مسئله سلامت اخلاقی و روحی چه ظرافتها و پیچیدگی هایی دارد. و صرف شعار آزادی، مشکلی را حل نمی کند. ای زن محترم‌، آنها که تو را با شعار فریبنده آزادی فریفتند، نه فقط حیات و نجابت تو را ربودند، بلکه به دنبالش مهر و عاطفه و وظیفه و مسئولیت انسانی را از تو سلب کردند و تو را با خویش بیگانه و از درون تهی کردند، و در نهایت نقش سازنده و مؤثر تو را به نقش مخرب و بازدارنده مبدل ساختند. فجایعی که هرروز در مملکت تو اتفاق می افتد نتیجه این قانونگذاری احمقانه است تو می گویی «انسان را از هر چه منع کنند حریص تر می شود»؛ حجاب مرا منکوب میکنی و آن را عاملی میدانی برای حرص و ولع بیشتر مردان. رهبر علمی و فکری تو فروید می گوید: «کنترل غریزه جنسی عقده های روانی ببار می آورد»، و تو مرا محکوم می کنی که عامل به وجود آورنده این عقده ها و اضطرابها و التهاب های روحی هستم و می گویی اگر حجابم را بردارم و مثل تو محدودیتی برای خودم و مردان قائل نشوم جامعه رو به بهبود می گذارد.
 
و من چقدر از این دستور و تئوری خندهام میگیرد. و چقدر برای تو و مردان ساده دل و زودباور مملکت تو تأسف می خورم. راست می گویند که تئوری و قانونی که از عقل آدمی نشئت می گیرد نمی تواند راهگشا و مایه تکامل روحی و روانی انسانها باشد. فروید که معلوم نیست خودش از کدام عقده و بیماری روانی رنج می برده، با این تئوری جامعه تو و نسل را به نابودی کشانده است. می خواهم سؤال کنم: آیا تو که محدودیت و مانع را از جلوی راه برداشتهای و حجاب و پوشش و حیا و نجابت را چون کهنه پاره به گوشه ای پرتاب کرده ای و آزادی صددرصد برای خودت و مردان قایل شده ای دیگر مشکل نداری؟
 
آیا عقده‌های روانی و انحطاط اخلاقی در جامعه تو محو و نابود شده است؟ آیا افراد جامعه تو محو و نابود شده اند؟ آیا افراد جامعه تو به کمالات اخلاقی و روحی رسیده و مدارج عالی را طی می کنند؟ آیا مردان جامعه تو به حد سیری و اشباع رسیده اند؟ آمار، جواب این سؤال ها را به خوبی نشان می دهد. به نوشته روزنامه لوموتر در شماره مورخه ۲۰ اکتبر ۱۹۸۴: هر سال در ایتالیا به بیست هزار زن تجاوز می شود که به ندرت آنها درصدد شکایت به مقامات قضایی بر می آیند.
 
در فرانسه سالی سیصد هزار نفر مورد حمله و تجاوز قرار می گیرند». اکثر زنان فرانسوی در کیف دستی خود یک وسیله دفاعی شیمیایی یا فیزیکی پنهان می کنند. هفته نامه «سایت ما گاسینی» در شماره ۱۵ نوامبر ۱۹۸۵ می نویسد: تحقیقات جنایی انگلستان، درباره وقوع جنایات در آن کشور، رشد ده درصدی را نسبت به سال ۱۹۸۴ نشان می دهد که مبتنی است بر آمار ۱۱۰۰۰۰ مصاحبه. نیمی از زنانی که با آنها مصاحبه صورت گرفته اذعان دارند که شبها بدون همراه، جرأت بیرون رفتن از خانه را ندارند. منابع رسمی ژاپن گزارش می دهند که اولین رقم صادرات غیر صنعتی فرانسه زنان فاحشه است. در این کشور ظاهرة متمدن تعداد یکصد هزار فاحشه رسمی کار میکنند که آمار حقیقی (غیررسمی) آن به مراتب بیشتر از اینهاست. در آلمان مطابق آمار، سه میلیون زن بی سرپرست ( رها شده) زندگی میکنند که یا از خانه های خود طرد شده یا طلاق گرفته اند و به این روز افتاده اند.
 
مجله معروف «اشپیگل» می نویسد: در امریکا در هر دو دقیقه به یک کودک تجاوز می شود، اما مجله «نیوزویک» این آمار را قبول ندارد و می نویسد: «در هر دقیقه به یک کودک تجاوز می شود». در سوئد سالانه ۲۷ هزار کودک نامشروع به جمعیت ۷ میلیونی این کشور اضافه میشود و هفتاد درصد دخترانشان قبل از ازدواج به طور نامشروع باردار شده و بچه سقط میکنند». مجله معروف اینکوآری» در شماره هشت خود در اوت ۱۹۸۶ می نویسد: در انگلستان در سال ۱۹۸۶ سوءاستفاده از اطفال ۴۸ درصد افزایش را نشان می دهد که سه مورد از آنها به مرگ کودکان منجر شده است.
 
