طرز لباس پوشیدن در روایات
در این مقاله به پوشیدن لباس های رنگارنگ از نظر روایات می پردازیم.
در لباس سفید
از حضرت امیر مؤمنان (ع): جامه پنبه بپوشید که لباس پیغمبر (ص) و لباس ما است.و پیغمبر (ص) جامه پشمی نمی پوشید مگر بهنگام بیماری.
(2) و نیز از آن حضرت است که: خداوند جمیل است و جمال را دوست دارد و دوست دارد آثار نعمت خود را بر بنده اش ببیند.
و نیز از اوست که: کتان از لباس پیامبران است.
از امام پنجم (ع)، پیغمبر فرمود: برای لباس، رنگی بهتر از سفیدی نیست، لباس سفید بپوشید و مردگان خود را به آن کفن کنید.
در لباس سیاه
از سلیمان بن رشید از پدرش: حضرت زین العابدین را دیدم که جامه ای پشمین سیاه پوشیده بود و عبای کبود بدوش داشت.از ابی ظبیان جنبی: در رحبه بودیم امیر مؤمنان (ع) نزد ما آمد در حالی که گلیمی سیاه و چهار گوش بخود پیچیده بود و بدوش داشت.
از حسین بن مختار: به حضرت صادق گفتم، آیا لباس سیاه بر مرد حرام است؟
فرمود لباس سیاه خوب نیست و مرده را بدان کفن نکنید.
در لباس زرد و زعفرانی
از ابی ظبیان: عده ای در رحبه بودیم، امیر مؤمنان (ع) پیش ما آمد، و پوششی زرد و لباس خشنی بتن کرده بود سیاه و نعلین به پا و عصای کوچکی بدست داشت.از زراره: حضرت باقر (ع) برای خواندن نماز بر یکی از کودکان خود از خانه بیرون رفت و جبه خز زرد رنگ و عمامه خز زرد و عبایی خز زرد بتن داشت.
از امام ششم (ع): برای کعبه بهتر از ریاط[1] (پرده و ملافه) سابری (معرب شاپوری) که بزعفران رنگ شده باشد نیست.
لباس معصفر
(عصفر گیاهی است که رنگ زرد از آن می سازند) از عبد اللَّه بن عطا: حضرت باقر (ع) را دیدم که روپوشی قرمز بتن داشت که به پوست جا انداخته بود، پرسیدم این چیست (چرا این رنگ پوشیده اید) فرمود:روپوش زنانه (یعنی برای زنان است در خانه پوشیده ام).
از حکم بن عیینه: بر امام صادق وارد شدم که روپوشی با گل زرد رنگ شده بتن داشت که اثر رنگ آن بگردنش مانده بود، حضرت فرمود: ای حکم در باره این لباس چه می گویی؟ عرضه داشتم: ما این گونه جامه ها را برای تازه جوانها می پسندیم اکنون چه می توانم گفت که شما پوشیده اید، فرمود ای حکم «چه کس زینت هایی را که خدا برای بندگانش آفریده و روزی حلال را حرام تواند کرد» ای حکم من تازه عروسی کرده ام.
و نیز از حکم روایت است که: آن حضرت همواره لباسی قرمز تند می پوشید که در غیر مورد عروسی مناسب نیست.
مالک گوید: بر حضرت باقر وارد شدم و روپوش سرخ تندی بتن داشت، من تبسم کردم، فرمود: میدانم چرا خندیدی از این لباس من خندیدی؟ ثقفیه همسرم مرا بپوشیدن این مجبور کرد، بعد فرمود ما با این جامه نماز نمی خوانیم و شما نیز در لباس سرخگون نماز نگزارید، بعدا بر حضرت وارد شدم و در باره (ثقفیه) جویا شدم، فرمود طلاقش دادم که چون با وی خلوت کردم متوجه شدم که از علی (ع) بیزاری می جوید و با این حال نمی توانستم او را نگه دارم.
از حکم بن عیینه: حضرت باقر (ع) را دیدم که جامه ای سرخ به تن داشت، من نگاه تندی بآن کردم فرمود: ای ابا محمد پوشیدن این لباس اشکالی ندارد و این آیه را تلاوت کرد: «بگو چه کسی زینت هایی را که خداوند برای بندگانش خلق کرده و روزیهای حلال را حرام می کند».
