اکران هاي 87 (9) - پرچم هاي قلعه ي کاوه






مدير فيلمبرداري: حسن پويا
تدوين: اباذر نوري زاد
موسيقي: محمدرضا عليقلي
صداگذاري و ترکيب صدا: اسحاق خانزادي
طراح و چهره پردازي: جلال الدين معيريان
طراح و لباس و دکور: ايرج رامين فر
بازيگران: محمد صادقي، رضا صفايي پور، شهاب حسيني، بهزاد فراهاني، داود رشيدي، محرم زينال زاده، يوسف مراديان، امين زندگاني
104 دقيقه
دستياراول کارگردان: اميرحسين عسگري. مدير برنامه ريزي: سيداحمد ميرمحمدي. منشي صحنه: آرزو نيک پور. دستيار دوم کارگردان: مينا تيموري. دستيار اول فيلمبردار: رضا شيخي. دستيار برنامه ريز: امير سليم خاني با تشکر از داريوش جهانگيري. دستيار دوم فيلمبردار: ابراهيم عزت خواه. مجري طرح: حجت الله خسروي. دستيار دوم کارگردان: بهادر ماني. دستيار طراح صحنه و لباس ودکور: بابک کريمي. مدير صحنه: محمد دهقان. مدير توليد: اردشير ايران نژاد. انتخاب بازيگران: محمد نوري زاد. اجراي چهره پردازي: محمد توسلي، محسن دارسنج، بابک ابراهيمي، اصغر مصطفوري، بهار حساني فر، ليلا شنگله. دستياران صحنه: امير ايران نژاد، حسين مسروري، هادي نصيري. عکاس و فيلمبردار پشت صحنه: محسن جسور. دستيار توليد: طاهر اماني. مدير دوبلاژ. بهرام زند. طراح جلوه هاي ويژه ميداني: حسين طلابيگي، ساخت ماکت هاي سر: بهنام معيريان. مدير مالي: حسن سعيدي. امور دفتري: مريم مطلق. مدير تدارکات: امير عبدالغني. مسئول لباس: محمود تقوايي. دوخت لباس: حسين علي شريف، حبيب محمودي. دستياران لباس: حميد زيادي، حميد دهقان، مهديه اعظمي. دستياران فني و نور: کاوه حاج رمضان، محمد حيدري، حسن عبدالعلي زاده، صفر صلاح لو، سعيد شکيبي، احسان نادري. ساخت دکور: داود علي اکبري. دستيار ساخت دکور: سعيد بخشي. امور فني: مرکز خدمات صنايع فيلم ايران (استوديو بديع). لابراتوار: لابراتوار صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران. استوديو دوبله: رها فيلم. استوديو صداگذاري: صداي هنر. امور فني صدا: فريدون مطير. اجراي جلوه هاي ويژه ميداني: حسين صفايي پور. دستياران جلوه هاي ويژه ميداني: حامد گرشاسبي، امين صدرنژاد، حامد مجد، محمد حسني، محمد صادقي، پرويز سليماني، ايرج تدين، ساخت اکساسوار: مرتضي خيرخواه. دستياران ساخت اکساسوار: علي خيرخواه، حسن فرجي، حمزه شيدايي. مسئول هنروران: کبري بختياري، محبت عبداللهي، وحيد نگاه، مراد ايري. طراح حرکت هاي موزن: نادر رجب پور. طراح حرکت هاي شمشيرزني: اصغر ماسوله. مربي سوارکاري: فرامرز کلانتري. مسئول احشام: حسن کاوسي. مسئول بدل کاران: عليرضا فتحي. گروه کر: کيانا کيارس، ياسيمن حاج ناصر، ريحان انصاري، آزاد چالشتري، کريستف رضاعي، شهرام رکوعي، ناصر شکراي راد، رضا عسگرزاده، سيعد انصاري، محمدرضا عليقلي. دستياران تدارکات: جواد عابديني، مهران عباسي، محمد حسين زاده، شهرام رجبي، فردين رحيم زاده. حمل و نقل: عبدالله براتي، داود شفاعتي، حسن ناصري، لويک مناصريان، حسين عفيفي، مهدي عبدالحميد، علي عباس جنتي، حسن خرم، عزت الله عصيري، ناصر خانکي، عطاالله براتي، علي تاتلاري. ساير بازيگران: فرشيد صمدي پور، انوش معظمي، محمود اردلان، حميد تاج دولتي، سوگل طهماسبي، تورج فرامرزيان، منصور خاکي، محمدتقي رفقي، سعيد قائمي، جواد شيداييان، پريچهر پاکزاد، حسين پرستار، سعيده عرب، مهدي عطاران، ابراهيم قرازگوزلو، علي فرهنگي، نگاه خاقاني، حسن عمادي، جواد تفتي، محمد فتحعلي، سيد اسفندياري، علي يزداني، مينا حسني مهسا ساغري، شادي رستم زاده، حسين زندي، ناصر شعباني، کسري رمضاني، علي فاطمي، ميلاد اسکندرزاده، عليرضا مظهري، امير بنايي، مرتضي احمدي، هنگامه صفايي پور، مهرنوش فنايي، فرنوش فنايي. عزاله نظر، مهسا خسروي آزاد، آزاده زماني، سارا عباس پور، ميترا معصومي، حوريه مقدسي، الياس قزاق، حسين ايستگلدي، محمد آرمندفر، عبدالله توبش، محمد اوني، داود چمني، قوام زورباني. محصول حوزه هنري.
شروع نمايش: از شانزدهم مرداد
سينماها: استقلال، ايران، فرهنگ، آزادي، بهمن، شاهد، فرهنگسراي اشراق.

