اختلال اضطراب فراگیر generalized anxiety disorder (GAD) شایع ترین اختلال اضطرابی است و فرایندهای محوری آن معرف فرایندهای اصلی دخیل در همه ی اختلال های اضطرابی است (برای مثال، بارلو، ۲۰۰۲). اختلال اضطراب فراگیر با نگرانی افراطی و غیر قابل کنترل همراه با برخی علایم اضطراب مشخص می شود. برای انطباق با ملاکهای اختلال اضطراب فراگیر، فرد باید حداقل در دو حیطه ی محتوایی مختلف مانند سلامتی، اجتماعی، خانوادگی یا اقتصادی، نگرانی شدیدی را تجربه کند. ملاکهای تشخصی DSM - IV - TR (انجمن روان پزشکی آمریکا، ۲۰۰۰) .
 
افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اغلب بیان می کنند که در بیشتر مواقع زندگی شان نگران بوده اند. اضطراب و نگرانی می تواند اختلال شدید در عملکرد اجتماعی یا شغلی آنها ایجاد کند. ممکن است کانون نگرانی غالب شخص در فاصله های کوتاه تا بلندمدت تغییر کند، اما کانون نگرانی به یک اختلال دیگر محدود نمی شود و بر اساس آن قابل توجیه نیست. برای مثال، نگرانی و اضطراب فرد، به صحبت کردن در حضور دیگران (آن گونه که در اختلال هراس اجتماعی دیده می شود social phobia)، ابتلا به یک بیماری جسمی (به گونه ای که در خود بیمارانگاری hypochondriasis  دیده می شود، با وقوع حملهی وحشت زدگی (به گونه ای که در اختلال وحشت زدگی دیده می شود) محدود نمی شود. این گونه نگرانی های مربوط به یک حیطهی خاص، ممکن است بر اساس سایر تشخیص ها بهتر توجیه شوند.
 
با توجه به این که نگرانی خصیصه‌ی شناختی اصلی اختلال اضطراب فراگیر محسوب می شود، درمانگر باید قادر به شناسایی این فعالیت و تفکیک آن از سایر فعالیتهای ذهنی مشابه مانند نشخوار فکری یا تفکر وسواسی باشد. نگرانی به صورت زنجیره ای از افکار منفی که غالبأ کلامی اند و هدفشان حل مسأله است، تعریف شده است (بورکووک ، رابینسون، پروزینسکی و دی پریه، ۱۹۸۳). ماهیت کلامی زنجیروار (به هم پیوسته) فرایند نگرانی را می توان به روشنی در مثال ارایه شده در زیر دربارهی بیماری که در برنامه ی درمان فراشناختی ما شرکت کرده بود، مشاهده کرد من حتی قبل از این که به طرف محل کارم حرکت کنم، نگران بودم. فکر می کردم که اگر ماشینم خراب شود، چه می شود، آن وقت دیر به قرار ملاقات میرسم، مجبور میشوم بهانه ای جور کنم، رئیسم از دست من عصبانی خواهد شد، ممکن است نظر مرا بپرسد و من آماده نخواهم بود. دایما نگران بودم، فکر می کردم که آیا کار درستی انجام داده ام، آیا در تهیه‌ی گزارش مرتکب اشتباهی شده ام؟ اگر گزارشم به اندازه ی کافی خوب نباشد، چه می شود؟ آنها فکر می کنند که من بی کفایت هستم. آیا ممکن است از این که مرا استخدام کرده اند، پشیمان شوند؟ چه چیزی باید بگویم، اگر چیزی از من بپرسند که نمیدانم، چه میشود؟ نگرانی من بیش از اندازه بود. من قبل از ملاقات و در طول ملاقات نگران بودم و وقتی به دفتر کارم برگشتم، دیگر نمی توانستم تحمل کنم. کنترل خودم را از دست دادم و به گریه افتادم.
 
