درمانگر شواهدی را که از باورهای فراشناختی منفی بیمار در مورد خطر حمایت می کنند، بررسی می کند. نگرانی اغلب با مفهوم استرس یکسان فرض می شود. چون بیمار معتقد است که استرس مضر است، لذا بر این باور است که نگرانی نیز مضر است. در مواردی که این مسأله مطرح است، ما دریافتیم که بحث در خصوص تفاوت های استرس و نگرانی به عنوان دو مقولهی متفاوت، مفید است. یک راه برای نشان دادن تفاوتهای نگرانی و استرس، اشاره به این موضوع است که نگرانی نوعی راهبرد مقابله ای در واکنش به استرس و افکار منفی است. بنابراین، نگرانی معادل استرس نیست، بلکه پاسخی به استرس است.
 
شواهد محدودی وجود دارد که استرس روانشناختی به طور مستقیم منجر به آسیب جسمی یا روانی می شود. به نظر می رسد رابطه‌ی ظریفی بین استرس و مشکلات روانی و جسمانی وجود دارد و ارزیابی های فرد از کنترل و ابعاد شخصیتی در این رابطه میانجی گری می کنند. واکنش استرس را می توان بخشی از پاسخ عمومی اضطراب در نظر گرفت که نوعی سازو کار بقا" برای مقابله با تهدید محسوب میشود. اگر استرس مضر بود، آیا فرایند انتخاب طبیعی، افراد آسیب پذیر را به عنوان افراد اصلح انتخاب می نمود؟ برخی سؤال های خاص که درمانگران می توانند در این مرحله از درمان مطرح کنند، عبارتند از:
 
چه طور می فهمید که نگرانی مضر است؟ چه مدت است که نگران هستید؟ آیا تاکنون در اثر نگرانی صدمه دیده اید؟ » فکر می کنید چه تعداد از افراد در محل زندگی تان نگران هستند و چند نفر آنها در نتیجه ی نگرانی دچار بیماری جسمی یا روانی شده اند؟ با توجه به شواهد ارایه شده، باور شما دربارهی خطرناک بودن نگرانی همچنان پابرجاست؟ برای کسانی که می خواهند در مورد باورهای نادرست دربارهی استرس به بررسی بیشتری بپردازند، مطالعه ی کتاب «حقیقت استرس» (پاتمور، ۲۰۰۶) را توصیه می کنیم.
 

بررسی شواهد مخالف

در بحث فوق دیدیم که چگونه درمانگر از طریق سؤال کردن دربارهی طول مدت نگرانی بیمار و وقوع فاجعهی جسمی یا روانی در نتیجه ی نگرانی، توجه او را به شواهد مخالف باور فراشناختی مربوط به خطر معطوف می کند. این تاکتیک می تواند نتیجه ی عکس دهد، برای این که ممکن است بیمار مشکلاتی در مورد سلامتی داشته باشد و به غلط آن را به نگرانی نسبت دهد. در این موقعیت، نشان دادن رابطه ی بین مسایل بهداشتی و نگرانی ضروری است، اما این بدان معنا نیست که نگرانی باعث مشکلات بهداشتی می شود (برای مثال، ممکن است بیماری به دلیل داشتن علایم مرتبط با تندرستی، دربارهی وضعیت سلامتی خود نگران باشد:
 
سلامتی ضعیف به نگرانی منجر می شود، ولی این بدان معنا نیست که نگرانی علت سلامتی ضعیف است. همچنین مشاهدات مغایر با پیش بینی های مبتنی بر باورهای مربوط به خطر باید مورد بررسی قرار گیرند. یک راهبرد این است که از بیمار بپرسیم آیا کسی را می شناسد که آدم نگرانی است و آیا آن فرد در نتیجه ی نگرانی دچار مشکلات جسمانی و روانی خاصی شده است.
 
ما متوجه شدیم که نگرانی اغلب با استرس برابر پنداشته می شود. یک راه برای چالش با باور بیمار دربارهی آسیب زا بودن استرس یا نگرانی این است که از او بخواهیم در مورد افرادی که در معرض استرس شدیدی قرار گرفته اند، مانند رانندگان اتومبیل های مسابقه یا سربازان شرکت کننده در رزمایش های نظامی فکر کند. این نوع موقعیت ها احتمالا سطح بالایی از اضطراب و نگرانی را بر می انگیزند، اما این افراد تاکنون فروپاشی روانی یا جسمی خاصی که در صورت درست بودن باور بیمار قابل پیش بینی است، نشان نداده اند. هم چنین می توان به شواهد مخالف مستقیم مانند یافته هایی که نشان می دهد وقوع اختلالات روانشناختی در میان غیرنظامیان در زمان جنگ کاهش می یابد، نیز اشاره کرد.
 
یک راه برای چالش با باورهای مربوط به پیامدهای مضر نگرانی، بررسی سازو کاری است که نگرانی از طریق آن به پیامدهای منفی منجر می شود. اغلب اولین بار است که بیمار به بررسی این موضوع می پردازد. خود این فرایند به تنهایی، زمانی که به نبود توجیه قانع کننده می انجامد، می تواند به تضعیف باورهای منفی منجر شود. هدف درمانگر به چالش کشیدن وجود یا اعتبار هر نوع سازو کار است. سؤال های اساسی مفید از این قرارند:
 
نگرانی از طریق چه ساز و کاری باعث پیامد... میشود؟»نگرانی چگونه به بدن صدمه می زند؟» نگرانی چگونه به ذهن صدمه می زند؟ » معمولا افراد با گزارش علایم خود به این سؤالها پاسخ می دهند.
 
برای مثال، درمانگر از خانم ۵۳ ساله ای که به دلیل اختلال اضطراب فراگیر تحت درمان فراشناختی بود، پرسید که «نگرانی چگونه به بدن صدمه می زند؟»، او پاسخ داد: «نگرانی باعث افزایش فشار خون می شود و می دانم که فشار خون بالا با مشکلات بهداشتی ارتباط دارد.» سپس درمانگر، بین فشار خون بالای مزمن که با خطر مشکلات قلبی مرتبط است و افزایش موقتی فشار خون در اثر نگرانی و ورزش تفکیک قائل شد. درمانگر با کنار هم قرار دادن اثرات نگرانی و ورزش توانست نشان دهد که افزایش موقتی در فشار خون می تواند در عمل به بهبود انعطاف پذیری و کارایی سیستم قلبی منجر شود.
 
هنگامی که ترس‌هایی در مورد اثر منفی نگرانی و اضطراب بر بدن، از جمله حوادث قلبی۔ عروقی وجود دارد، بررسی سازو کاری که از طریق آن اضطراب بر فیزیولوژی تأثیر می گذارد، برای شناسایی شواهد نفی کننده مفید خواهد بود. برای مثال، بیماری دلواپس بود که نگرانی به آسیب قلبی منجر خواهد شد. نگرانی او مبتنی بر این مشاهده بود که هر وقت نگران و مضطرب است، متوجه تغییراتی در ضربان قلبش می شود. درمانگر ابتدا اثر اضطراب بر تولید آدرنالین را مورد بررسی قرار داد، سپس با استفاده از تکنیک اکتشاف هدایت شده به شیوه‌ی به بیمار کمک کرد تا بفهمد که چگونه از آدرنالین برای نجات زندگی فرد هنگام وقوع حمله‌ی قلبی استفاده می شود.
 
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390