خلاصه داستان:

فراز اول: مرو، چهار ماه پس از ورود امام رضا (ع) به نيشابور، ميرقباد خوش نويس شيعه پس از زخمي شدن پسرش داود زير سم اسبان لشکر مباشر، کارگزار حکومت عباسي، تصميم مي گيرد نگارش قرآني را که سال ها پيش آغاز کرده به پايان برساند و آن را شخصاً به امام (ع) تقديم کند. پسر در اثر شدت جراحت جان مي سپارد و ميرقباد براي انجام تصميمش راهي نيشابور مي شود ولي در بين راه ابراهيم راهزن که از توبه اش مبني بر ترک دزدي دست کشيده، همراه با دارو دسته اش به کاروان او حمله مي کند. ميرقباد آياتي از قرآن را براي ابراهيم مي خواند و او متحول مي شود و سر به بيايان مي گذارد، اما پسر ابراهيم قرآن را از دست ميرقباد به زور مي گيرد و با خود مي برد.
فراز دوم: سواحل بيت المقدس، سيصد سال بعد. پطرس ماهي گير از بين کالاهاي به جا مانده از يک کشتي شکسته صندوقي را پيدا مي کند و در آن همان قرآني را مي يابد که در فراز نخست متعلق به ميرقباد بود. پطرس قرآن را به جوان مسلماني به نام صادق مي فروشد اما خود به دليل معامله با يک مسلمان، توسط يک شواليه ي صليبي به قتل مي رسد. صادق در شب جشن عروسي اش، قرآن را به همسرش اهدا مي کند و در همان موقع صليبي ها به مسلمانان حمله مي کنند و صادق در اثر درگيري با آن ها کشته مي شود.
فراز سوم: روستايي مرزي در خراسان 120 سال بعد. کاوه صاحب قلعه اي است که در پشت آن مردمان زندگي آرام و شادي دارند، تا اين که سهراب برادر او خبر مي آورد مغول ها در راه حمله به ايران هستند. کاوه با اصرار و سماجت، همه ي اهالي روستا را وامي دارد که به نيشابور عزيمت کنند و خود تنها در قلعه مي ماند اما بعداً مي فهمد دختر نوجوان و نابينايش، طوبي، هم نرفته است. او و دخترش حمله ي اوليه مغول ها را دفع مي کنند تا اين که چهار پسر او از نيشابور برمي گردند. پس از استخاره با قرآن (همان قرآن ميرقباد) خانواده ي کاوه تصميم مي گيرند بمانند و تا جان دارند با مغول ها بجنگند. پس از نبردي سخت، کاوه و پسرانش کشته مي شوند و مغول ها طوبي را با خود به اسارت مي برند، در حالي که پرچم سه رنگ کاوه روي قلعه در اهتزاز است.
فراز چهارم: منطقه اي مرزي، زمان معاصر. سرواني صالحي، فرمانده ي پاسگاه مرزي، مانع عبور يک کاميون مشکوک از مرز مي شود. پس از درگيري، سروان و نيروهايش کاميون را مي گردند و در آن اشياي عتيقه و باستاني را که قرار بود به شکل قاچاق از ايران خارج شود پيدا مي کنند؛ از جمله همان قرآن ميرقباد. که در اختيار موزه ي آستان قدس رضوي قرار مي گيرد.
منبع:سالنامه فيلم - ش 18