برای تغییر قوانین فردی مزاحم و تبدیل آنها به قوانینی سهل، ابتدا باید آنها را بشناسیم. هنگامی که رفتاری از ما سر می زند باید متوجه باشیم که آن رفتار یک عکس العمل غیرارادی بوده یا واکنشی آگاهانه و هوشمندانه؛ سپس بدون خجالت مطلب را با فرد مقابل در میان بگذاریم.
 
در زندگی انسان مسائلی رخ می دهد که خارج از کنترل و حتی انتظار اوست. مواقعی هست که به رغم شناخت نسبی افراد از هم، بعضی رفتارها را در موقعیت هایی خاص نمی توانند پیش بینی کنند؛ در نتیجه ممکن است سرخورده و دچار افسردگی شوند. بهترین راه مقابله با چنین حالاتی این است که به خاطر آوریم که در هر حال هیچ یک از قوانین فردی مبتنی بر واقعیت نیستند، بلکه قراردادی و اختیاری هستند. این که به قوانینی تمایل دارید و سخت به آنها معتقدید، دلیل بر صحیح بودن آنها نیست، بلکه شما قواعد را یاد گرفته اید و به آنها عادت کرده اید.
 
قوانین فردی باید به گونه ای باشند که روابط ما را محکم تر سازند، نه اینکه آن را خراب کنند. همواره باید از خود بپرسیم: «قانون فردی من مهم تر است یا روابط من» به هرحال اگر می خواهید اختیار زندگی خود را به دست بگیرید و با فرزندان، همسر و پدر و مادرتان نزدیک تر باشید، باید سعی کنید قوانینی را که در زمینه روابط متقابل دارند کشف کنید و در مقابل، قوانین خود را به آنان اظهار کنید. اگر به دیگران قوانین خود را نگویید، نباید انتظار داشته باشید آنان طبق قوانین شما رفتار کنند. دانستن قوانین فردی طرف مقابل و رفتار کردن مطابق آن، هر نوع رابطه شخصی و شغلی را دگرگون می کند.
 
با در نظر گرفتن آنچه گفته شد ابتدا باید در قوانین فردی خود تجدید نظر کنیم. اکنون نگاهی به پاسخهای تان بیندازید و از خود بپرسید: آیا این قوانین صحیح هستند؟ اگر از قوانین خود ناراضی هستید لازم است تا معیارهای تان را تغییر دهید و قوانینی وضع کنید که روابط شما با دیگران را سهل و راحت کند. قوانین فردی باید به گونه ای باشد تا حالات خوب فوق العاده راحت و نیز حالات بد فوق العاده مشکل را تعریف کند.
 
از طرفی با طرف مقابل خود (همسر، فرزند یا والدین) صحبت کنید تا بدانید در روابط میان شما چه چیزهایی از همه مهم تر است؟ و بالاترین ارزش های مشترک شما کدام است؟ همواره سعی کنید روابط خود را با دیگران، خصوصا آنهایی که بیشتر می بینید بهتر کنید. اگر می خواهید روابط شما بادوام باشد در هیچ شرایطی «اصل رابطه» را تهدید نکنید. به بیان روشن تر، هرگز نگویید «اگر فلان کار را بکنی، میگذارم و می روم»؛ چرا که ترس از متزلزل شدن رابطه در هردو طرف ایجاد می شود.
 
از آنچه تاکنون بیان کردیم معلوم می شود که هرچه تعاریف، نوع احساسات و ارزش های میان دو انسان مشترک باشند، تفاهم میان آنها بیشتر است. بهترین راه برای رسیدن به تفاهم آگاهانه، شناخت احساسات، تعاریف و ارزش های یکدیگر است. در این صورت، همواره رابطه متقابل جریان دارد و احساس و تمایل عمیق عاطفی دو انسان برقرار می شود.
 
