به بعضی نوجوان‌ها و دانش آموزان تا می‌گویی موبایل، یک جوری خودشان را به ندانستن ‌می‌زنند که انگار اصلا نمی‌دانند موبایل چیست و آخرین بار که تلفن دیده‌اند همراه مرحوم گراهام بل بوده یا وقتی ‌می‌گویی تلگرام و واتس آپ و... یک جوری ادای آدم‌های ناوارد را در می‌آورند که آدم باور ‌می‌کند تنها راهی که برای پیام رسانی بلدند استفاده از چاپار و کبوتر نامه بَر است! اما ما از آن آدم‌هاش نیستیم که گول این اداواطوارها را بخوریم، پس برای ما فیلم بازی نکنید؛ سعی نکنید موبایل داشتن و پلاس بودن در فضای مجازی را انکار کنید. آفرین! حالا بیایید کمی درباره ی استفاده‌های مثبتی که ‌می‌توانیم از فضای مجازی کنیم با هم حرف بزنیم:
 

دانش تان را افزایش دهید

یکی از استفاده‌هایی که ‌می‌شود از فضای مجازی کرد، افزایش علم و دانش و اطلاعات است. این که آدم بگردد و دو کلمه حرف حساب بخواند و چیز یاد بگیرد خیلی خوب است؛ اما بعضی‌ها شورش را درآورده اند؛ مثلاً طرف از صبح تا شب سرش در گوشی است و وقتی ‌می‌پرسی چکار ‌می‌کردی؟ می‌گوید: داشتم اطلاعاتم را افزایش ‌می‌دادم؛ وقتی ‌می‌پرسی: درباره ی چه موضوعی؟ ‌می‌گوید: درباره ی بیماری‌هایی که پنگوئن پاکلاغی را تهدید ‌می‌کند! حالا کلاً از پنگوئن پاکلاغی یک جفت در دنیا وجود دارد و آن هم در یک باغ وحش در لوکزامبورگ است‌ها؛ اما این طرف احساس نیاز کرده برود درباره ی آن‌ها مطالعه کند یا مثلاً ‌می‌بینی طرف دارد درباره ی تأثیر جنگ جهانی دوم روی نوسانات قیمت بذر خیار در اروپای شرقی مطالعه ‌می‌کند! یعنی ‌می‌خواهم بگویم درست است که در اینترنت همه چیز پیدا ‌می‌شود، اما به خدا اگر شما همه ی آن‌ها را نخوانید اسراف نمی‌شود! وقت تان را صرف خواندن چیزهایی کنید که به شما مربوط است و به دردتان ‌می‌خورد وگرنه صرف اطلاع داشتن از چیزهای مختلف و نامربوط، امتیاز نیست.
 

با هم حرف بزنید

یکی از امتیازات فضای مجازی این است که ارتباط با دوستان و اقوام و آشنایان یا حتی هم کاران را راحت کرده است. دیگر لازم نیست زحمت نامه نوشتن و چند هفته منتظر جواب ماندنش را بکشیم. با ارسال یک پیام ‌می‌توانیم حرف مان را بزنیم و جوابش را بخوانیم؛ اما بعضی‌ها ازآن جا که تا یک چیز را خَز نکنند دست بردار نیستند، از این امکان فضای مجازی هم تا دسته استفاده ‌می‌کنند؛ مثلاً طرف نشسته توی اتاق و به برادرش که توی پذیرایی است پیام ‌می‌دهد، بعد ‌می‌بینی دوساعت ونیم دارند با هم چت ‌می‌کنند، در حالی که اگر یکی­شان بلند ‌می‌شد و ‌می‌رفت پیش آن یکی، حرف شان سه دقیقه ای تمام ‌می‌شد یا مثلاً طرف ساعت سه ی نیمه شب به دوستش پیام ‌می‌دهد؛ باز هم اشکالی ندارد، خب شاید کار واجبی داشته باشد؛ اما مشکل آن جاست که کل پیامش این است: «سلام، خوب بخوابی!»

خب تو نمی گفتی، اون بد ‌می‌خوابید؟ دوکیلو میخ پخش ‌می‌کرد روی تشکش بعد دراز ‌می‌کشید؟ حالا بدبختی این جاست که این پیام باعث ‌می‌شود بحث شان شروع شود و تا ساعت 5 صبح درباره ی این که خواب با رویا چه تفاوتی دارد حرف بزنند!

بنابراین بیایید برای یک بار هم که شده گَند یک چیز را درنیاوریم و به اندازه و در جای خودش ازش استفاده کنیم.
 

به اشتراک بگذارید اما نه آن قدر!

به اشتراک گذاشتن آرا و نظرات و لحظات خودمان با دوستان در فضای مجازی خیلی هم کار خوبی است. بالاخره اگر جای باصفایی رفتیم، کتاب خوبی خواندیم، فروشگاه ارزان قیمتی پیدا کردیم و... بد نیست به بقیه هم خبر بدهیم؛ اما این هم شرایطی دارد؛ مثلاً قبل از این که کلید ارسال را بزنیم خوب است فکر کنیم که چرا مخاطبان دهکده ی جهانی باید به دیدن نصف پیتزای گاززده ی ما علاقه مند باشند؟ آیا بقیه نمی دانند پیتزا چیست؟ آیا بقیه پیتزا را با گوش شان ‌می‌خورند و دیدن جای دندان‌های شما روی آن روش جدید پیتزا خوردن را یادشان ‌می‌دهد؟!

یا قبل از این که عکس خودمان با یک تیر چراغ برق را ارسال کنیم، بد نیست دقت کنیم که آدم‌ها هرروز که از خواب بیدار ‌می‌شوند تا شب که بخوابند به طور متوسط هشت صدوبیست وهفت عدد تیر چراغ برق ‌می‌بینند و بعید است این تصویر که شما شکار کرده اید برای شان جذاب باشد!

یا قبل از این که با یک چوب اسکی عکس بندازید و کپشن بزنید «یک تفریح معمولی»، به این فکر کنید که ممکن است بعضی از مخاطبان تان شما را دیروز در حالی که داشتید یک طوقه دوچرخه را توی کوچه قل ‌می‌دادید و صدای موتور پرشی درمی‌آوردید دیده باشند!

خلاصه این که فکر چیز خوبی است، قبل از ارسال هرتصویر کمی فکر کنیم!

نویسنده: شاهرخ بایرامی
تصویرساز: محمدصادق کرایی