هنگامی که بیمار قصد دارد در آینده در فعالیتی درگیر شود، ولی در حال حاضر درباره‌ی آن نگران است، درمانگر از تکنیک عدم مطابقت مربوط به آینده، استفاده می کند. همچنین این تکنیک در مواقعی که بیمار به دلیل این که فکر می کند وارد شدن در برخی موقعیت ها باعث نگرانی طولانی مدت می شود، از این نوع موقعیتها اجتناب می کند، نیز سودمند است. در این شرایط، قسمت مربوط به شرح نگرانی در جلسه درمان تکمیل می شود و سپس به عنوان تکلیف خانگی از بیمار خواسته می شود که به موقعیتی که از آن اجتناب می کند یا دربارهی آن نگران است، وارد شود و بر اساس آن، قسمت مربوط به شرح واقعیت را تکمیل نموده و با خود به جلسه ی بعدی درمان بیاورد. در جلسه ی بعد، درمانگر و بیمار شرح نگرانی را از پرونده بیمار بیرون آورده و شرح واقعیت را بر اساس یادداشت های بیمار به آن اضافه می کنند، سپس به مقایسه ی آنها می پردازند.
 
اگر باورهای مثبت دربارهی نگرانی درست و نگرانی سودمند باشد، بنابراین منطقی است که افزایش و کاهش سطح نگرانی در زندگی بیمار، باید اثر قابل مشاهده ای بر پیامدهای خاص داشته باشد. با توجه به این که بیمار قبلا در جریان درمان، کاهش سطح نگرانی را تجربه کرده است، درمانگر به منظور تضعیف باورهای مثبت، به بررسی اثر کاهش نگرانی بر پیامدها می پردازد:
 
«ما قبلا شواهد مربوط به سودمندی احتمالی نگرانی را بررسی کردیم. آیا می توانید مراحل اولیهی درمان که در آن نگرانی تان را به تعویق می انداختید، به یاد بیاورید؟ آیا این کار سودمند بود؟ آیا زمانی که کمتر نگران بودید، به خوبی با مسایل مقابله نمی کردید یا کارها به خوبی انجام نمی شدند؟»
 
به دنبال این بررسی، به منظور ارزیابی اثر نگرانی بر پیامدهای روزمره مانند عملکرد شغلی، مقابله و رویدادهای روزانه، درمانگر با طراحی آزمایشی، میزان نگرانی را افزایش و کاهش می دهد. برای تسهیل آزمایش، درمانگر باید با کمک بیمار نشانه های قابل مشاهدهی نگرانی مفید و غیر مفید را به طور عملیاتی مشخص کنند. هدف، آزمودن این پیش بینی است که عدم نگرانی در مقایسه با نگرانی به نتایج ضعیف تری منجر خواهد شد.
 
برای مثال، از بیماری که معتقد بود «نگرانی به معنای آن است که من عملکرد بهتری خواهم داشت»، خواسته شد که در اولین روز بعد از تشکیل جلسه ی درمان، در محل کارش تا جایی که می تواند نگران شود و روز بعد از آن نگرانی اش را کنترل نماید، سپس ببیند آیا تفاوتی در عملکردش مشاهده می شود یا خیر. درمانگر در جلسه ی بعد، از بیمار پرسید که آیا متوجه تفاوتی در عملکردش طی دو روز مورد نظر شد. بیمار گزارش نمود که تفاوتی در عملکرد وجود نداشت. او دریافت که در هر حال فرد محتاطی است و نگرانی عملکردش را بهبود نمیبخشد.
 

برنامه‌های پردازشی جدید

پس از ایجاد تغییر مؤثر در باورهای فراشناختی مثبت و منفی، گام بعدی درمان که به پیش گیری از عود مربوط می شود، تثبیت و تقویت برنامه های فراشناختی جایگزین (دانش تجربی رویه ای ) است که می توانند پاسخهای فرد به افکار و هیجانهای مزاحم را کنترل نمایند.
 