امروزه اغلب زنان جهان معتقدند توانایی های یکسانی با مردان دارند و قادرند تمام کارهای به اصطلاح مردانه را انجام دهند، به همین دلیل دانشمندان جهان تحقیقات گسترده ای درباره توانایی های زنان انجام داده اند، که به آخرین تحقیقات آنان اشاره می کنیم :

«ریان هالپرن» استاد روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده کتاب اختلاف های جنسیتی در تواناییهای یادگیری می گوید: مطالعات نشان میدهد که به طور میانگین زنان در تمام جنبه های کاربرد «زبان» بهتر عمل می کنند. این تفاوتها زود بارز می شوند: دختران قبل از پسران سخن می گویند، در سن پایین، دامنه لغت آنان گسترده تر است و جمله های متنوع تر و هوشمندانه تری بیان می کنند. بر اساس تحقیقات پژوهشگران، دختران در کلاس چهارم دبستان، سوم راهنمایی و چهارم دبیرستان در درسهای خواندنی و انشا، از پسران نمره های بالاتری می گیرند. گاه برتری زبانی تا بلوغ ادامه می یابد. زنان در برخی آزمون های زبان، نظیر منظم کردن واژگانی که حرف اولشان یکسان است، عالی عمل می کنند. هم چنین برخی پژوهشگران دریافته اند که زنان در یادگیری زبانهای خارجی بر مردان برتری دارند.
 
به گفته «ورین کیمورا» روانشناس دانشگاه «وسترن اونتاریو» در امریکا، زنان در انجام کارهای دقیق دستی، از مردان پیشی می گیرند. در تحقیقاتی درباره حرکات ظریف، سریع و دقیق، زنان برتر از مردان عمل میکنند.
 
بینی زنان قدرت تشخیص بسیاری دارد. در تحقیق «ریچارد داتی» از مرکز بویایی و چشایی دانشگاه «پنسیلوانیا»، از ۱۹۵۵ مرد و زن درخواست شد به شکل اتفاقی بوها را تشخیص دهند. وی دریافت که به طور متوسط، حس بویایی زنان قوی تر از مردان است، و آستانه های بویایی پایین تری دارند؛ بدین معنا که می توانند بهتر از مردان بوهای ضعیف را تشخیص دهند. در ضمن، آنان از آزمونهای شنوایی نیز سربلندتر از مردان خارج می شوند. به موجب پژوهش «مری آن بیکر» استاد روانشناس دانشگاه «ایندیانا»، با گذشت زمان، حس شنوایی زنان دیرتر از مردان از کار می افتد. علاوه بر این بهتر می توانند مکان شیء خاصی را پیدا کنند و بعد آن را به خاطر بیاورند؛ شاید به همین دلیل است که برخی از شوهران، خیره در مقابل یخچال می ایستند و در حالی که چشم هایشان به شیشه شیر دوخته شده، می پرسند: شیر داریم؟
 
«جودیث هال» روانشناس دانشگاه نورث ایسترن در بوستون می گوید: زنان بیشتر از مردان لبخند می زنند و می خندند و رفتارشان متین تر است. در بیست تحقیق ویدئویی از گردهمایی عمومی، تفاوت میان رفتار اجتماعی زنان و مردان فاحش بود. همچنین پزشکان زن بیشتر از همکاران مردشان تبسم میکنند.
 
«لیندا کارلی» استاد روان شناس کالج «ولسلی» پس از سیزده سال تحقیق در تفاوت های جنسی، چنین گزارش می دهد: زنان کمتر حرف دیگران را قطع می کنند و بیشتر به شوخی دیگران می خندند، حتی با حالت تایید مخالفت می کنند: نکته خوبی است، ولی... در تحقیقات بیشمار، زنان نشانه های غیرکلامی، نظیر حالت های صورت، حرکت های بدن و تغییر در لحن سخن را دقیق تر از مردان تشخص می دهند.
 
منبع: دخترانه، مهدی نیک خو، مؤسسه بوستان کتاب،چاپ اول،قم 1393