حجت بن الحسن العسگری (4)






امام، ماية فيض و بركت

امام، واسطة فيض است. همواره توجه او به سوي آدميان است و بهارآفرين و زندگي‌بخشي است. در زيارت شريف آن حضرت غايب از نظر، مهدي موعود(علیه السّلام) مي‌خوانيم: «السّلام علي ربيع الأنام و نضرة الأيّام؛ سلام بر بهار مردم و خرّمي روزگاران».[12]
به سبب وجود گرامي او، خداوند به جهانيان روزي مي‌دهد و آسمان و زمين، به احترام او بر پاست: «و بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الْارض و السَّماء».[13]
دل او، دل بيداري است كه همواره به ياد دوستان است و درد و رنج آنان را احساس مي‌كند. او تجلّي رحمت واسعه خداوندي است: «همانا رحمت پروردگارتان بر هر چيزي وسعت دارد و من، همان رحمت پروردگارم».[14]
وجود مقدس حضرت حجت(علیه السّلام) ميان انسان‌ها، منبع بركت، دانش، درخشندگي، زيبايي و همه خيرات است. بركات وجود او و پرتو انوار وجود او، در همة دوران به بشر مي‌رسد. اين خورشيد معنوي و الهي، واسطة زمين و آسمان است. او هرگز شيعيان خود را از ياد نمي‌برد و در رفع مشكلات فردي و اجتماعي مؤمنان كوتاهي نمي‌كند. از سخنان ملكوتي حضرتش كه نشان دهندة همراهي خالصانة ايشان با بندگان خداست، اين است كه: « ما از شادماني‌تان، شاد مي‌شويم و در اندوهتان غم‌گساريم».[15]
چه بسيارند افرادي كه هنگام گرفتاري‌ها به ايشان توسل جسته‌اند و مشكلشان حل شده است. ايشان در غيبت، همچون خورشيدي است كه پشت ابرها پنهان است، ولي مردم از نور وجودش هماره بهره‌مندند. در سخني نغز از امام زمان(علیه السّلام) روايت شده است:«چگونگي سودرساني من در زمان غيبتم، مانند سودرساني خورشيد است زماني كه ابرها آنها را از چشم‌ها پنهان سازند و من ايمن‌دهندة اهل زمينم، همچنانكه ستارگان، ايمن دهندة اهل آسمانند».[16]

