ياران موعود در كلام امير مومنان (ع)
ياران موعود در كلام امير مومنان (ع)
ياران موعود در كلام امير مومنان (ع)
نویسنده : هدي مقدم
امام موعود، کسي است که حکومتي را رهبري ميکند که جد بزرگوارشان امام علي عليه السلام مدت زماني کوتاه زمامدار آن بودند. عرف سياسي امروز جهان، چنان است که پيشبينيهاي رهبران تأثيرگذار، مانند لوحي زرين، اندوختهاي براي تشريح و تفصيل و تفسيرهاي متخصصين تلقي ميشود تا هر چه بيشتر و بهتر بتوانند برنامهريزيهاي راهبردي و کلان خود را چه در عرصه نيروي انساني و چه در رابطه با تخصيص منابع سامان دهند.
حال اگر اين پيشبينيها، متّصل به وحي باشد، لزوم مطالعه و واکاوي آن بيش از پيش مهم مينمايد؛ چرا که آنچه آيندهپژوهي را دستخوش عدم اطمينان ميکند، عدم ضمانت وقوع آن است. با توجه به ايام مبارکي که در آن واقع شدهايم شايسته است مروري داشته باشيم بر يکي از مهمترين و کاربرديترين موضوعات اين حيطه يعني ويژگيهاي ياران موعود، شايد مقدمهاي باشد براي اينکه سعي کنيم ما نيز با کسب اين اوصاف، از جمله ياران حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف باشيم.
اين ويژگي برخاسته از قابليتهاي معنوي ايشان است؛ آنگونه كه حضرت در خطبه 150 نهجالبلاغه ميفرمايند: «تُجْلي بِالتَنْزيلِ أبْصارُهُم وَيرْمَي بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهمْ، وَيغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ؛ ديدههاي آنها به نور قرآن جلا داده و تفسير آن، در گوشهايشان جا گرفته شود (در آيات قرآن تأمل و تدبر ميکنند، و تفسير را از اهلش ميآموزند.) در شب جام حکمت را به آنها بنوشانند بعد از اينکه در بامداد هم آشاميده باشند. (اسباب سعادت و نيکبختي و علم و عمل براي آنان در آشکار و نهان آماده گردد.)»[5]
عشق و شيدايي ياران، به عنوان شيرازه اصلي اين پيوند، فرمانبرداري را با تك تك ايشان گره ميزند، اين دلبستگي در كلام پيشوايان معصوم عليه السلام چنين تبيين شده است: «... سواراني با نشان و پرچم، براي تبرك دست بر زين مركب آنان ميسايند و در گرد امام عليه السلام ميدرخشند. با جان و دل او را در جنگها ياري كرده و آنچه طلب كند كفايت ميكنند.»[7]
و در منظر امام علي عليه السلام: «به هنگام نبرد، پروانه وار شمع وجود امام را در ميان گرفته، محافظت ميكنند.»[8]
مولاي متقيان علي عليه السلام ميفرمايند: «...حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَي أَسْيافِهمْ، وَدَانُوا لِرَبِّهِمْ بَِأَمْرِ وَاعِظِهِم؛ چون فرمان خدا آزمايش را به سر آورد، شمشيرها در راه حق آختند و بصيرتي را كه در كار دين داشتند آشكار كردند، طاعت پروردگارشان را پذيرفتند و فرمان واعظشان را شنيدند.»[9]
شايد اين بصيرت به واسطه تجربه حوادث روزگاران باشد: در خلال بروز اين فتنهها و آشوبها، گروهي صيقلي ميشوند، و همانگونه که آهنگر شمشير را تيز و برّا ميکند و به آن جلا ميدهد، زنگار تيرگيها از دل و انديشه آنها زدوده ميشود، و براي پذيرش دانش و حکمت آماده ميشوند، اين گروه مانند تيغ که اگر بر چيزي وارد شود آن را ميبُرد و تا عمق آن فرو ميرود، در مسائل علم و حکمت فرو ميروند.»[10]
پس از استقرار حاكميت دولت عدالتگستر اهلبيت عليهم السلام، اداره هر بخش از ساختار مديريتي حكومت به عهده ياران خواهد بود و چون آنان چشم به آينه تمامنماي حق دوختهاند، پس جز انضباط در رتق و فتق امور از آنان چيزي انتظار نميرود، البته اين نظم بيروني، ريشه در اتحاد و همدلي اين شايستگان دارد. امام علي عليه السلام در توصيف همدلي و اتحاد ياران موعود چنين ميفرمايد: «ايشان يکدل و هماهنگ هستند.»[12]
اين يکدلي به سبب آن است که خودخواهيها و خواستههاي شخصي در وجود آنان نيست؛ آنها با اعتقادي صحيح در زير يک پرچم و براي يک هدف، قيام ميکنند و اين خود يکي از عوامل پيروزي آنها بر جبهه مقابل ميباشد.
