گاهی اوقات با خود فکر می‌کنیم که اگر شیطان نبود، همه چیز خوب بود و هیچ گناهی مرتکب نمی‌شدیم و مردم با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی می‌کردند، و خداوند هم از همه ما راضی بود. اما چرا موجودی به نام «شیطان» خلق شده است. در ادامه تا اندازه‌ای  به این سؤال جواب خواهیم داد.

در سوره مبارکه «بقره» به شیطان و نافرمانی او و همچنین فریب دادن حضرت آدم علیه السلام اشاره شده است:
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ * وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ * فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ ۖ. وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ. وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَی حِینٍ (۱)
و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده (و خضوع) کنید!» همگی سجده کردند جز ابلیس که سرباز زد، و تکبّر ورزید، و (بخاطر نافرمانی و تکبّرش) از کافران شد؛ و گفتیم:‌ ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از (نعمتهای) آن، از هرجا می‌خواهید، در کمال فراوانی بخورید (ولی) نزدیک این درخت نشوید که از ستمکاران خواهید شد. پس شیطان موجب لغزش آن‌ها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد؛ و (دراین هنگام به آنها) گفتیم: (همگی از مقام خویش) فرود آیید! در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود؛ و برای شما در زمین، تا مدّت معیّنی محل اقامت و وسیله بهره برداری خواهد بود.
 
همچنین آیات متعدد دیگری نیز در قرآن وجود دارد که در آن‌ها شیطان مورد مذمت قرارگرفته است.


مقصود از شیطان در قرآن چیست؟

کلمه «شیطان» از ماده «شطن» گرفته شده، و «شاطن» به معنی خبیث و پست آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق می‌شود، اعم از انسان و یا جن و یا جنبندگان دیگر، و به معنی روح شریر و دور از حق نیز آمده است، که در حقیقت همه این‌ها به یک قدر مشترک بازگشت می‌کنند.


فرق بین «شیطان» و «ابلیس»

باید دانست «شیطان» اسم عام (اسم جنس) است، در حالی که «ابلیس» اسم خاص (عَلَم) می‌باشد، و به عبارت دیگر «شیطان» به هر موجود موذی و منحرف کننده و طاغی و سرکش، خواه انسانی یا غیر انسانی می‌گویند، و ابلیس نام آن شیطان است که آدم را فریب داد و اکنون هم با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است.

از موارد استعمال این کلمه در قرآن نیز بر می‌آید که «شیطان» به موجود موذی و مضرّ گفته می‌شود، موجودی که از راه راست بر کنار بوده و در صدد آزار دیگران است، موجودی که سعی می‌کند ایجاد دودستگی نماید، و اختلاف و فساد به راه اندازد، چنان که می‌خوانیم:
«إنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ...» (۲)
«شیطان می‌خواهد بین شما دشمنی و بغض و کینه ایجاد کند...»
 
با توجه به این که کلمه «یُرِیْدُ» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد حاکی از این معنی است که این اراده، اراده همیشگی شیطان است؛ و از طرفی می‌بینیم در قرآن نیز شیطان به موجود خاصی اطلاق نشده، بلکه حتی به انسان‌های شرور و مفسد نیز اطلاق گردیده است. آنجا که می‌خوانیم:
«وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیّ عَدُوّاً شَیاطینَ الإِنْسِ وَ الْجِنّ» (۳)
بدین گونه ما برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های انسانی و یا جن قرار دادیم.

اگر به ابلیس هم شیطان اطلاق شده به خاطر فساد و شرارتی است که در او وجود دارد.

علاوه بر این‌ها گاهی کلمه شیطان بر «میکروب ها» نیز اطلاق شده:به عنوان نمونه امیر مؤمنان (علیه السلام) می‌فرماید:
«لاتَشْرَبُوا الْماءَ مِنْ ثُلْمَةِ الإِناءِ وَ لا مِنْ عُرْوَتِهِ فَإِنَّ الشَّیْطانَ یَقْعُدُ عَلَی الْعُرْوَةِ وَ الثُّلْمَة» (۴)
از قسمت شکسته و طرف دستگیره ظرف، آب نخورید، زیرا شیطان بر روی دستگیره و قسمت شکسته شده ظرف می‌نشیند؛

و نیز امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:
«لایُشْرَبُ مِنْ أُذُنِ الْکُوزِ وَ لا مِنْ کَسْرِهِ إِنْ کانَ فِیهِ فَإِنَّهُ مَشْرَبُ الشَّیاطِینِ» (۵)
از دستگیره و قسمت شکسته کوزه آب مخورید که جایگاه آشامیدن شیطان‌ها است.

از قول پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می‌خوانیم:
«لَا یُطَوِّلَنَ‏ أَحَدُکُمْ‏ شَارِبَهُ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَتَّخِذُهُ مَخْبَأً یَسْتَتِرُ بِه» (۶)
«مو‌های شارب (سبیل) خویش را بلند مگذارید، زیرا شیطان آن را محیط امن برای زندگی خویش قرار می‌دهد، و در آنجا پنهان می‌گردد»!