صفات امام

عظمت مقام امامت، ايجاب مي‌نمايد، كسي كه حائز آن مي‌شود از بالاترين صفات كمالي برخوردار باشد زيرا امامت، جايگاه راهبري، هدايت و نيابت رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. به همين دليل، دربارة كسي كه به اين مقام راه مي‌يابد، ويژگي‌هاي ممتازي بيان شده است و لذا هر كس در پي كسب شناخت امام باشد، ناگزير از جست‌وجوي اين ويژگي‌هاست و هركس واجد آن باشد، امام خواهد بود و در غير اين صورت، نه.
در كتاب امام مهدي(علیه السّلام)؛ ردّي بر مدعيان امامت آمده است:
«... پس ميان ايشان و برادران، پسرعموها و همة خويشاوندانشان تمايزي آشكار قرار داده شده كه به واسطة آن حجت ‌‍[خدا] از احتجاج‌شدگان و امام از مأموم بازشناخته مي‌‌شود. از جمله اينكه آنان را در برابر گناهان عصمت بخشيده، از عيب‌ها به دور، از آلودگي‌ها پاك، و از شبهات عاري ساخته و ايشان را نگاهبانان علم‌اش، امانتداران حكمت‌اش و جايگاه سرّش قرار داده و به وسيلة برهان‌ها حمايت‌شان نموده است. در حالي كه اگر چنين نبود، همة مردم با هم يكسان بودند و هر كسي مي‌‌توانست مدّعي امر خدا باشد».[17]
حضرت اميرالمؤمنين، امام علي(علیه السّلام) در روايتي مي‌فرمايند:
امامي كه شايستة مقام امامت باشد، نشانه‌هايي دارد: از جمله اينكه، اول، مي‌داند كه معصوم از گناه كوچك و بزرگ آن بوده، نيازمند پرسش نشده، در پاسخ‌گويي به خطا نرفته، سهو و فراموشي نداشته، و به چيزي از امور دنيا سرگرم نمي‌شود. دوم، عالم‌ترين انسان‌ها نسبت به حلال و حرام، اجراي احكام، و امر و نهي خداوند و همة آنچه انسان‌ها به خدا نياز دارند مي‌باشد، مردم نيازمند اويند و او از آنان بي‌نياز. سوم، مي‌بايد كه شجاع‌ترين انسان‌ها باشد، زيرا او گروه (محور) مؤمنان است كه به سوي او بازمي‌گردند، اگر از فرط خستگي و كندي شكست يابد، همة انسان‌ها به سبب شكست او، متلاشي شوند. چهارم، مي‌بايد سخي‌ترين انسان‌ها باشد، هر چند همة اهل زمين بخل ورزند؛ چون اگر حرص و آز بر او مستولي شود، نسبت به اموال مسلمين كه تحت اختيار اوست آزمندانه عمل خواهد كرد. پنجم، عصمت از جملة گناهان، كه به وسيلة آن از پيروان كه غير معصوم‌اند ممتاز شده، زيرا اگر معصوم نبود، از ورود به هلاكت‌گاه‌هاي گناهان كشنده و شهوت‌ها و لذات نفساني، كه مردم در آن واقع مي‌شوند، ايمن نبود».[18]
حضرت امام صادق(علیه السّلام) نيز فرمودند:
ده خصلت، از ويژگي‌هاي امام است: عصمت، نصوص، و اينكه عالم‌ترين مردمان، پرهيزكارترين‌شان نسبت به خدا، آگاه‌ترينشان نسبت به كتاب خدا، جانشين و وصيّ معروف و آشكار (امام پيشين)، و داراي معجزه و نشانه است. ديده‌اش به خواب مي‌رود ولي قلبش نمي‌خوابد، سايه ندارد و از پشت سرش مانند پيشِ رويش مي‌بيند.[19]
ترديدي نيست كه اين‌ موارد و ديگر ويژگي‌ها بر امامان دوازده گانه(علیه السّلام) پس از رسول‌الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) منطبق است.
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در روايتي چنين فرمودند:
«خداوند عزوجل به ما، ده خصلت اختصاص داده كه آنها را به احدي قبل از ما عطا نفرموده بود و در احدي غير از ما وجود ندارد: حكم (فرمان الهي)، حلم، علم، نبوت، جوان‌مردي، شجاعت، ميانه‌روي، راستي، پاكي و پاك‌كنندگي، و عفت فقط در ما وجود دارد. و ما كلمة پرهيزكاري، راه هدايت، والاترين نمونه، بزرگ‌ترين دليل، محكم‌ترين دست‌آويز، و ريسمان نيرومنديم. ما كساني هستيم كه خداوند به مودت ما امر فرموده است.