تبدیل برنامه های جایگزین به رویه های عملی، مستلزم تمرین مکرر راهبردهای پردازشی جدید است. برای این منظور حفظ و تداوم آگاهی بیمار از فرایند پردازش مداوم حایز اهمیت است، چون ممکن است تغییرات ایجاد شده در محتوای این واقعیت را که فرایند همچنان دست نخورده است، از نظر پنهان نگه دارد.
برای مثال، بیماری گزارش می کرد که دیگر مثل گذشته نگران نمی شود. با این حال، می خواست درباره ی موضوعی که ناراحتش می کرد، با درمانگر صحبت کند. بعد فاش کرد که اخیرا فیلمی را دیده است که در آن یک فرد تحت درمان، خاطراتی از تجربه ی سوء استفاده در دوره ی کودکی اش را به یاد می آورد. پس از دیدن این فیلم، بیمار به تحلیل تجربه های خود می پرداخت و سعی می کرد تا بفهمد که آیا ممکن است ریشهی اختلال اضطراب فراگیر او نیز به این موضوع بر گردد که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته، ولی خاطرات مربوط به آن را سرکوب کرده است؟
 
درمانگر به او کمک کرد تا بفهمد که این نوع تحلیل که آیا در گذشته مورد سوء استفاده قرار گرفته است یا خیر، فقط نمود دیگری از فرایند نگرانی و نشخوار فکری است: او به این دلیل دست به چنین کاری میزد که هنوز درگیر فرایند نگرانی است. این بیمار هنوز باورهای مثبت پایداری دربارهی سودمندی نگرانی و تفگر تحلیلی به عنوان راهبردی برای یافتن راه حل هایی برای مقابله با احساس های منفی داشت. بنابراین، نیازمند تقویت بیش تر مهارت‌های شناسایی و کشف فرایند نگرانی بدون توجه به محتوا به عنوان بخشی از برنامه ی پردازشی جایگزین خود بود. برنامهی پردازشی جایگزین شامل شناسایی فرایند نگرانی، به کارگیری ذهن آگاهی گسلیده در مورد افکار برانگیزاننده و پذیرش نوسان های طبیعی هیجانها، بدون تلاش برای درک آنها، است.
 
طیف گسترده ای از برنامه های پردازشی جایگزین را می توان طراحی نمود. نمونه هایی از راهبردهایی که به طور معمول، به عنوان عناصر اصلی برنامه های جدید به کار می روند، لازم به ذکر است که این بخش از درمان باید پس از تغییر موفقیت آمیز باورهای منفی دربارهی خطر اجرا شود، زیرا برنامه های جایگزین نباید به غلط به منبعی برای اجتناب مبدل شوند.
 

پیش گیری از عود

پیش گیری از عود شامل بررسی نمرات باقی مانده در متغیرهای فراشناختی که فرض می شود زمینه ساز آسیب پذیری مدام هستند، است. در اختلال اضطراب فراگیر، باورهای منفی دربارهی کنترل ناپذیری و خطر مرتبط با افکار، علت نزدیک این اختلال محسوب میشوند. درمانگر باید وارسی کند که این باورها در سطح صفر یا نزدیک صفر باشند. بنابراین، ارزیابی جامع این فراشناخت در دو جلسه ی پایانی درمان، از طریق بررسی دقیق مقیاس بازنگری شده ی اختلال اضطراب فراگیر (GADS - R ) و اجرای ابزارهای دیگر مانند پرسشنامه‌ی فرانگرانی و پرسش نامه ی باورهای فراشناختی (30-MCQ ) توصیه می شود. در صورتی که باورهای باقی مانده در این حیطه ها پایدار باشند، باید با برگشت دوباره به راهبردهای مورد استفاده در مراحل قبلی درمان و پالایش آنها، تغییرات بیشتری در این متغیرها ایجاد شود.
 
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390