نگاهی به عقاید دینی و عملکرد سیاسی مختار ثقفی
مختار؛ عقاید و عملکرد - بخش پایانی
در مقالهی پیشین، کوشیدیم اندکی از تاریخچهی قیام و عملکرد جناب مختار ثقفی را بر اساس روایتهای معتبر تاریخی به خوانندگان گرامی عرضه کنیم. در این شماره، تلاش میکنیم برخی از پرسشهای پُربسامدی را که پیرامون عقاید و عملکرد این شخصیت ممتاز تاریخ اسلام مطرح است در حد توان پاسخ گوییم.
1. مختار که خود را مطیع اهلبیت میدانست چرا پس از پیروزی و تسلط بر کوفه، حکومت را به امام سجاد علیه السلام تحویل نداد؟
در پاسخ باید گفت اولا حکومت مختار در آن زمان تثبیت نشده بود و جنگش با پیروان آل زبیر و شماری از قاتلان امام حسین علیه السلام که در پناه زبیریان بودند هنوز ادامه داشت. بنابراین هنگامهی مناسبی برای تحویل دادن قیام و حکمرانی به امام سجاد علیه السلام در اختیار مختار قرار نگرفت تا ببینیم او در آن شرایط مساعد چه میکند؟
ثانیا حضرت زین العابدین شدیدا زیر نظر و تحت مراقبت کامل حکومت بنیامیه بود. بنابراین اگر ایشان کوچکترین حرکت نظامی یا کنش سیاسی علیه حکومت انجام میداد ممکن بود به شهادت برسد و رشتهی امامت از هم بگسلد. نباید فراموش کرد همان تدبیر حکیمانهای که در کربلا امام را شبی بیمار کرد تا تکلیف جهاد از روی دوشش بردارد و سفرهی پرنعمت امامت را برای شیعه باز نگه دارد، اگر لازم باشد به همان امام فرمان میدهد سکوت کند و یا حتی به صورت ظاهری از مختار و قیامش بیزاری بجوید تا جانش حفظ شود و شجرهی شیعه نخشکد.
ثالثا حضرت سجاد اگر چه مستقیما رهبری و فرماندهی قیام شیعیان را به دست نگرفت اما تا آن جا که میتوانست و شرایط خفقانآلود مدینه به او اجازه میداد مختار را تایید کرد. مثلا طبق برخی روایتهای تاریخی وقتی سرهای عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ایشان بردند، امام سجده کرد و سپس فرمود: «سپاس خدایی را که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خداوند به مختار جزای خیر دهد» (1)
2. بعضی مختار را به فرقهسازی متهم میکنند و او را بنیانگذار گروه منحرف «کیسانیه» میدانند. آیا این مطلب درست است؟
پیش از بیان پاسخ باید به این نکته اشاره کنیم که در طول تاریخ، همواره ظالمان دروغگو و منحرفان دنیاپرست، مومنان و صالحان را مانعی در برابر ادامهی ستمگری و دنیاطلبیشان دیدهاند و با صرف پولهای هنگفت و بهکارگیری تمام توان تبلیغاتی کوشیدهاند چهرهی پاک این خداباوران ستمستیز را به لکهی اتهام آلوده سازند. معروف است وقتی امیر مومنان که سَیّد نمازگزاران و امیر عابدان عصر خودش بود در مسجد ترور شد، شماری از شامیهای از همه جا بیخبر با خود میگفتند مگر علی نماز میخواند که در مسجد ترورش کردهاند!! وقتی میتوان آبرو و اعتبار چهرهی درخشانی چون امیرمومنان علی بن ابیطالب - درود خدا بر او باد - را این چنین با تیغ تهمت زخمی کرد، وضع امثال مختار ثقفی که همهی آبرو و اعتبارشان مدیون پیروی از مرام علوی است از پیش مشخص است! بنابراین در بررسی این گزارههای تاریخی نباید انگیزههای دنیایی قدرتمندان آن روز چون آل زبیر و آل امیه را از یاد بُرد.