امام مهدي (علیه السّلام) شفاعت كننده امت

در مناقب خوارزمي به نقل از «سعد بن بشير» از اميرالمؤمنين(علیه السّلام) آمده است كه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
من در كنار حوض (كوثر) بر شما وارد مي‌شوم و تو اي علي ساقي آن، و حسن دفاع‌كنندة از آن، و حسين دستور دهنده، و علي بن حسين (كسي) كه به سوي آن قدم مي‌نهد و محمد بن علي، ناشر رحمت حقّ، و جعفر بن محمد سبقت‌گيرنده، و موسي بن جعفر احصاكنندة تعداد دوستداران و دشمنان و سركوب‌كنندة منافقان، و علي بن موسي زيور و زينت مؤمنان، و محمد بن علي اهل بهشت را به درجاتشان مي‌رساند، و علي بن محمد براي شيعيانش خطبه خوانده حورالعين را به شيعيان تزويج مي‌كند، و حسن بن علي چراغ روشني‌اهل بهشت، و مهدي شفيع آنها در روز قيامت است. در آنجاست كه اذن داده نمي‌شود مگر براي كسي كه خدا بخواهد و بپسندد.
در همان كتاب به نقل از سلمان آمده است كه:
نزد پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رفتم، و حسين بن علي(علیه السّلام) را در آغوش او ديدم كه چشمانش را مي‌بوسد و دهانش را مي‌بويد و مي‌گويد:
تو، سروري هستي كه پدر و برادر و فرزندان تو نيز سرورند، تو پيشوا و پسر پيشوا و برادر پيشوايي، و پدر پيشوايان نيز هستي، تو حجّت الهي و فرزند و برادر حجّت الهي هستي، فرزندان تو نيز حجّت الهي هستند كه نهمين آنها قائم آنان است.1(عسكري: «خوارزمي» آن را در كتاب خود مقتل الحسين(علیه السّلام) و «ابراهيم محمد حمويني شافعي» در آخر جزء دوم كتاب فرائد السمطين با اندك تفاوت در بعضي از عباراتش نقل كرده‌اند. و نيز در كتاب خود به نام المهدي الموعود عند الجمهور در باب دوازدهم از آن و در كتاب ينابيع المودة، تأليف شيخ سليمان حنفي، ص 487 نقل شده است.)

دردناکترین مصیبت حضرت حجت(عج)

در واقعه حادثه خونبار کربلا مصائب بسیاری بر سالار شهیدان و اهل بیت ایشان وارد آمد که هر یک از دیگری دردناک تر است. اما در این میان مصیبت اسارت اهل بیت از همه سخت تر است.
حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی که از جمله عباد و زهاد بود، نقل کرد:
در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: مولای من، آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است که می فرمایید: «فلأ ندبنک صباحاً و مساءً و لأ بکین علیک بدل الدموع دماً»، صحیح است؟
فرمودند: بلی صحیح است. عرض کردم: آن مصیبتی که در آن به جای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟ فرمودند: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد.
گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟
فرمود: نه؛ بلکه اگر حضرت عباس علیه السلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.
عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام است.
فرمود: نه، حضرت سید الشهداء علیه السلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می کرد.
عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟ فرمودند: «آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها السلام است.»

راه‌هاي جلب توجّه امام زمان(علیه السّلام)