به این ترتیب، روشن شد که یکی از معانی شیطان میکروب‌های زیان بخش و مضر است. ولی منظور این نیست که شیطان در همه جا به این معنی باشد، بلکه منظور این است که شیطان معانی مختلفی دارد، که یکی از مصداق‌های روشن آن «ابلیس» و لشکریان و اعوان او است و مصداق دیگر آن انسان‌های مفسد و منحرف کننده، و احیاناً در پاره‌ای از موارد به معنی میکروب‌های موذی آمده است.


 چرا خداوند  موجودی  وسوسه گر و فتنه انگیز  به نام «شیطان» را آفرید؟

اوّلاً: خداوند شیطان را، شیطان نیافرید، به این دلیل که سال‌ها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاک بود، ولی بعد از آزادی خود سوء استفاده کرد و بنای طغیان و سرکشی گذارد، پس او در آغاز پاک آفریده شد، و انحرافش بر اثر خواست خودش بود.

امام علی علیه السلام در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه (خطبه قاصعه) در مورد شیطان جملاتی به زبان می‌آورند که انسان را به فکر فرو برده و منقلب می‌کند. حضرت به این مضمون  می‌فرمایند:
شیطان بر آدم علیه السّلام به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت، و با تکیه به اصل خود که از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشواى متعصّب‌ها و سر سلسله متکبّران است، که اساس عصبیّت را بنا نهاد، و بر لباس کبریایى و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگى را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنى را از تن در آورد. آیا نمى نگرید که خدا به خاطر خود بزرگ بینى، او را کوچک ساخت و به جهت بلند پروازى او را پست و خوار گردانید پس او را در دنیا طرد شده، و آتش جهنّم را در قیامت براى او مهیّا فرمود.

خداوند اگر اراده مى کرد، آدم علیه السّلام را از نورى که چشم‌ها را خیره کند، و زیباییش عقل‌ها را مبهوت سازد، و عطر و پاکیزگى اش حس بویایى را تسخیر کند مى آفرید، که اگر چنین مى کرد، گردن‌ها در برابر آدم فروتنى مى کردند، و آزمایش فرشتگان براى سجده آدم علیه السّلام آسان بود، امّا خداوند مخلوقات خود را با امورى که آگاهى ندارند آزمایش مى کند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبّر و خودپسندى را از آن‌ها بزداید، و خود بزرگ بینى را از آنان دور کند. پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا خداوند اعمال فراوان و کوشش هاى مداوم او را با تکبّر از بین برد.

او شش هزار سال عبادت کرد که مشخّص است از سال هاى دنیا یا آخرت است، امّا با ساعتى تکبّر همه را نابود کرد، چگونه ممکن است پس از ابلیس، فرد دیگرى همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟ نه، هرگز خداوند هیچ گاه انسانى را براى عملى وارد بهشت نمى کند که براى همان عمل فرشته اى را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمین یکسان است، و بین خدا و خلق، دوستى خاصّى وجود ندارد که به خاطر آن، حرامى را که بر جهانیان ابلاغ فرموده حلال بدارد. (۷)

ثانیاً: از نظر سازمان آفرینش، وجود شیطان برای افراد با ایمان و آن‌ها که می‌خواهند راه حق را بپویند زیان بخش نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آن‌ها است. زیرا پیشرفت و تکامل، همواره در میان تضاد‌ها صورت می‌گیرد.

به عبارت روشن تر، انسان تا در برابر دشمن نیرومندی قرار نگیرد هرگز نیرو‌ها و نبوغ خود را بسیج نمی‌کند و به کار نمی‌اندازد، همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرک و جنبش هر چه بیشتر انسان و در نتیجه ترقی و تکامل او می‌شود.

یکی از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر به نام «تواین بی» می‌گوید: «هیچ تمدن درخشانی در جهان پیدا نشد، مگر این که، ملتی مورد هجوم یک نیروی خارجی قرار گرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را به کار انداخت و آن چنان تمدن درخشانی را پی ریزی کرد.» (۸)

نتیجه اینکه شیطان گرچه به حکم آزادی اراده در برابر اعمال خلاف خود مسؤل است، ولی وسوسه‌های او، زیانی برای بندگان خدا و آنهائی که می‌خواهند در راه حق گام بردارند نخواهد داشت، بلکه به طور غیر مستقیم برای آن‌ها ثمربخش خواهد بود. (۹)


پی نوشت:
۱. بقره/ ۳۴ تا ۳۶،
۲. مائده، ۵،
۳. انعام، ۱۱۲،
۴. کافی، ج. ۶، ص. ۳۸۵،
۵. همان مدرک
۶. کافی، ج. ۶، ص. ۴۸۸،
۷. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص. ۲۷۱ و ص. ۲۷۳،
۸. تفسیر نمونه ذیل آیات ۳۴ تا ۳۶ بقره (با تصرف و اضافه)
۹. تفسیر نمونه ج. ۶، ص. ۱۴۰

منبع: سایت ستاره