گزاره‌های تاریخی در متون دینی اسلام، از سنخ گزاره‌های توصیفی نقلی اند. اثبات و معقولیت این دسته از گزاره‌ها، به صدق مخبران و گزارشگران و ضبط و دقت آنها، بستگی دارد. اگر خداوند سبحان، پیشوایان دین اسلام و ناقلان و مخبران گفته های آنها به عنوان گزارشگران صادق ثابت کردند، می توان اعتبار و معقولیت گزاره‌های تاریخی - دینی را اثبات کرد. صدق گفته های خداوند و پیامبر و ائمه اطهار بابراهین و دلایل عقلی در علم کلام و فلسفه اسلامی، ثابت شده است. با این بیان که، از خداوند قادر و عالم مطلق و حکیم و بی نیاز، به ضرورت فلسفی و هستی شناختی، نمی تواند کلام کاذب و خلاف واقع صادر شود؛ زیرا صدور کلام کاذب از خداوند متعال، ناشی از عجز، جهل، نیازمندی و یا لغویت فعل اوست و چون هر چهار عنصر از خداوند قادر، عالم مطلق، حکیم و بی نیاز محال است، پس صدور کلام کاذب از خداوند متعال، ممتنع است.
 
پیش فرض های این استدلال عبارتند از: اثبات وجود خدا با روش عقلی، اثبات صفات کمالیه الهی با روش عقلی؛ صدق کلام پیشوایان اسلام، یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) که از طریق عصمت آنها ثابت می گردد.
 
نتیجه سخن آن که همه گزارش‌های تاریخی، که از کلام خداوند سبحان و بزرگان دین صادر گشته، صادق اند. ولی بحث در این ساحت تمام نمی شود. ساحت دیگر آن است که انسانهای معاصر، این گزارش های تاریخی را به صورت مستقیم و مباشر از خداوند، پیامبران و اولیای دین دریافت نکرده اند؛ بلکه از طریق وسائط و مخبران دیگری به دست آورده اند. حال از چه طریقی، صدق وسائط معلوم می گردد؟ مورخان و علمای علم رجال در این ساحت، به بیان انواع خبرهای متواتر غیرمحفوف به قراین قطعی پرداخته و از این طریق به کشف استناد کلام به گوینده معصوم پی برده اند. توضیح این که: خبر متواتر یعنی خبری که توسط مخبران متعدد و متکثری به گوینده نسبت داده شده و تعدد وسائط به گونه ای است که احتمال توافق بر دروغ در خبر منقول از ناحیه واسطه ها منتفی می گردد. بر اساس حساب احتمالات، بایستی امکان خطای همه مخبران واسطه در فهم کلام گوینده یا حادثه تاریخی، منتفی باشد و یا به حداقل فرض آن تنزل کند. قرآن کریم از نظر سند، و نیز روایاتی مانند حدیث ثقلین و حدیث غدیر و ... از این دسته اند. مباحث اعتقادی و کلامی برای انسانها، چارچوب و پارادایم فکری ایجاد می کند که طبق دیدگاه فیلسوفان علوم طبیعی و اجتماعی معاصر بر همه اندیشه های جهان شناسانه و طبیعت شناسانه انسان اثر می گذارد، علاوه بر این که بر اندیشه و رفتار دار است.خبر غیرمتواتر، یعنی خبرهایی که توسط مخبران و وسائط فراوان نقل نگردیده اند. این خبرها بر دو دسته اند :
 
الف) خبرهای غیر متواتری که به قرائن قطعی محفوف اند و با توجه به قرائن قطعی، استناد آنها به گوینده مستند می گردد. ب) خبرهای غیر متواتری که از قرائن قطعی محروم اند.
 
مورخان و عقلا به لحاظ روش شناسی تاریخی، خبرهای متواتر را مقدم می دارند و سپس به خبرهای غیر متواتر همراه با قرائن قطعی مراجعه می کنند و در رتبه سوم به خبرهای غیرمتواتر و غیرمحفوف به قرائن قطعی، روی می آورند. ولی به خبرهایی که از مخبران غیرموثق و دروغگو صادر شده باشد، اعتنا نمی کنند.
 
حاصل سخن آن که، گزاره‌های دینی - تاریخی، به اعتبار صدق مخبران، یعنی خداوند سبحان و پیشوایان معصوم، اثبات پذیرند. صدق استناد کلام آنها از طریق وسائط نیز از طریق اخبار متواتر، مستفیض و واحد محفوف به قرینه و غیرقرینه، اثبات عقلایی پیدا می کند. البته می توان با بهره گیری از روشهای تاریخی پیش گفته و بدون اثبات صدق مخبران دینی، به کشف مطابقت با واقع گزاره‌های دینی تاریخی پی برد.
 

