خـشـم، انسان را در معرض گناهان مهلک و بی شماری قرار می دهد و ممکن است در این حالت دست بـه جـرایـم بـزرگ و جبران ناپذیری بزند. راه جلوگیری از پیامدهای شوم خشم، کظم غیظ، یـعـنـی فـرونـشـانـدن هـیـجـان درونـی اسـت. البـتـّه هـیـجـان خـشـم، چـنـان عـقـل را تـیـره مـی کند که از افراد عادی کمتر می توان انتظار داشت، در چنین شرایطی به خود آیـنـد و بـه خـیر و صلاح بیندیشند و به راه صحیح گرایش یابند. از این رو، امام سجّاد علیه السـلام، فـرو خوردن خشم و قدرت خاموش کردن آتش خشم را به عنوان زیور صالحان و زینت تقوا پیشگان، از درگاه خداوند خواسته، عرض می کند:
(وَ حـَلِّنـی بـِحـِلْیـَةِ الصـّالِحـیـنَ وَ اَلْبِسْنی زینَةَ الْمُتَّقینَ فی بَسْطِ الْعَدْلِ وَ کظْمِ الْغَیظِ وِ اِطْفاءِ النّائِرَةِ)[1]
بـار الهـا! مـرا بـه زیـور صـالحـان بـیـارای و زیـنـت مـتـّقـیـن را بـر مـن بـپـوشـان، تـا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعله های سوزان دشمنی را خاموش سازم.

فـرو نـشاندن، آتش خشم یکی از صفات پسندیده ای است که اولیای گرامی اسلام در باره آن سفارشهای قابل توجّهی دارند. امام محمد باقر علیه السلام فرمود:
(مـَنْ کـَظـَمَ غـَیـْظـاً وَ هـُوَ یـَقـْدِرُ عـَلی اِمـْضـائِهِ، حـَشـَی اللّهَ قـَلْبـَهُ اَمـْنـاً وَ ایـمـانـاً یـَوْمـَ الْقِیامَةِ)[2]
هـر کـس خـشـم خـود را فرو نشاند، در حالی که می تواند آن را اظهار کند، خداوند، در روز قیامت قلب او را از ایمنی و ایمان پر می کند.

آن بـزرگواران خود نیز، الگوهای عملی فرونشاندن آتش خشم برای مردم بودند. روزی کنیز امـام زین العابدین علیه السلام روی سر آن حضرت آب می ریخت بر اثر غفلت او، ظرف آب از دسـتـش رها شد و به سر ایشان خورد و آن را شکافت و خون جاری شد. حضرت سر بلند کرد و وی را نـگـریـسـت. کـنـیـز قسمتی از یک آیه را که حاوی ستایش از دارندگان صفت (کظم غیظ) بود، خواند:
(وَالْکاظِمینَ الْغَیظَ)
آنان که خشم خویش را فرو می نشانند.

آن حضرت فرمود: (خشم خویش را فرو نشاندم. ) کنیز چنین ادامه داد:
(وَالْعافینَ عَنِ النّاسِ)
و آنان که از لغزش مردم در می گذرند.

امام فرمود: (من هم تو را بخشیدم و از خطایت در گذشتم. ) کنیز باز هم ادامه داد:
(وَاللّهُ یحِبُّ الُْمحْسِنینَ)[3]
و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

حضرت فرمود: برو؛ تو در راه خدا آزاد هستی. [4]

گـفـتـنـی اسـت کـه فـرو نـشـانـدن هـیـجـان درونـی و آتـش خـشـم بـه مـعـنای عفو و اغماض طرف مـتـقـابـل نـیـسـت، بـلکـه عـفـو، خـود فـضـیـلت دیـگری است که به آن خواهیم پرداخت. مقصود از فـرونـشـانـدن خـشـم ایـن اسـت کـه انـسـان خـشـم بـاطـنـی خـود را بـرون نـیـفـکـنـد و خـود بـه اعـمـال خشم و انتقامجویی دست نزند و پس از واپس زدن این هیجان اگر فرد خطاکار را شایسته عـفـو مـی دانـد، از او بـگـذرد و گـرنـه او را از طـریـق قـانـون و مـحـکـمـه عـدل مـجـازات کـنـد و اگـر جـای احـسـان بـود آن را مـعـمـول دارد، چـنـان کـه حـضـرت سـجـّاد(ع ) مراحل سه گانه را در سرگذشت یادشده یکی پس از دیگری به اجرا درآورد.


پی نوشت ها:
[1] صحیفه سجّادیه ، دعاى مکارم الاخلاق .
[2] بحارالانوار ، ج 7 ، ص 303 .
[3] آل عمران (3) ، آیه 134 .
[4] تفسیر نورالثقلین ، ج 1 ، ص 390 ، چاپ علمیّه قم .

منبع: حوزه نت