در لباس گلی و عدسی و کبود و سبز
از حسن بن زیات: به تن حضرت باقر (ع) روپوشی گلی رنگ دیدم.از محمد بن علی (ع): بر تن حضرت موسی بن جعفر لباسی به رنگ عدسی دیدم.
از سلیمان بن رشید: بر تن حضرت موسی بن جعفر عبایی کبود دیدم.
از ابی العلاء: بر تن حضرت صادق (ع) در ماه محرم بردی سبز مشاهده نمودم.
از ابان بن تغلب: در آخر روزی از شهر رمضان بر حضرت صادق (ع) وارد شدم، فرمود: ای ابان! جبرئیل در آخر روزی از ماه رمضان بر پیغمبر (ص) نازل شد، چون بآسمان رفت، پیغمبر (ص) فاطمه را صدا کرد. حضرت زهرا (ع) آمد در حالی که عبایی به برداشت که نصف آن را بکمر بسته و نصف دیگر را به سر انداخته بود، پیغمبر (ص) فرمود همسرت علی (ع) را خبر کن بیاید، چون علی (ع) آمد: پیغمبر علی را در دست راست نشانید و دست در دامن او گذارد، و فاطمه (ع) را در طرف چپ خود نشانید، دست دیگر را در دامن او نهاد، بعد فرمود می خواهید به آنچه جبرئیل بمن گفت شما را خبر دهم: گفت: آری، فرمود: جبرئیل بمن خبر داد که: من در روز قیامت در طرف راست عرش خواهم بود، و خداوند دو جامه یکی سبز و دیگر گلی به من خواهد پوشاند، و تو یا علی نیز از طرف راست عرش خواهی بود، و خداوند بر تو دو جامه یکی سبز و دیگر گلی خواهد داد، و تو یا فاطمه نیز از طرف راست عرش خواهی بود، و خداوند دو جامه سبز و گلی بتو خواهد پوشانید. ابان گوید من بحضرت گفتم: که مردم لباس گلی را مکروه می دارند؟ فرمود: ای ابان! خداوند چون مسیح را بآسمان برد او را بر بهشتی برد که 70 غرفه دارد، و دو جامه سبز و گلی باو پوشانید.
ابان گوید: عرضه داشتم نظیر این مطلب را از قرآن ذکر کنید، فرمود: ای ابان «چون آسمان بشکافد چون فرش قرمز سرخگون باشد» (سوره الرحمن آیه 37).
در لباس خز و حله و غیر آن
در لباس خز
از عبد اللَّه بن سلیمان: از حضرت صادق (ع) شنیدم که: حضرت زین العابدین (ع) مردی صرد[2] (سرماخور) بود و جامه خز به هزار یا پانصد درهم می خرید، و چون زمستان سپری می شد آن را می فروخت و بهایش را صدقه می داد و این کار را جز با لباس خز نمی کرد.از قتیبه: به حضرت صادق (ع) گفتم: ما لباس خز می پوشیم که ریشه هایش از ابریشم باشد، حضرت فرمود: ابریشم مانعی ندارد اگر مخلوط باشد، حسین (ع) وقت شهادت جبه خز با تار و پودهای ابریشم بتن داشت، گفتم ما لباس و روپوش های بربری می پوشیم که پشم آن از مردار است (یعنی گوسفند را بربرها ذبح می کنند که مسلمان نیستند)، حضرت فرمود: در پشم که روح و حیات وجود ندارد (تا میت داشته باشد) مگر نمی بینی که از گوسفند زنده (که ذبح نشده) پشم را می چینند و می فروشند[3]؟ روایت است که حضرت زین العابدین (ع) دو جامه در تابستان می پوشید که پانصد دینار خریده می شد و در زمستان عبای خز می پوشید که آن را در تابستان به 50 دینار می فروختند و قیمت آن را صدقه می دادند.
از حضرت صادق (ع) روایت است که: پدرم جامه خز می خرید به پانصد درهم و پس از پایان سال صدقه می داد، یک بار باو گفتند: بفروشید و پولش را صدقه کنید فرمود آیا جامه ای را که در آن نماز گزارده ام بفروشم.
