مى‌توانست بگویند: هان اى مردم بامروت، و یا اى قوم، و یا اى بستگان، و یا اى کسانى که خود را مرد مى‌دانید، آخر به فریاد ما برسید؛ چنین نکردند بلکه به تعبیر قرآن زیباترین لفظ و بهترین عبارت را به کار برده اند و به جاى مردم، پروردگار خود را خواندند و به درگاه مولاى حقیقیشان پناه بردند.


نجات از دست ستمگران در قرآن

در آیه ۷۵ سوره نساء نیز به مطلوبیت درخواست از خداوند، برای نجات از دست ستمگران اشاره شده است:

«...و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدن الذین یقولون ربنا اخرجنا من هـذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا»؛ «...و چرا شما در راه خدا (و در راه نجات) مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی‌جنگید همانان که می‌گویند پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه‌اند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما»

در دعای نجات از دست ستمگران، مستضعفین بعضى از مؤمنین فرض شده‌اند، آن ها کسانى هستند که اللَّه و ربوبیت او را قبول دارند و علاوه بر این که مؤمن اند مظلوم و بیچاره و معذب اند و داد مظلومى سر مى‌دهند و استغاثه و التماس مى‌کنند که: «پروردگارا ما را از این شهرى که اهلش ستمکارند نجات بده...». در این جا مساله ستم را مطلق آورده است تا اشاره‌اى باشد به این که تنها به نفس خود ظلم نمى‌کردند، بلکه به این طایفه مستضعف نیز انواع ظلم و شکنجه را روا مى‌داشتند و واقعیت هم همین طور بود.


فتنه در قرآن

افراد ضعیف، فتنه و وسیله آزمایش ستمگران هستند، چون ظلم پذیریِ ضعیف است که ستمگر را به ظلم غره نموده و بر می انگیزاند.

خداوند در قرآن کریم اموال و اولاد را نیز (بدان جهت که جاذبه و محبوبیت دارد) فتنه انسان خوانده و فرموده «انما اموالکم و اولادکم فتنة»؛ «اموال و اولاد شما چیزی جز فتنه نیست». همچنین دنیا برای طالب آن فتنه است، پس این که مومنان در دعای نجات از دست ستمگران از پروردگارشان خواستند که آنان را برای قوم ستمکار فتنه قرار ندهد، در حقیقت درخواست این بوده که ضعف و ذلت آنان را با سلب غرض از آن سلب کند. ساده تر این که: خواسته‌اند بگویند ضعف و ذلت ما سبب فتنه ستمکاران است، ولی به جای این که رفع سبب را بخواهند رفع غرض و مسبب را خواسته‌اند.


منبع: سایت ستاره