نگرانی شامل فاجعه سازی catastrophizing است و کنترل ذهنی آن دشوار است. فرایند نگرانی نوعی سازو کار مقابله ای در نظر گرفته می شود، ولی خود همین فرایند می تواند کانون نگرانی شود (ولز، ۱۹۹۵). این نوع نگرانی دربارهی نگرانی، مفهوم کلیدی رویکرد فراشناختی به درمان اختلال اضطراب فراگیر محسوب میشود. نگرانی ممکن است به صورت خود همخوان توصیف شود، یعنی معمولا به عنوان خصیصه ی خود در نظر گرفته میشود و با دیدگاه فرد دربارهی خودش منافات ندارد. در مقابل، سایر انواع تفگر منفی پایدار مانند افکار مزاحم وسواسی، خود - ناهمخوان" هستند، یعنی فرد آنها را نامناسب، زشت و نفرت انگیز قلمداد می کند. نمونه ی بارز این نوع افکار، فردی مذهبی است که افکار کفر آمیز به ذهنش خطور می کند.
 
وسواس‌های عادی از چند جهت با نگرانی متفاوت هستند (ولز و موریسون، ۱۹۹۴). افکار وسواسی کوتاه مدت و بیشتر شامل تصاویر ذهنی هستند، در حالی که نگرانی بیشتر کلامی، واقع بینانه و ارادی است. تفاوت دیگر بین افکار وسواسی و نگرانی آن است که افکار وسواسی ممکن است شامل امیال و تکانه ها باشد که از خصیصه های نگرانی محسوب نمی شوند. نشخوار فکری افسرده ساز نیز خود همخوان است، به این معنی که اغلب فرد آن را روشی برای درک احساسات و حل مسایل خود در نظر می گیرد. اگرچه شباهت های زیادی بین افکار افسرده ساز و اضطرابی وجود دارد (پاپا جورجیو و ولز، ۱۹۹۹ ب)، به نظر می رسد که این دو، تفاوتهایی نیز دارند. نگرانی بیشتر معطوف به آینده است، در حالی که نشخوار فکری افسرده ساز بیش تر متمرکز بر گذشته است. نگرانی و افکار اضطرابی شامل موضوع های خطر است، ولی نشخوار فکری بیش تر به از دست دادن، شکست و بی کفایتی شخصی مربوط می شود.
 
مدل فراشناختی اختلال روان شناختی، نگرانی را مؤلفهای اصلی سندرم شناختی -توجهی (CAS) در نظر می گیرد که تصور می شود در همه ی انواع آسیب شناسی روانی دخیل است. اختلال اضطراب فراگیر، نمونه ی بارز سندرم شناختی- توجهی قلمداد می شود. بنابراین، کاربرد درمان فراشناختی در مورد اختلال اضطراب فراگیر، مبنایی برای درک نحوهی مفهوم سازی و درمان فرایندهای نگرانی کنترل ناپذیر در طیف گسترده ای از اختلال ها را فراهم می سازد.
 
بسیاری از راهبردهای ارایه شده در این فصل، در درمان سایر اختلال ها نیز قابل استفاده هستند، هر چند کاربرد و اجرای دقیق آنها مستلزم تطبیق آنها با ویژگی های عوامل على بر اساس فرمولبندی موردی ویژه ی هر اختلال است. شاید منطقی باشد که بپذیریم نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر، خصوصیات ویژه یا منحصر به فردی دارد که باعث می شود این اختلال برای کسانی که از آن رنج می برند، تا به این اندازه مشکل ساز شود. با این حال، شواهد پژوهشی نشان میدهند که این موضوع واقعیت ندارد. محتوا و ماهیت نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر خیلی شبیه نگرانی عادی است (برای مثال، راسیو Ruscio  و بورکووک، ۲۰۰۴). با این وجود، بر اساس پیش بینی مدل فراشناختی، به نظر می رسد نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر از یک جهت با نگرانی های عادی تفاوت عمده ای داشته باشد. نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر با افکار و باورهای منفی بیشتری دربارهی نگرانی همراه است (ولز و کارتر، ۲۰۰۱؛ راسیو و بورکووک، ۲۰۰۴).
 
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390