/س
حال اگر اين پيشبينيها، متّصل به وحي باشد، لزوم مطالعه و واکاوي آن بيش از پيش مهم مينمايد؛ چرا که آنچه آيندهپژوهي را دستخوش عدم اطمينان ميکند، عدم ضمانت وقوع آن است. با توجه به ايام مبارکي که در آن واقع شدهايم شايسته است مروري داشته باشيم بر يکي از مهمترين و کاربرديترين موضوعات اين حيطه يعني ويژگيهاي ياران موعود، شايد مقدمهاي باشد براي اينکه سعي کنيم ما نيز با کسب اين اوصاف، از جمله ياران حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف باشيم.
1. ياراني جوان
2. دلباختگي به خدا
اين ويژگي برخاسته از قابليتهاي معنوي ايشان است؛ آنگونه كه حضرت در خطبه 150 نهجالبلاغه ميفرمايند: «تُجْلي بِالتَنْزيلِ أبْصارُهُم وَيرْمَي بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهمْ، وَيغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ؛ ديدههاي آنها به نور قرآن جلا داده و تفسير آن، در گوشهايشان جا گرفته شود (در آيات قرآن تأمل و تدبر ميکنند، و تفسير را از اهلش ميآموزند.) در شب جام حکمت را به آنها بنوشانند بعد از اينکه در بامداد هم آشاميده باشند. (اسباب سعادت و نيکبختي و علم و عمل براي آنان در آشکار و نهان آماده گردد.)»[5]
3. فرمان برداري و شيدايي
عشق و شيدايي ياران، به عنوان شيرازه اصلي اين پيوند، فرمانبرداري را با تك تك ايشان گره ميزند، اين دلبستگي در كلام پيشوايان معصوم عليه السلام چنين تبيين شده است: «... سواراني با نشان و پرچم، براي تبرك دست بر زين مركب آنان ميسايند و در گرد امام عليه السلام ميدرخشند. با جان و دل او را در جنگها ياري كرده و آنچه طلب كند كفايت ميكنند.»[7]
و در منظر امام علي عليه السلام: «به هنگام نبرد، پروانه وار شمع وجود امام را در ميان گرفته، محافظت ميكنند.»[8]
4. بصيرت و بينش
مولاي متقيان علي عليه السلام ميفرمايند: «...حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَي أَسْيافِهمْ، وَدَانُوا لِرَبِّهِمْ بَِأَمْرِ وَاعِظِهِم؛ چون فرمان خدا آزمايش را به سر آورد، شمشيرها در راه حق آختند و بصيرتي را كه در كار دين داشتند آشكار كردند، طاعت پروردگارشان را پذيرفتند و فرمان واعظشان را شنيدند.»[9]
شايد اين بصيرت به واسطه تجربه حوادث روزگاران باشد: در خلال بروز اين فتنهها و آشوبها، گروهي صيقلي ميشوند، و همانگونه که آهنگر شمشير را تيز و برّا ميکند و به آن جلا ميدهد، زنگار تيرگيها از دل و انديشه آنها زدوده ميشود، و براي پذيرش دانش و حکمت آماده ميشوند، اين گروه مانند تيغ که اگر بر چيزي وارد شود آن را ميبُرد و تا عمق آن فرو ميرود، در مسائل علم و حکمت فرو ميروند.»[10]
5. نظم و ترتيب
پس از استقرار حاكميت دولت عدالتگستر اهلبيت عليهم السلام، اداره هر بخش از ساختار مديريتي حكومت به عهده ياران خواهد بود و چون آنان چشم به آينه تمامنماي حق دوختهاند، پس جز انضباط در رتق و فتق امور از آنان چيزي انتظار نميرود، البته اين نظم بيروني، ريشه در اتحاد و همدلي اين شايستگان دارد. امام علي عليه السلام در توصيف همدلي و اتحاد ياران موعود چنين ميفرمايد: «ايشان يکدل و هماهنگ هستند.»[12]
اين يکدلي به سبب آن است که خودخواهيها و خواستههاي شخصي در وجود آنان نيست؛ آنها با اعتقادي صحيح در زير يک پرچم و براي يک هدف، قيام ميکنند و اين خود يکي از عوامل پيروزي آنها بر جبهه مقابل ميباشد.
6. صبر و بردباري
پي نوشت :
[1]. البته جوان بودن ياران مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف لطمهاي به جايگاه پيران با ايمان نزده و برعدم همراهي ايشان گواهي نميدهد.
[2]. نعماني، الغيبة، ص 315؛ بحار الانوار، ج52، ص333.
[3]. «كان قلوبهم القناديل»، علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص 377.
[4]. همان.
[5]. نهج البلاغه، خطبه 150، ص 195.
[6]. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص308.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. نهج البلاغه،.خطبه 150، ص 195.
[10]. همان.
[11] سليمان كامل، يوم الخلاص، ترجمه مهدي پور، ج 1، ص 416، حديث 482.
[12]. همان.
[13]. نهج البلاغه، خطبه 150، ص 195.
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}