کثرت گرایی دینی
شمول گرایی دینی به حقانیت یک دین حکم می کند؛ ولی سایر ادیان نیز به مقدار نزدیکی با دین حق، از حقانیت بهره مندند. متدینان به ادیان دیگر نیز از برکت رحمت و مغفرت الهی در معرض نجات قرار می گیرند
به عبارت دیگر، حال که چیستی دین و تفاوتش با تجربه دینی، معلوم گشت و ضرورت عقلی نیاز بشر به دین و نظریه انتظار اعتدالی دین ثابت شد و فطرت به عنوان منشأ گرایش بشر به دین و حقیقت ایمان و دینداری معلوم گشت؛ نوبت به بحث از تعدد ادیان می رسد و این که آیا می توان از حقانیت تمامی ادیان در جوامع بشری و نجات تمامی متدینان سخن گفت یا خیر؟
پرسش اصلی در باره تعدد ادیان این است که چه نگرشی باید نسبت به کثرت ادیان داشت؟ پیروان ادیان، نسبت به یکدیگر چه تلقی ای باید نسبت به هم داشته باشند؟ در این نگرش، سه پرسش اساسی معرفت شناختی، کلامی و حقوقی - اخلاقی مطرح است:
۱. پرسش معرفت شناختی: این پرسش، جویای حقانیت و بطلان نفس الامری و منطقی ادیان متکثر است و این که آیا تمام ادیان موجود بر حقاند، یا آمیخته ای از حق و باطل، یا این که جملگی باطل اند؟ در این سؤال، بحث از صدق منطقی و معرفت شناختی است، که ناظر به مطابقت با واقع است نه صدق اخلاقی؛ زیرا هر متدینی، دین خود را حق میداند و همه ادیان در نظر پیروانشان، صدق اخلاقی دارند. همچنین در این بحث، مقصود از حقانیت ادیان الهی، ادیان در طول هم نیست؛ چون روشن است که هر یک از ادیان الهی و آسمانی در زمان خود حق بودند.
۲. پرسش فرجام شناختی: این پرسش، وضعیت اخروی متدینان به ادیان متکثر را جویا می شود و این که آیا تمام متدینان به ادیان آسمانی و زمینی، الهی و بشری، اهل نجات و رستگاری اند یا ممکن است برخی از آنها گرفتار عذاب جهنم گردند؟
۳. پرسش حقوقی و اخلاقی: این پرسش، ناظر به حقوق متدینان است و این که متدینان به ادیان گوناگون، نسبت به یکدیگر چه رفتاری باید از خود نشان دهند و آیا باید برای یکدیگر، حقوقی قایل شوند یا خیر؟ اهل مدارا باشند یا تساهل یا خشونت؟ آیا آنها را به رسمیت بشناسند یا خیر؟ مباحث مربوط به تولرانس (تساهل)، مدارا و خشونت، به پرسش سوم ارتباط پیدا می کند. نباید همچون برخی از نویسندگان، میان بحث تولرانس و بحث پلورالیسم دینی خلط کرد پرسش معرفت شناسانه و فرجام شناسانه پیش گفته، در بردارنده چهار پاسخ متفاوت است. چهار پاسخ فلاسفه دین در این زمینه عبارتند از: کثرت گرایی دینی (Religious Pluralism)، انحصارگرایی دینی(Religious Exclusivism)، شمول گرایی دینی(Religious Inclusivism) و طبیعت گرایی دینی(Religious (Naturalism این نگرشها برای تفکیک پرسش معرفت شناسانه و فرجام شناسانه، با دو عنوان صدق و نجات، متمایز می شوند.
1. طبیعت گرایی دینی، دیدگاهی است که تمام باورهای دینی و ادیان را نادرست می پندارد. طبیعت گرایانی همچون فویرباخ، مارکس، فروید و دورکیم، دیدگاه متدینان درباره وجود برتر را محصولات ساز و کار فرافکنی صرف، معرفی می کنند.