رشد چشمگیر کودکان نامشروع، تجاوز، قتل، دربه دری و ناامنی و آوارگی برای زنان نتیجه این چنین بیراهه ها و کج روی هایی است. پیامبر ما چهارده قرن قبل، آنگاه که تو و رهبران جامعه ات از اخلاق و تکامل روحی و روانی هیچ چیز نمی دانستید برای من ارمغان حجاب را آورد. پیامبر ما و مصلح کل بشریت، همه آن فجایعی که تو و دست اندرکاران فرهنگی مملکت تو را به بن بست کشانده، آن روز حل و فصل کرد و قانونی تغییر ناپذیر و متکامل را برای بشر به ارمغان آورد.
 
از نظر علم اخلاق، برای غرایز بشر خصوصأ غریزه جنسی حد و نهایتی متصور نیست؛ همان طور که در جنبه ترقی صفات روحانی و درجات ملکوتی انسان نهایتی وجود ندارد. اگر انسان قوای شهوانی را آزاد بگذارد، هیچوقت به سیری و اشباع نمی رسد. خطی است تا بی نهایت که نهایتش ابتذال و پستی و حیوان صفتی و فحشا و قتل و فجایع گوناگونی است که در کشور تو روزانه اتفاق می افتد. و من چقدر خوشحالم که در کشور و جامعه ای پاک زندگی میکنم. مملکتی که در آن امنیت روحی و روانی بزرگترین سرمایه، و عطر معنویت خوشبوترین رایحه است. و من چقدر سرفرازم از اینکه زن در کشور من با رعایت حجابش شخصیتی برای خود قائل می شود که گاه در مراتب کمال و رشد از مردان پیشی می گیرد.
 
حجاب در وطن من یک مأمن است، یک ستون و یک سنگر؛ سنگری که شخصیت و آبروی زن را حراست می کند و جایگاه و موقعیت ویژه ای را برای او قائل می شود. و من دلم می خواهد برای این که فکر نکنی یک طرفه به قاضی رفته ام دقایقی چند را پای گفت وگو و صحبت هموطنان خودت آنها که مدتی را در کشور تو با تو زیسته اند - بنشینم و از تو دعوت کنم که با گوش و دل صادق و پذیرنده به سخنان آنان گوش فرا دهی.
 
بانو ژوزمنین وایت می گوید: زنان همیشه سعی کرده اند توجه مردان را به خود جلب کنند، و این باعث شده زنان امروز مثل موم یا خاک ژسی در دست مردان باشند که به هر شکلی بخواهند برای جوابگویی به نیازهای خودشان از آنها سوءاستفاده کنند. متأسفانه زنان امروز سردرگم شده و چاره ای جز این ندارند که خود به دنبال شکار چی های خویش دویده، طعمه و قربانی آنها شوند.
 
یکی از استادان دانشگاه در امریکا: اساسا زن در امریکا ارزش انسانی و عاطفی ندارد و او را فقط به عنوان موجودی که می تواند مرد را ارضا کند و او را به تمتعی برساند می شناسند و اگر از عهده این وظیفه برنیاید به سرعت در جامعه مطرود می شود. از این روست که زن برای ایفای این نقش با قدرت تمام به عواملی از قبیل لباس، آرایش، نمایش و خودنمایی پرداخته تا بتواند توجه مردان را به خود جلب کند.
 
خانم فاطمه امامی، تبعه استرالیا و دکترای جامعه شناسی و علوم سیاسی می گوید: من به عنوان زنی که ۲۷ سال است در غرب زندگی میکنم میدانم در آنجا چه می گذرد. مردم از غرب، بهشتی را در تصور خود دارند، اما در ورای این بهشت جهنمی نهفته که تار و پود بشریت را به نابودی می کشاند. زن در غرب و در استرالیا مانند کالا و مجسمه بی روحی است که از آن به عنوان تبلیغات استفاده می کنند.
 
خانم فاطمه دولان، استاد مسلمان انگلیسی زبان در ایران می گوید: من به عنوان کسی که در کشور غربی زندگی کرده، فلسفه حجاب را می فهمم. وجود حجاب اقتضا می کند که زن ارزش خود را از حد یک کالای تجاری یا وسیله ای برای بهره دهی بیشتر بالاتر ببرد و هم خود برای خویش ارزش قائل باشد و هم جامعه را وادار به احترام بکند.
 
منبع: دخترانه، مهدی نیک خو، مؤسسه بوستان کتاب،چاپ اول،قم 1393