چرا خلیج فارس ؟

نويسنده: حمید نساج




فارس بودن این خلیج مهم است؟ به نظر شما چه اهمیتی دارد؟ حالا بگوییم خلیج فارس یا خلیج عربی... اصلا بهتر نیست که بگوییم "خلیج" بدون هیچ پسوند و پیشوندی؟ این جوری دیگه اصلا دعوامون نمیشه... یا مثل آن دوست عزیز که پیشنهاد داده بود بگوییم "خلیج اسلامی"....بهتر نیست؟ دعوای عرب و عجم را هم برای همیشه حل می کنیم؟
اصلا یک سوال جدیدتر چرا می گوییم خلیج فارس و نمی گوییم خلیج ایرانی؟
اول سوال آخر:

چرا می گوییم خلیج فارس و نمی گوییم خلیج ایرانی؟

ما ایرانی ها از زمان آریایی ها به خودمان می گفتیم ایرانی اما یونانی ها از همان زمانهای قدیم به ما می گفتند پارس. و چون کتابهای یونانی در دنیا رواج یافت، دیگر نقاط هم به ما گفتند پارس و نام این پهنه آبی هم به خلیج فارس شهرت یافت. به عنوان مثال وقتی در کتب انگلیسی زبان به نامهایی چون Persian carpet و یا Persian civilization بر می خورید آنها را باید به فرش ایرانی و تمدن ایرانی ترجمه کنید و نه فرش پارسی و یا تمدن فارسی! پس معنای خلیج فارس این نیست که این پهنه آبی فقط مخصوص فارسهاست. اینجا مخصوص همه ایرانی هاست.
به همین علت است که در شعر عصار می خوانیم:
وطن یعنی سرای ترک تا پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد فارس
البته این امر تازگی ندارد مثلا ما به دولتی که در جزیره ای در غرب فرانسه شکل گرفته می گوییم انگلستان. در حالی که اشتباه است و باید به آن پادشاهی متحد United Kingdom بگوییم. چرا که این جزیره از چند بخش مانند انگلند، اسکاتلند و ولز تشکیل شده که انگلستان تنها به بخش انگلند آن اشاره دارد! اما دیگر این گونه مشهور شده و لذا منظور از انگلستان تمام این جزیره است و نه فقط بخش انگلند آن.
بنابراین به خوبی مشخص است که نزاع موجود تنها یک نزاع بر سر اسم نیست که با تغییر آن به غائله خاتمه دهیم.

اکنون سوال اول: چرا بر فارس بودن خلیج اصرار داریم؟

برای این اصرار می توانیم دلایل تاریخی و سیاسی اقامه کنیم.
دلایل تاریخی خلیج فارس را در مقاله های متعددی دیده و خوانده اید. بیش از دو هزار سال است که به این پهنه آبی می گویند خلیج فارس. برای مطالعه این دلایل تاریخی می توانید به مقالات زیر مراجعه نمایید: نگارخانه خلیج فارس و یا فارس برای همیشه. راستی چرا باید این نام دو هزار ساله را به کناری بنهیم؟