۲. شمول گرایی دینی به حقانیت یک دین حکم می کند؛ ولی سایر ادیان نیز به مقدار نزدیکی با دین حق، از حقانیت بهره مندند. متدینان به ادیان دیگر نیز از برکت رحمت و مغفرت الهی در معرض نجات قرار می گیرند.
٣. پلورالیسم دینی، نیز به کثرت گرایی صدق و نجات تقسیم می شود؛ کثرت گرایی صدق به حقانیت تمام ادیان موجود فتوا میدهد و کثرت گرایی نجات نیز همه متدینان را اهل سعادت و نجات می داند.
۴. انحصارگرایی دینی به دو دسته انحصارگرایی صدق و نجات، انشعاب مییابد. انحصارگرایی صدق، تنها به حقانیت انحصاری یک دین فتوا می دهد و سایر ادیان را باطل محض می پندارد. انحصارگرایی نجات نیز تنها به سعادت و نجات متدینان به دین حق، حکم می راند و سایر متدینان به ادیان دیگر را، از قلمرو نجات و رستگاری خارج می سازد.
انحصارگرایی، نجات و آزادی انسانی را منحصر به یک سنت دینی خاص، مرتبط می سازد. این باور از جمله عقاید دینی و مباحث ایمانی انحصارگرایان است که نجات منحصر به همین یک گروه خاص بوده و بقیه ابنای بشر از معرکه بیرون می مانند، یا این که به صراحت از قلمرو نجات و رستگاری مستثنی می شوند. شاید پر احساس ترین و تأثیرگذارترین بیان، درباره انحصارگرایی را میتوان در این اعتقاد جزمی کاتولیکی دید که می گوید: «در بیرون از قلمرو کلیسا، نجات و رستگاری وجود ندارد». در کنار آن نیز حرکت میسیونری قرن نوزدهم پروتستان که می گفت: «بیرون مسیحیت، هیچ نجاتی متصور نیست». توضیح مطلب این که انحصارگرایی به دو حوزه صدق و نجات ارتباط پیدا می کند. «انحصارگرایی صدق، دیدگاهی است که می گوید در صورت بروز هرگونه تعارض، آموزههای یک دین کاملا صادق اند و آموزههای تمام ادیان دیگر به کلی نادرست اند و انحصارگرایی نجات، دیدگاهی است که در آن، تنها یک دین را شیوه ای مؤثر برای رستگاری یا رهایی می داند». به تعبیر دیگر، «انحصارگرایان معتقدند که رستگاری، رهایی، کمال یا هر چیز دیگر که هدف نهایی دین تلقی می شود، منحصرا در یک دین خاص وجود دارد یا از طریق یک دین خاص به دست می آید... منحصرا یک دین حق وجود دارد؛ دینی که تنها همان دین، راه رستگاری و رهایی را پیش روی ما می نهد».
با توجه به آنچه گفته شد، پلورالیسم دینی، به معنای رسمیت بخشیدن ادیان متکثر نیست، بلکه یک مطلب، جامعه شناختی و حقوقی است؛ زیرا پلورالیسم دینی، مسأله ای معرفت شناختی و کلامی می باشد. همچنین، پلورالیسم دینی و دو رویکرد دیگر یعنی شمول گرایی و انحصارگرایی در مقام تبیین و علت یابی کثرت ادیان نیست که در آن صورت، مسأله ای هستی شناختی خواهد بود. هستی شناختی یعنی: تنها از وجود کثرت ادیان سخن گفته میشود.
برخی از نویسندگان، گمان کرده اند که بحث پلورالیسم دینی به دنبال تعیین حق و باطل نیست، مدعی حقانیت همه ادیان نمی باشد و فقط در مقام تبیین کثرت ادیان است؛ خواه این کثرت، در حقایق یا در آمیخته ای از حق و باطل باشد. این تفسیر از پلورالیسم دینی ناتمام است. پلورالیسم دینی، همان گونه که از مؤسس آن، یعنی جان هیک، نقل کردیم، مدعی حقانیت تمام ادیان و دنبال اثبات رستگاری و نجات همه متدینان است.
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}