تسلط بر هوای نفس لازمه مبارزه با استکبار جهانی
تسلطشخصی که فریفته زرق و برق دنیا می شود و از راه های مختلف درصدد رسیدن به هوا و هوس خود است، به آسانی به دام شیاطین انسانی مانند آمریکا و اسرائیل و همدستان آنها می افتد، بر هوای نفس لازمه مبارزه با استکبار جهانی
مبارزه با هوای نفس زمینه ساز مبارزه با شیاطین انسانی
شخصی که فریفته زرق و برق دنیا می شود و از راه های مختلف درصدد رسیدن به هوا و هوس خود است، به آسانی به دام شیاطین انسانی مانند آمریکا و اسرائیل و همدستان آنها می افتد، زیرا از سویی این دشمنان شبانه روز در حال مکر و طراحی نقشه ها هستند تا با انواع تطمیع ها انسان ها را به دام خود بیندازند و از سوی دیگر شخصی که علاقه مند لهو و لعب و جلوه های دنیاست، گرفتار فریب این دشمنان می شود.هنگامی که انسان چندین بار از خواهش نفس خود پیروی کند و هوای نفس او محرک اصلی حرکات او شود در این صورت عقل او مغلوب و اسیر هوای نفس خواهد شد و در نتیجه عقل از درک حقایق و معارف عاجز خواهد شد، اما اگر انسان بر هوای نفس خود پای نهاد و تقوا و پرهیزگاری پیشه کرد، راه های درک و فهم برای او گشوده خواهد شد، زیرا با داشتن تقوا عقل انسان سالم می ماند و کارهای خود را با تفکر و تعقل انجام می دهد و اگر انسان از هوای نفس خود پیروی کند به عقل خود اجازه تصمیم گیری نمی دهد تا عقل درباره مصلحت و مفسده خواهش نفس قضاوت کند، لذا نفس پیش داوری خواهد کرد، حتی در مواردی که عقل قضاوت کند آنجا نیز او بخاطر لذت ظاهری و زودگذر به فرمان عقل توجه نخواهد کرد و در نتیجه انسان دچار ضرر هوس پرستی خواهد شد.
اگر شخص با ایمان به خدا و رعایت تقوای الهی به مبارزه با هوای نفس بپردازد و فریب ظاهر لذات دنیا را نخورد، در مقابل دشمنان بیرونی نیز می تواند مقاومت کند و از خدعه های آنها ایمن شود. "إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ"، "پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) میافتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند".[1]
هنگامی که انسان موفق به مقابله با دشمن درونی بشود، آن گاه می تواند در مقابل دشمن بیرونی با قاطعیت بایستد و دشمن بیرونی با هر ابزاری که به سوی او حمله کند، چه از راه هوایی تجاوز کند و چه از راه زمینی و چه از راه دریایی، با شکست ذلت بار مواجه خواهد شد و در تمام جبهه ها شکست خواهد خورد.