جلب توجّه مهدي فاطمه(علیه السّلام) راه دارد. خدا مي‌داند امام زمان خيلي رؤف‌اند و زود مي‌شود توجّه‌شان را جلب كنيم. سلام، جواب دارد، بي‌جواب نيست. اگر كسي جدّي به كسي سلام كرد، جواب هم مي‌شنود. ما در نمازهايمان، دستِ كم، روزي پنج مرتبه مي‌گوييم:
«السّلام علينا و علي عبادالله الصّالحين» آيا امام زمان هم اين سلام را در نمازشان مي‌فرمايند يا نه؟ بله! امام زمان هم اين سلام را مي‌فرمايند و به بندگان صالح خدا، سلام مي‌دهند. حضرت به [همة] واجبات و متسحبّات عمل مي‌كنند. اصلاً سلامِ كامل و تمام عيار را حضرت(علیه السّلام) مي‌دهند. اين «السّلام علينا و علي عبادالله الصالحين، يعني چه؟ يعني سلام بر ما و همة بندگان صالح خدا! يك وقت است من و شما اين سلام را مي‌گوييم، يك وقت امام زمان(علیه السّلام). پس بندگان صالح در همين دنيا مشمول سلامِ حضرت ولي‌عصر(علیه السّلام) مي‌شوند.
اگر ما به امام زمان(علیه السّلام) دعا كنيم، حضرت هم به ما دعا مي‌كند. دعاي امام زمان مُستجاب است از خدا بخواهيم «اللهمّ هب لي رأفته و رحمته و دعاه...»5؛ خدايا مرا مشمول رأفت، رحمت، و دعاي امام زمان(علیه السّلام) قرار بده»!
روشن شدن قلب‌ها و طهارت دل‌ها كه بر اثر محبّت خدا مي‌آيد، به واسطة اتصال و پيوند به مقام ولايت است و راه آن توجّه است؛ توجّه مداوم. بايد بگويم انسان بدون متوسّل شدن به حجّت وقت، هيچ كاري نمي‌تواند بكند. اگر ارتباط بر قرار شد قلب نور مي‌گيرد و انسان با نور و چراغ بهتر پيش مي‌رود. انسان متوسّل با نور ولايت پيش مي‌رود هر موجود ضعيفي حتماً بايد تكيه‌گاهي و پناهگاهي داشته باشد كه از او استمداد كند. انسان هم، چون ضعيف آفريده شده حتماً بايد در همة مطالب معتصم به حق و اولياي حق و معتصم به امام زمان(علیه السّلام) باشد. امام زمان قدرتمندترين قدرتمندان در عالم امكان است، واسطة فيض خداست، تمام فيض‌ها به وساطت او بايد افاضه شود. خدا از مجراي امام زمان(علیه السّلام) خواسته است كه مردم با او ارتباط داشته باشند. انسان اگر خواست با خدا و مقام ولايت اتّصال پيدا كند، راه آن آسان است. خيلي آسان، و آن توجه به خداست، توجّه هم [امري] اختياري است. همان لحظه كه حقيقتاً در سرّ و قلبش به ياد خدا مي‌افتد، همان لحظه كه توجه به امام زمان(علیه السّلام) پيدا مي‌كند، همان وقت، سيم متصل مي‌شود. و روح مطلب و اساس كار همين برقراري ارتباط با خدا و اولياي خداست.
به قول آن آقايي كه مرحوم شده و به خواب كسي آمده و گفته بود: «شما هم مثل من عمل كنيد تا بعد از مرگ خوشتان باشد»، پرسيده بود: چه كار كنم؟ گفته بود: پيوندتان را با امام زمان(علیه السّلام) قرص و محكم بكنيد، توسّلات شما به امام زمان(علیه السّلام) قطع نشود.
دو چيز را هم اسم برده بود كه يكي از آن دو كه الان در ذهنم هست، نماز توسل به امام زمان(علیه السّلام) بود كه اين نماز را حتماً بخوانيد؛ مثل اينكه خود آن مرحوم اين برنامه را داشته، آن ديگري را فراموش كرده‌ام.
ولايت دو بُعدي است: از خصوصيات اهل تقوا اين است كه ولايت آنها دو بعدي است؛ يعني به واسطة جذب محبّت و ولايت، دو طرف نسبتِ به هم علاقمند مي‌شوند. يعني اگر شخصي متّقي و شيعة واقعي دوستدار امام زمان خودش باشد، محال است كه امام زمان او را دوست نداشته باشد. لذا مي‌بينيم كه ائمه(علیه السّلام) نسبت به آنهايي كه واقعاً اهل تقوا بودند چقدر اظهار محبّت مي‌كردند و چقدر آنها را دوست داشتند. معامله‌هايي كه با آنها مي‌كردند كه كاشفِ از اين است كه امام حدّ اعلاي محبّت را نسبت به آنها داشته‌اند؛ مثلاً سيّد بحرالعلوم يكي از قضايايش كه مولاي سلماسي نقل مي‌كند اين است كه مي‌گويد:
يك روز در مجلس درس سيّد، يكي از حاضرين سئوال كرد: «آيا در [عصر] غيبت امكان دارد كسي تشرّف حاصل بكند؟ سيّد سرش را زير انداخت، گويا با خودش صحبت مي‌كرد، سپس گفت: «ما اجيب له و قد ضمنّي ـ صلوات الله عليه ـ الي صدره؛6 من به اين آقا چه پاسخي بدهم و حال آنكه حضرت مرا به سينة خود چسباندند.
تا محبّت نباشد چنين چيزي مي‌شود؟ اين چقدر عنايت است؟ چقدر لطف است؟ چقدر سيّد را دوست مي‌دارند كه او را به سينة خود مي‌چسبانند؟
سيّد بحرالعلوم آن‌قدر به حضرت(علیه السّلام) نزديك بوده كه از اصحاب سرّ و مخزنِ اسرار آن حضرت بوده است. همة ائمه(علیه السّلام) اصحاب خاصّ و اصحاب سِرّ داشته‌اند. در هر زمان عدّه‌اي بوده‌اند كه روابط خصوصي با ائمّه(علیه السّلام) داشته‌اند تا حدّي كه صندوقچة سرّ امام مي‌شوند. حالا هم همين‌طور است. مرحوم حاجي نوري صاحب نجم‌الثاقب مي‌گويد: «اگر بخواهيم قضاياي مرحوم بحرالعلوم(ره) را جمع كنيم، خودش كتابي مي‌شود». يعني اين‌قدر ايشان تشرّف داشته‌اند.