عبد الرحمن بن حجاج گوید: در محضر حضرت صادق بودم که مردی در باره پوست خز از امام سؤال کرد، حضرت فرمود: مانعی ندارد. مرد گفت: جانم فدایت این پوستها از محل ماست و سگ های دریائی هستند که از آب در می آیند. حضرت فرمود:وقتی از آب بیرون می آید می تواند در خشکی زندگی کند؟ گفت نه فرمود مانعی ندارد.
از علی بن عمران: علی (ع) در رحبه بود و حسین (ع) نزد او آمد، در حالی که پیراهنی از خز و حلقه ای از طلا بگردن داشت. علی (ع) پرسید: این فرزند منست که می آید؟ گفتند: آری حضرت او را بخواند و پیراهن را بر تنش پاره کرد و حلقه را از گردنش در آورد و قطعه قطعه نمود.
در پوشیدن حلّه
از حضرت صادق (ع): حله هایی [4] برای علی (ع) آوردند که در آن حله ای بسیار نیکو بود، حسین (ع) عرضه داشت این حله را به من ده، حضرت ابا کرد و فرمود در عوض این، دو حله به تو می دهم، حسین (ع) قبول نکرد و فرمود این بهتر است، امام فرمود: سه حله عوض آن میدهم، حسین (ع) گفت: این بهتر است، همچنین تا پنج حله، امام حسین (ع) قبول نکرد، حضرت آن را به وی داد، و فرمود: اما تو این را می پوشی و مردم می گویند این پسر امیر مؤمنان (ع) است، و بعلاوه وقتی پوشیدی کهنه و چرکین می شود و با قیمت آن میتوانی پنج نفر مسلمان را بپوشانی.
پوشیدن حریر و دیباج
از حضرت صادق (ع): اسامة خدمت پیغمبر (ص) رسید و جامه ای حریر بتن داشت، پیغمبر (ص) فرمود: این جامه کسی است که نصیبی (در آخرت) ندارد، بعد امر کرد آن را پاره پاره کردند و برای چارقد بین زنان قسمت کرد.از حضرت صادق (ع): برای مرد شایسته نیست جامه حریر و دیباج بپوشد، ولی خریدن آن دو مانعی ندارد.
روایت شده که از حضرت صادق یا موسی بن جعفر (ع) در باره پوشیدن حریر و دیبا سؤال شد؟ فرمود: در جنگ مانعی ندارد، گر چه در آن تمثال باشد.
روایت است که: اسب دهقانی (ارباب و بزرگ زاده) را برای پیغمبر (ص) آوردند که سوار شود وقتی پای در رکاب نهاد، فرمود: «بسم اللَّه»، و چون دست بر قربوس گذاشت، دستش سرخورد، پرسید این از دیبا است؟ گفتند: آری، حضرت سوار نشد.
در پوشیدن قسی [5] و غیر از آن
از حضرت صادق (ع)، حضرت علی (ع) فرمود: پیامبر (ص) مرا از پوشیدن لباس قسی و انگشتر طلا[6] منع کرد و سوار شدن بر پالان و بر زین سرخ و از خواندن قرائت در رکوع نهی فرمود و نمی گویم که شما را نیز نهی فرموده.[7]پی نوشت:
[1] ریاط: چادر یک لا و بىآستر یا هر جامه نرم و ظریف که زنان بسر اندازند.
[2] صرد: آدم سرماخور، توانا بر سرما( اضداد).
[3] حیوان زنده یا حیوان حلال گوشتى که ذبح شرعى نشود و غیر مسلمان او را ذبح کند مردار است و همه اجزائى که روح دارد نجس است و آنچه روح ندارد مثل پشم که وقت کندن از بدن حیوان احساس درد نمىکند پاک است.
[4] حله: هر جامه تمیز که از رویه و آستر دوخته شود.
[5] لباسى است منسوب به قس جایى است در مصر و لباس قسیه و قسى منسوب بآن است( منتهى الارب ج 2 ماده قس).
[6] انگشتر طلا بر مرد حرام است و شاید این نهى پیامبر در این حدیث قبل از تحریم عمومى و مخصوص به على( ع) بوده.
[7] طبرسى، حسن بن فضل - مترجم: میرباقرى، سید ابراهیم، ترجمه مکارم الاخلاق (میر باقرى)، 2جلد، فراهانى - تهران، چاپ: دوم، 1365 ه.ش.
منبع: حوزه نت
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}