راه های مبارزه با ابلیس
شیطان دشمن سرسخت انسان است و انسان نمی تواند از دشمنی او غافل شود، بلکه باید با او دشمنی کند. "إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً"، "شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید".[2]انسان از یک سو در مسیر طولانی به سوی سعادت و رضای الهی قرار دارد و از سوی دیگر شیطان کمین کرده است تا انسان را اغوا و گمراه کند و این اغوای شیطان به گونه ای پنهان است که او انسان را از جایی می بیند که انسان، شیطان و همکارانش را نمی بیند، لذا انسان در این سفر نیازمند کسی است که او شیطان و همکارانش را می بیند و او خداست، زیرا "وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً"، "او بر بندگان خود تسلّط کامل دارد؛ و مراقبانی بر شما میگمارد".[3]
بنابراین انسان باید به خداوند سبحان پناه برد: "وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ"، "و هرگاه وسوسههایی از شیطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست".[4]
حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: "وَاتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ عَدُوِّکُمْ إِبْلِیسَ وَجُنُودِهِ; فَإِنَّ لَهُ مِنْ کُلِّ أُمَّة جُنُوداً وَأَعْوَاناً، وَرَجِلا وَفُرْسَاناً"، "و فروتنى را سنگر میان خود و دشمنتان؛ یعنى ابلیس و سپاهیانش برگزینید".[5]
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) می فرمایند: "و تحرّز من ابلیس بالخوف الصّادق"، "از شیطان با ترس صادقانه (از خداوند) دورى کن".[6]
لشکریان شیطان
یکی از راه های نفوذ شیطان و اسباب و وسائلى را که در وسوسههاى خود بکار می برد، لشکریان سواره و پیاده اوست. شیطان برای گمراه کردن انسان ها لشکریانی دارد تا بوسیله آنها انسان ها را از صراط مستقیم و ولایت و عبودیت خداوند متعال خارج کرده و به ولایت و عبادت خود در آورد. "... وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ..."، "و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار".[7]معنای خیل و رَجِل چیست؟ "«خَیْل» به دو معنى آمده است: به معنى «اسبها» و به معنى «اسب سواران» اما در اینجا به معنى دوم است و اشاره به لشکر سواره مىکند. و «رَجِل» به عکس آن به معنى لشکر پیاده است، البته شیطان لشکر سواره و پیادهاى به آن معنى که در ارتش است ندارد، ولى، مىدانیم دستیاران فراوانى از جنس خود و از جنس آدمیان دارد که براى اغواى مردم به او کمک مىدهند، بعضى سریعتر و نیرومندتر همچون لشکر سوارهاند، و بعضى آرامتر و ضعیفتر همچون لشکر پیاده!".[8]
حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه درباره لشکریان شیطان می فرمایند: "فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ یُعْدِیَکُمْ بِدَائِهِ، وَأَنْ یَسْتَفِزَّکُمْ بِنَدَائِهِ، وَأَنْ یُجْلِبَ عَلَیْکُمْ بِخَیْلِهِ وَرَجِلِهِ"، "پس اى بندگان خدا! از این دشمن خدا (ابلیس) بر حذر باشید نکند شما را به بیمارى خویش (کبر و غرور و تعصّب) مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحریک کند و لشکریان سواره و پیادهاش را بر ضد شما گسیل دارد".[9]
سرانجام لشکریان ابلیس همگی در جهنم افکنده خواهند شد "فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ . وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ"، "در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده میشوند. و همچنین همگی لشکریان ابلیس".[10]
عوامل و موانع نفوذ شیطان در انسان
با اینکه شیطان درصدد گمراه کردن همه انسان هاست "وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ"[11] اما بر هر کسی نمی تواند تسلط پیدا کند، بلکه گمراهانی که از او پیروی می کنند و کسانی که او را به سرپرستی برمی گزینند و به خداوند متعال شرک می ورزند، بر آنها مسلط می گردد، اما بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند، تسلّطی ندارد."إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ"، "قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطی نیست، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی می کنند".[12]
"إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ . إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ"، "چرا که او، بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند، تسلّطی ندارد. تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند، و آنها که نسبت به او [= خدا] شرک میورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن مینهند)".[13]
بنابراین ایمان و توکل از نفوذ شیطان در انسان جلوگیری می کنند.
پی نوشت ها:
[1] اعراف، آیه ۲۰۱.
[2] فاطر، آیه ۶.
[3] انعام، آیه ۶۱.
[4] فصلت، آیه ۳۶.
[5] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
[6] بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۶۴، علامه مجلسی، مؤسسةالوفاء.
[7] اسراء، آیه ۶۴.
[8] تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۰۶، مکارم شیرازی، ناصر.
[9] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
[10] شعراء، آیات ۹۴، ۹۵.
[11] حجر، آیه ۳۹.
[12] حجر، آیه ۴۲.
[13] نحل، آیات ۹۹، ۱۰۰.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}