از امام زمان(عج) چه بخواهيم؟

قصه‌هايي هست از تشرّفات افرادي كه فكرشان كوتاه بوده و از امام پول، زن، سلامتي و امثال آن را مي‌خواسته‌اند. اينها همه خوب است. ولي چرا انسان از حضرت آن چيزي را كه خود آن حضرت از خدا مي‌خواهد طلب نكند؟ به همين دعاي حضرت در ماه رجب توجّه كنيد، حقيقتاً براي ما آموزنده است، ما هم همين‌ها را از خدا بخواهيم «و احتم لي في قضائك خير ما حتمت؛ از قضاهاي خودت، بهترينش را براي من تقدير فرما».
«و اختم لي بالسعادة فيمن ختمت؛ مرا از كساني قرار بده كه امرشان را در اين ماه به سعادت ختم مي‌فرمايي». «و احيني ما أحييتني موفوراً و أمتني مسروراً و مغفوراً؛ زنده‌ام بدار در حالي كه از الطاف و رحمت‌هايت، حظّي وافر داشته‌ام و بميرانم در حالي كه مسرور و آمرزيده‌ باشم». «واجعل لي إلي رضوانك وجنانك مصيراً؛7 برايم راهي به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».
او رضوان و رضاي خدا را مي‌طلبد. ما هم همين‌ها را بطلبيم كه هيچ چيز بالاتر از رضاي خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولياي خدا وجود ندارد.
از امام زمان(علیه السّلام) بخواهيم كه برايمان استغفار كند.يكي از چيزهايي كه خيلي مهم است، استغفار است. استفغار، پوشانندة سيّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّي باشد منجر به مغفرت مي‌شود. يك وقت انسان خودش استغفار مي‌كند، يك وقت ديگران برايش استغفار مي‌كنند، رفقا برايش استغفار مي‌كنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومي هم وجود دارد كه بهتر از دو راه قبلي است و آن اين است كه انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهي كه يابن‌رسول‌الله! شما برايم طلب مغفرت كنيد. من اين مطلب را از اين آيه شريفه مي‌گويم:
و لو انّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحيماً.[20]
اگر آنان وقتي كه به خود ستم كردند، پيش تو مي‌آمدند و از خدا آمرزش مي‌خواستند و پيامبر نيز براي آنان طلب آمرزش مي‌كرد، قطعاً خدا را توبه‌پذير مهربان مي‌يافتند.
خداوند به پيامبرش مي‌فرمايد اگر اينها كه خلاف كرده‌اند، پيش تو مي‌آمدند و از من طلب مغفرت مي‌كردند، تو هم برايشان استغفار مي‌كردي ـ اگر اين دو استغفار با هم ضميمه مي‌شدـ آن وقت « لوجدوا الله توّاباً رحيماً» نمي‌فرمايد: «يغفرالله لهم» يعني خدا ايشان را مي‌آمرزيد، بلكه مي‌فرمايد: «لوجدوا الله توّاباً رحيماً» تعبير بسيار جالبي است. يعني در صورت استغفار خودشان و استغفار رسول خدا، در وجودشان مي‌فهميدند و مي‌يافتند و درك مي‌كردند كه خدا آنها را آمرزيده است. يعني در آن صورت غفوريّت و رحمانيت خدا را درك مي‌كردند.
خوب، آن وقت، حجّت خدا، رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود و حالا حجّت وقت، امام زمان(علیه السّلام) است. به خدا قسم اگر ما از امام زمان(علیه السّلام) بخواهيم برايمان استغفار خواهند كرد. در ساحتِ مقدّس اينها بخل راه ندارد. امام زمان(علیه السّلام) خليفة خداست، مظهر تامّة حق است، اسم اعظم خدا، الان امام زمان است. اگر جدّاً بخواهيم، حضرت دعا مي‌كنند، طلب مغفرت مي‌كنند آن‌گاه انسان، غفوريّت و رحمانيّت خدا را لمس مي‌كند.
برادران يوسف، بعد از آزار يوسف(علیه السّلام)، وقتي متوجه شدند بدكاري كرده‌اند، پشيمان شدند و از پدر خواستند كه «يا ابانا استغفرلنا ذنوبنا...»[21] گفتند: پدرجان! تو پيش خدا وجيه هستي، رسول و پيغمبر خدا هستي، پيش خدا آبرو داري، ما گناهكاريم پشيمانيم، از تو مي‌خواهيم كه برايمان طلب مغفرت نمايي، يعقوب(علیه السّلام) هم پذيرفت. ما هم از پدر حقيقي خود بخواهيم كه او برايمان طلب مغفرت كند. يعني از امام زمان(علیه السّلام) درخواست كنيم كه بعد از توبة حقيقي، براي ما طلب مغفرت كند زيرا او «وجيه عندالله» است. او محمود خداست، او وليّ خداست، او همه كارة عالم است اين توبه اگر با آن لطفِ مغفرت توأم شود قطعاً كارساز خواهد بود.
الان هم رسول خدا زنده است، بايد از رسول خدا بخواهيم، از امام زمان بخواهيم و عرض كنيم: يابن‌رسول‌الله! اي عزيز فاطمه(س)! تو مي‌داني ما بيچاره هستيم و پناهي نداريم، يكي از القاب شما «غوث» است. يعني پناه بي‌پناهان! شما پدر حقيقي ما هستيد. ما بچه‌هاي بدي هستيم ولي شما پدر خوبي هستيد، ما نوكرهاي بدي هستيم، اما شما خوب آقايي هستيد. ما كجا برويم، به چه كسي بگوييم و به كه پناه ببريم؟ ما شما را دوست داريم و تو از قلب ما خبر داري، در زيارت دارد «و لي حقّ موالاتي» دوستي، حق مي‌آورد، ما حقِّ موالات داريم. به شما اميد داريم و از شما مي‌خواهيم كه شما به ما تصدّق كنيد. كه خدا صدقه‌كنندگان را جزاي خير مي‌دهد. دست گدايي‌ ما به سوي شما دراز است.