گزاره‌های دینی و ضرورت آشنایی با علم کلام   

آگاهی از دانش کلام، با گستره وسیع در مسایل پیشین و نوین آن برای دینداران، به دلایل ذیل ضرورت دارد:
 
الف: دینداری در یک طبقه بندی کلان، به دو دسته دین داری معلل و دین داری مدلل تقسیم پذیر است. دین داری مدلل و استدلالی، بر پایه برهان و منطق استوار است؛ هم چنان که دینداری معلل، زاییده علل و عوامل خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و غیره بوده و با تغییر و تحول در این عوامل، دین داری آدمیان قبض و بسط، و ظهور و کمون پیدا می کند. دینداران باید در باورهای اعتقادی که به مثابه ریشه درخت ایمان و دینداری است، معرفت مدلانه و استدلالی یابند، تا به سادگی تزلزل و اعوجاج پیدا نکنند. دانش کلام با تعریف پیش گفته، زمینه ساز این مدل از دین داری است. البته دینداران نباید از نقش عمل صالح در تقویت ایمان غفلت کنند و گمان برند که معرفت دینی مستدل، در پیدایش و استمرار دینداری بسنده می نماید.
 
نکته قابل توجه این که تقلید از فقیه اعلم، در احکام شرعی از سنخ دین داری مدلل است نه معلل؛ زیرا تقلید شخص غیرآگاه از کارشناس و متخصص، پشتوانه عقلانی و استدلالی دارد، بر خلاف تقلید جاهلانه و کورکورانه انسان جاهل از جاهل دیگر، که پشتوانه عقلانی و استدلالی ندارد. رجوع دانش آموزان و دانشجویان به معلمان و اساتید، بیماران به پزشکان و غیرفقها به فقهای جامع الشرایط، جملگی از نوع تقلید معقولانه اند؛ بر خلاف تقلید مشرکان از آباء و اجداد خود، که از نوع تقلید کورکورانه است.
 
ب: دینداران به دو دسته انشعاب می یابند. دسته اول، دیندارانی که دینداری دغدغه مندانه دارند، احساس مسئولیت می کنند و تا زمانی که نفس می کشند از رسالت و دین پیامبر، حمایت می نمایند، ضعف دین و نفی دین از جامعه، برای آنها دردناک است. چنین دیندارانی باید مرتب آسیب شناسی و سپس شبهه زدایی کنند و از مباحث کلامی و مبانی معرفتی و اعتقادی، آگاهی لازم و اطلاع کافی داشته باشند تا بتوانند به ریشه های ایمان مردم بپردازند؛ علاوه بر این که درک مشکلات فکری و رفتاری نسل معاصر و حضور اجتماعی او، از بایسته های این روحیه است. دسته دوم، دینداران بی خیال و بی احساس اند و چندان به آسیب های دینی و فرهنگی و درمان آنها کار ندارند. البته هر انسان مؤمنی، باید لااقل نسبت به حفظ ایمان فرزندان خود، دغدغه داشته باشد و در آسیب زدایی و دفاع از باورهای دینی او بکوشد. دنیایی که در آن زندگی می کنیم، پر از شبهات فلسفی و اجتماعی و فرهنگی است که از کانالهای گوناگون به آیین و مرام جامعه اسلامی ما نفوذ می کنند و ما هر چند نسبت به دین۔ داری خود و دیگران بیخیال باشیم، باید بدانیم که دشمن فرهنگی ما بیخیال و بی احساس نیست.
 
ج- مباحث اعتقادی و کلامی برای انسانها، چارچوب و پارادایم فکری ایجاد می کند که طبق دیدگاه فیلسوفان علوم طبیعی و اجتماعی معاصر بر همه اندیشه های جهان شناسانه و طبیعت شناسانه انسان اثر می گذارد، علاوه بر این که بر اندیشه و رفتار دار است. آیا بدون اعتقاد و معرفت به خداوند سبحان و حیات پس از مرگ و آگاهی از علم الهی نسبت به مصالح و مفاسد واقعی، می توان نسبت به احکام فقهی و اخلاقی پایبند بود؛ بنابراین، اگر دانشمندانی نگاه مکانیک وار به جهان طبیعت دارند و نقش تدبیرگری حق تعالی را نفی می کنند و حداقل به خالقیت او اعتراف می نمایند و یا تعبیر خدای رخنه پوش را مطرح می سازند، از آن رو است که باورهای اعتقادی خاصی، بر طبیعت شناسی آنها اثر گذاشته است.
 
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390