رفتار تبعیض آمیز سه نوع آسیب دارد:

1- بدبین شدن فرزندان نسبت به والدین.

2- بیشترین آسیب متوجّه کسانی می شود که به هر دلیلی از محبّت و توجّه محروم شده اند، چرا که این افراد از نظر روحی در معرض آسیب های جدّی قرار می گیرند. توضیح این که، انسان زمانی که خود را با دیگران در امری، مانند فرزند بودن مشترک می بیند انتظار دارد که برخوردها و محبّت ها در همان حدّ مشترک و مساوی باشد، ولی وقتی برخلاف انتظار خود می بیند پدر و مادر او را از فرزندان دیگر کم تر مورد توجّه قرار می دهند، چند مشکل روحی و روانی پیدا می کند.

الف) احساس حقارت: زمانی که رفتار به ظاهر غیر عادلانۀوالدین را می بیند و به گمان خویش حقّش را پایمال شده می یابد، در خود احساس حقارت و خود کم بینی می کند و این پرسش در درونش شکل می گیرد که چرا من مورد مهر و محبّت پدر و مادر قرار نگرفتم، بی گمان نقصی در من بوده که مانع توجّه آنان بر من شده است و این احساس حقارت فعالیت های او را تحت تأثیر قرار می دهد و از او یک انسان بی نشاط، افسرده، بی انگیزه و به دور از احساس مسئولیت می سازد.

ب) ایجاد حسادت: آسیب جدّی دیگری که این گونه افراد را تهدید می کند، حسادت است؛ در اثر تبعیض ممکن است در درون فردی که مورد تبعیض قرار گرفته نسبت به فرد تکریم شده، حسد به وجود آید که زمینه بسیاری از آسیب های دیگر می شود.

ج) آسیب روانی دیگری که در این گونه افراد به وجود می آید بدبینی، دشمنی و کینه نسبت به والدین است.

3- سومین آسیب تبعیض متوجّه فردی است که بی دلیل مورد محبّت و توجّه قرار گرفته و بر دیگری برتری داده شده است.

در اثر رفتارهای تبعیض آمیز والدین فردی که مورد محبّت و توجّه بیشتری قرار گرفته و بر دیگری برتری داده شد معمولًا در معرض دو آسیب جدّی قرار می گیرد:

الف) این که لوس و از خود راضی بار می آید و حس سلطه جویی و خود بزرگ بینی در او تقویت می شود.

ب) رابطه فرزندان تیره می شود. فرزندی که به او بی مهری شده کینه برادر و خواهری که به او محبّت و لطف بیشتری شده به دل می گیرد. به او حسادت می ورزد و در هر فرصتی که بتواند او را اذیت می کند و این کینه توزی و تیرگی روابط به دوران بزرگ سالی نیز کشیده می شود.

توضیح اینکه در جریان یک تبعیض ناروا افرادی که ناظر این تبعیض هستند چون خود را نیز مستحق آن احترام و محبّت می دانند، در خود احساس حقارت می کنند و این امر موجب می شود به فرد تکریم شده حسادت بورزند و کینه او را به دل بگیرند. این امر به خوبی از داستان حضرت یوسف علیه السلام و برادرانش استفاده می شود. آنها وقتی محبّت پدر را به حضرت یوسف علیه السلام دیدند در صدد بیرون کردن او از زندگی پدر و محیط خود برآمدند. از این رو، ابتدا نقشه قتل او را کشیدند و سپس با یک درجه تخفیف برادر خود را درون چاهی انداختند تا عابرانی که از آن منطقه می گذرند او را یافته با خود ببرند تا دیگر دست پدر به او نرسد و محبّت خویش را نثار برادران نماید[1] در این جا تذکر دو نکته ضروری است:

1- روشن است که حضرت یعقوب، پیامبر معصوم از هر گونه رفتار غیرمنطقی و تبعیض آمیز به دور می باشد، رفتار او با حضرت یوسف، دلیل خاصّ خود را دارد، وی به دلیل ناآگاهی دیگر فرزندان درباره انگیزه رفتار پدر و به دلیل وسوسه های شیطانی، آنها محبّت پدر به حضرت یوسف را حمل بر تبعیض کردند و خود را به دلیل نداشتن قدرت و توان بیشتر بر یوسف مقدّم می پنداشتند.

2- به دلیل وجود تفاوت های فردی، گاه والدین ناگزیرند برخوردهای متفاوت و نابرابری با فرزندان خود داشته باشند، امّا باید به گونه ای باشد که برای فرزندان دیگر ایجاد حسادت نکند. باید علّت رفتار خود را برای آنان توجیه کنند و گاه لازم است به صورت پنهانی و دور از چشم دیگران به او محبّت کنند.


پی نوشت:
[1] یوسف/ آیه‏ى 7- 10 ..

منبع: حوزه نت