منابع

1. قرآن کریم
2. إعلام الوري بأعلام الهدي، ج 2.
3. بحارالانوار
4. زيارت صاحب‌الامر
5. سيد صدرالدين صدر، المهدي(علیه السّلام)
6. سيد محسن امين، سيره‏معصومان، ترجمه: علي حجتي كرماني، ج 6 .
7. ماهنامه موعود
8. محمدرضا طبسي نجفي، الشيعه و الرجعة، ج 1.
9. مفاتيح الجنان، دعاي عديله
10. ناصر مكارم شيرازي، حكومت جهاني موعود(عج)
11. هادي قندهاري ، آثار اعتقاد به امام زمان(علیه السّلام)

پي نوشت :

[12]- بحارالانوار، ج 99، ص 11 و زيارت صاحب‌الامر
[13]- بحارالانوار، ج 1، ص 94
[14]- بحارالانوار، ج 52، ص 289
[15]- مفاتيح الجنان، دعاي عديله
[16]- مفاتيح الجنان، دعاي عديله
[17]- كلمة الإمام المهدي(علیه السّلام)، ص 231.
[18]- محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة
[19]- شيخ صدوق، الخصال، ص 428.
[20]- سورة نساء، آية 64
[21]- سورة يوسف، آية 97

ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : ketabdar