اما دلایل سیاسی

برای آنکه بدانیم چرا این نام اهمیت دارد باید با فضای روابط بین الملل آشنا شویم و چند مقدمه را بدانیم:
1- در روابط بین الملل جزییات بسیار اهمیت دارند. دیپلماتها و سیاستمداران در بسیاری مواقع حرفها و مواضع خود را با تغییر جزییات به اطلاع کشور مقابل می رسانند. لذا یکی از وظایف سفرا و دیپلماتها رصد کردن جزییات بعضا ریزی است که به چشم ما نمی آید. مثلا ممکن است برخی تصور کنند که سفر روسای جمهور به دیگر کشورها مانند زمانی است که ما به مهمانی اقوام خود می رویم، در حالی که بر سر جزییات یک سفر یا دیدار دیپلماتیک ساعتها بحث و گفتگو میان مقامات تشریفات کشورها رخ می دهد. مثلا اینکه رییس جمهور کشور میزبان در فرودگاه به استقبال رییس جمهور دیگر بیاید و یا اینکه در کاخ خود به انتظار بنشیند معناهای متفاوتی را مبادر می کند. حال اینکه در کاخ خود و در اتاق پذیرایی بنشیند، یا به درب کاخ بیاید، یا از پله های کاخ پایین بیاید و یا اینکه صبر کند رییس جمهور مهمان از پله ها بالا بیاید و... اینها همه معنا دارد. آیا او را به عصرانه دعوت کند و یا به شام، و یا اصلا دعوت نکند، دلالتهای گوناگونی دارد.
به این ترتیب می بینید که در روابط بین الملل تمام جزییات مهم است. دیپلماتها با تغییرهای عملی در جزییات با هم حرف می زنند. نوع و سطح روابط دو کشور را از نوع دیدارها و این گونه جزییات می توان حدس زد. اکنون که به اهمیت جزییات پی بردیم می فهمیم که موضع گیری در روابط بین الملل ساده نیست. وقتی نمی توان از جزییات گذشت چگونه می توان به تغییر نامی با قدمت بیش از دو هزار سال بی تفاوت بود؟
2- بسیاری از اقدامات در روابط بین الملل برای آزمایش و تست طرف مقابل صورت می پذیرد. علاوه بر این روابط بین الملل مانند زندگی شخصی نیست که وقتی به خواسته آن دولت تن دادید آن دولت از شما تشکر کند و برود سراغ کار خودش! بلکه بلافاصله خواسته بعدی را مطرح می کند. بنابراین شما تنها زمانی باید به خواسته یک دولت تن دهید که مطمئن باشید ادامه مقاومت به ضرر شما تمام می شود. مثلا اگر ما در برابر تغییر نام خلیج فارس کوتاه آمدیم، بلافاصله مساله جزایر سه گانه و ادعای امارات برای تصاحب آنها جدی تر می شود و اگر در این مورد کوتاه آمدیم ادعاهای بعدی مطرح می شود.
برخی رسانه های قطری ادعایی را مطرح کرده اند که تمام جزایر خلیج فارس به اعراب تعلق دارد و ایران آنها را تصرف کرده است! در حالی که اساساً تاریخ برعکس آن را نشان می دهد. کافی است نگاهی به نقشه های تاریخی بیندازیم تا ببینیم که اساسا همین قطر و امارات و... نیز بخشی از قلمرو ایران بوده اند. به عنوان مثال به نقشه ایران در زمان ساسانیان دقت کنید:

بنابراین به خوبی مشخص است که نزاع موجود تنها یک نزاع بر سر اسم نیست که با تغییر آن به اصطلاح به غائله خاتمه دهیم.
3- بسیاری از جزییات و دعواهایی که در نظام بین الملل مشاهده می شوند، اگرچه ظاهری ساده دارند اما نشانگر درونی متلاطم و نزاع های ساختاری هستند. به قول شاعر: رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون.
اختلاف ما و کشورهای عربی بر سر نام این پهنه آبی نیست بلکه اختلاف بسیار ریشه ای و چند بعدی است. برای دانستن منشا این اختلاف به مقاله زیر مراجعه نمایید: اختلاف ما و اعراب، چرا؟

اسناد فارس بودن خلیج

نقشه‌ای اروپایی از قرن ۱۶ میلادی؛ نام «خلیج فارس» به لاتین Sinus Persicus در سمت راست پایین نقشه دیده می‌شود.

نقشه‌ای اروپایی از سال ۱۷۱۹ میلادی که نام «خلیج فارس» را نشان می‌دهد.

نقشه بریتانیایی چاپ ۱۸۰۸ میلادی که نام «خلیج فارس» را نشان می‌دهد.

نقشه‌ای که توسط استخری جغرافیدان ایرانی در قرن ۹ میلادی در کتاب الاقالیم رسم شده است، و در آن نام «دریای فارس» (بحر فارس) برای خلیج فارس بکار رفته است.

نقشه‌ای فرانسوی از سال ۱۵۴۰ میلادی که نام «خلیج فارس» را نشان می‌دهد.

نقشه‌ای اروپایی از سال ۱۵۳۱ میلادی که نام لاتین «خلیج فارس» را نشان می‌دهد.

نقشه‌ای که سباستین مونستر در سال ۱۵۸۸ میلادی رسم کرده، و نام «خلیج فارس» را نشان می‌دهد.

sinus pericus (خلیج فارس) در نقشه مفصل دریانوردی خلیج فارس
ترسیم جان تورنتون ( حدود 1652-1701 میلادی ) - تاریخ ترسیم نقشه 1699 میلادی

persicus sinus (خلیج فارس) در نقشه منطقه هرمز ormus regnum
تهیه شده توسط پترتوس برتیوس ( 1569-1629 میلادی) - تاریخ ترسیم: 1610 میلادی

صوره بحر فارس ( نقشه دریای فارس )
از ابواسحق ابراهیم الفارسی استخری ( قبل از 318-346 ه.ق / 930-957 م )
نقل از نسخه خطی ( 726 ه.ق ) المسالک و الممالک به خط ابن ساوجی، موزه ملی ایران

منبع: http://goonagoon.nasseh.ir