پایش تهدید سندرم شناختی رفتاری (قسمت دوم)
فرایند انطباق بازتابی به طور خودکار توسط افکار مزاحم فعال می شود و وقتی به طور موثر کامل می شود، علایم فرو کش می کند.
مدل فراشناختی اختلال استرس پس از آسیب
این مدل بر این فرض استوار است که پس از تجربه ی یک رویداد آسیب زا، هدف بقای درونی فرد، ایجاد یک طرح فراشناختی برای هدایت نظام شناختی و عملکرد فرد به هنگام مواجه شدن با تهدیدهای احتمالی در آینده است. شکل گیری چنین برنامهای تحت تأثیر تجربه ی علایمی مانند واکنشهای جهت یابی ، واکنشهای از جا پریدن اغراق آمیز exaggerated startle ، پاسخ های برانگیختگی arousal responses و شبیه سازیهای ذهنی mental simulations مداوم عمل کردن به شیوهای متفاوت است.این فرایند که «فرایند انطباق بازتابی reflexive adaptation process » (RAP) خوانده می شود، معمولا بی وقفه ادامه پیدا می کند. این فرایند به طور خودکار توسط افکار مزاحم فعال می شود و وقتی به طور موثر کامل می شود، علایم فرو کش می کند. با این حال، سبک های تفکر و راهبردهای مقابله ای اتخاذ شده از سوی فرد، می توانند این فرایند عادی را مختل سازند.
به ویژه، سندرم شناختی- توجهی، مانع فرایند انطباق بازتابی (RAP) و بازگشت نظام شناختی به وضعیت طبیعی پردازش عاری از تهدیدthreat-free می شود. باورهای فراشناختی، عامل اصلی فعال سازی سندرم شناختی- توجهی محسوب می شوند و به تفسیر منفی علایم، تفکر و سبکهای توجهی خاصی منجر می شوند که پردازش خطر را تشدید نموده و رفتارهای مقابله ای خاصی را بر می انگیزند که مانع بازگشت شناخت به حالت عادی پردازش عاری از تهدید می شود.
سندرم شناختی- توجهی منجر به نوعی پردازش مداوم مرتبط با تهدید می شود که اصطلاحا «متمرکز شدن بر رویداد آسیب زا» خوانده می شود (ولز و سمبی؛ ۲۰۰۴ ب)، زیرا نظام شناختی فرد در گیر تفگر مداوم دربارهی رویداد آسیب زا، نگرانی در مورد تهدیدهای آینده، توجه به خطر و تفسیر منفی علایم میشود. فرد با درگیر شدن در این فرایندها، ناخواسته طرح های فراشناختی خود برای شناسایی و پردازش خطر را تقویت می نماید و در نتیجه به طور فزایندهای حساس شده و به شناسایی کننده ی ماهر تهدید مبدل می شود و همین امر باعث می شود که طیف وسیعی از موقعیت ها، پاسخ اضطرابی را فعال سازند.
سندرم شناختی-توجهی، از باورهای فراشناختی مثبت و منفی ناشی می شود. برای مثال، باور مثبت مبنی بر این که «فرد برای حفظ آمادگی خود، باید نگران باشد» و باور منفی مبنی بر این که «افکار مزاحم نشانه ی اختلال روانی غیرقابل کنترل است». این باورهای فراشناختی به صورت ترکیبی یا به تنهایی، سبک پردازش و تفسیرهای فرد را به گونهای سازمان می دهند که موجب احساس خطر نادرست شده و از این طریق اضطراب و علایم مرتبط با آن را تداوم می بخشند.
بر اساس مدل فراشناختی اختلال استرس پس از آسیب ، رویدادهای آسیب زا باعث فعال شدن واکنش استرس و علایم مرتبط با آن می شود. این واکنش عادی به استرس، شامل افکار مزاحم، بیش برانگیختگی، واکنش از جا پریدن شدت یافته و واکنشهای جهت یابی توجهی است. این واکنش ها، به عنوان عوامل سوگیری بر نظام شناختی تأثیر گذاشته و به انتخاب و تقویت فراشناختهایی برای کنترل تفکر و مقابله منجر می شوند. تداوم این نوع واکنش ها به مدت چند روز یا چند هفته پس از وقوع یک رویداد استرس زا، احتمالا انطباقی است، چون برای حفظ حالت آمادگی ارگانیسم جهت برخورد با خطر، سودمند است.
وقوع افکار ناخواندهی مزاحم به شکل تصاویر ذهنی موجب می شود تا فرد راههای مختلف مقابله با رویداد آسیب زا را در ذهن خود تجسم نماید. این وضعیت نوعی فرایند شبیه سازی ذهنی است که به منظور تهیهی دستورالعمل یا برنامه ای برای هدایت عمل، به شیوه ای پویا در طول زمان رفتار را به اطلاعات پیوند میدهد. این نوع شبیه سازی های ذهنی به احتمال زیاد ارزش بقا دارند، زیرا تعیین عناصر اصلی برنامه های حرکتی را که ممکن است در آینده توسط تهدیدها فرا خوانده شوند، تسهیل می نمایند. شبیه سازی (تصور) برخورد با یک خطر، در مقایسه با مواجهه ی واقعی با آن، به عنوان روشی برای یادگیری پاسخهای جدید ایمن تر است.
علایم اضطراب بخشی از فرایند انطباق بازتابی (RAP) محسوب می شوند و معمولا با گذشت زمان کاهش می یابند. با این حال، هنگامی که باورهای فراشناختی بر استفاده از نشخوار فکری، نگرانی و یا پر کردن شکاف، پایش تهدید، سرکوب فکر و اجتناب دلالت می کنند و یا منجر به تفسیرهای تهدید آمیز از علایم می شوند، ادراک تهدید ادامه یافته و اضطراب پایدار می ماند.
چه ساز و کارهایی مؤلفه های سندرم شناختی- توجهی را با تداوم علایم مرتبط می سازند؟ اول از همه، نگرانی و نشخوار فکری فعالیت های پردازشی عمدتأ کلامی هستند و توجهی را که می توانست برای شبیه سازی تصوری مورد استفاده قرار گیرد، مصرف می کنند. بنابراین، مصرف و کاهش منابع می تواند شبیه سازی ذهنی را مختل سازد. به علاوه، نگرانی و نشخوار فکری از لحاظ محتوایی منفی هستند و در نتیجه باعث تداوم اضطراب یا عاطفهی منفی می شوند و احتمال بروز افکار مزاحم مرتبط با هیجان را افزایش می دهند.
پر کردن شکاف باعث می شود که فرد به جای این که اجازه دهد تا موضوعات مرتبط با رویداد آسیب زا در پردازش تضعیف و محو شوند، با مرور مکرر جنبه های خاصی از رویداد آسیب زا مشغولیت فکری پیدا کند. پایش تهدید موجب می شود که شخص بر پردازش تهدیدهای بالقوه در محیط متمرکز شود و در نتیجه احساس خطر موجود را افزایش میدهد. سرکوب کردن افکار و خاطرات، اهمیت این موضوعات را افزایش می دهد و دست یابی منظم به آنها را دشوار می سازد و در نتیجه باعث از دست دادن احساس کنترل در فرد می شود. تفسیرهای منفی علایم موجب اضطراب شده و به احساس خطر ناشی از خود هیجان منجر می شود. سایر راهبردهای مقابله ای مانند اجتناب و تجزیه، با ایجاد تداخل در پردازش محیط واقعی، باعث می شوند که فرد همچنان به بیش برآورد خطر ادامه دهد.
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}