ضمنا برخی بزرگان شیعه مانند حضرت آیت الله خویی در معجم الرجال، جناب مامقانی در تنقیح المقال و علامه امینی در الغدیر، کیسانی بودن جناب مختار را رد کردهاند. (2)
3. مختار مدعی نبوت بوده است و در همین راستا سخنان مسجّع و آهنگین هم به عنوان وحی، به زبان میآورده است!
مانند پاسخ پرسش پیشین باید دوباره به قدرت تبلیغاتی دستگاه حکومت آل زبیر، آل امیه و آل مروان اشاره کرد که طبعا از هیچ فرصتی برای اتهامزنی به شخصیتهای محبوب شیعی، فروگذار نمیکردند. آیا هر کس سخن آهنگین میگوید مدعی وحی است؟ با این منطق اولین مدعی نبوت را - پناه بر خدا - باید امیرمومنان دانست که سراسر نهج البلاغهاش پر است از کلام مُسجّع و سخن خوشآهنگ. این موضوع توانمندی مختار در فن بیان و هنر سخنوری را نشان میدهد و نه تنها لکهی ننگی بر دامن او نمینشاند که مدال افتخاری به دیگر مدالهایش میافزاید. اساسا مختار چگونه میتواند در آن شرایط پُرالتهاب، ادعای نبوت کرده باشد؟ آن هم در کوفهای که پر بود از مختارستیزانی که منتظر بودند خطایی فاحش از او سربزند تا آن را پیراهن عثمان کنند و در شهر بچرخانند و چماقی بسازند و بر فرق آبروی مختار بکوبند. از سوی دیگر، در روایتی آمده است که فرزند مختار خدمت امام باقر علیه السلام میرسد. امام با احترام او را نزدیک خودش مینشاند. سپس پسر مختار از امام میپرسد: «مردم دربارهی پدرم حرفهای بدی میزنند. مثلا به او کذاب میگویند. آمدهام تا این موضوع را با شما مطرح کنم. هر چه شما دربارهی پدرم بفرمایید آن را قبول میکنم.» امام باقر پاسخ میدهد: «پناه بر خدا! به خدا قسم پدرم به من گفته است که مهریهی مادرم از آن اموالی بود که مختار برای پدرم امام سجاد فرستاد. آیا غیر از این است که مختار، قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخاست؟ ... خدا پدرت را رحمت کند. خدا پدرت را رحمت کند. حقی از ما اهل بیت پایمال نشده بود مگر آن که او آن را گرفت.» (3) در حدیث دیگری نیز امام باقر میفرماید: به مختار ناسزا نگویید. زیرا او قاتلان ما را کشت، به خونخواهی ما برخاست و ... اموالی را میان نیازمندان ما (بنیهاشم) تقسیم کرد. (4) بنابراین اتهام ادعای نبوت و نیز دروغگویی به مختار از جعلیات دشمنان اهل بیت است؛ همانها که روزی علی را نیز تارک الصلاة خواندند!
جمعبندی:
جناب مختار ثقفی، کشندهی قاتلان امام حسین (ع) و نیز فرمانبر راستگوی مرام اهل بیت علیهم السلام بود. شخصیتی که با انتقام از گرگهای امامکُش دشت کربلا، دل اهل بیت را شاد کرد و به مکتب شیعه عزتی دوباره داد. ایشان هم مانند هر شخصیت تاثیرگذار دیگری از تیرهای تهمت در امان نمانده است. در این دو مقاله کوشیدیم در حد توان، پرده از ابهامات شخصیت منتقم سید شهیدان کنار بزنیم.
پینوشتها:
(1) اختیار معرفة الرجال، ج1، ص341
(2) معجم رجال الحدیث، ج19، ص110 و الغدیر، ج2، ص343 و تنقیح المقال فی علم الرجال، ج3، ص205 و 206 (منبع اخیر به نقل از ویکیشیعه)
(3) اختیار معرفة الرجال، ج1، ص340
(4) همان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}