اکران هاي 87 (25)- روزي که حسني مرد شد






کارگردانان: کيانوش دالوند
مشاوران فيلم نامه: سودابه فضائلي، حميدرضا اردلان
مدير فيلمبرداري: مرتضي پورصمدي
تدوين: امين اصلاني
موسيقي: محمدرضا رويشي
صدابردار: محمد مختاري
صداگذاري و ميکس: ايرج شهرابي
طراح صحنه: ژيلا مهرجويي
طراح لباس: ژيلا مهرجويي، شعله نواب تهراني
طراح چهره پردازي: محسن ملکي
بازيگران: عزت الله انتظامي، مهتاب کرامتي، مهدي احمدي، پگاه آهنگراني، فرخ نعمتي، آهو خردمند
تهيه کننده: قاسم قلي پور
110 دقيقه
عکاس: حسين دارابي. دستيار تصويربردار: ايمان ارشد. منشي صحنه: فرزانه زهره وند. مدل سازي و متحرک سازي سه بعدي: کورش دالوند، حميدرضا صالحي، محدثه مهدي، رضا بحيرايي. طراح جلوه هاي ويژه: کورش دالوند. مدير دوبلاژ: فريبا شاهين مقدم. تيتراژ: ساناز پاکدل. طراحي کاراکتر و بک گراند: رضا بحيرايي، حميد آروان. دستيار آهنگ ساز: اکرم رجبي. سراينده ي اشعار متن: کورش برزگر. صداپيشگان: علي همت موسيوند، اميرمحمد صمصامي، فريبا رمضان پور، مهوش افشاري، مينا شجاع، جواد پزشکيان، رؤيا خليل آذر، زهرا سوهاني، محمدعلي ديباج، حميدرضا آشتياني پور، فريبا شاهين مقدم. ضبط موسيقي: استوديو پاپ. امور فني صدا و ميکس: استوديو سبحان فيلم. اجراي جلوه هاي ويژه: کيانوش دالوند، محسن درويشي، بهروز شجاعي، حميدرضا صالحي، مهدي صارمي، سعيد کياني، موسي ناصرپور، محدثه مهدي. متحرک سازي: زهرا بلاليان، معصومه بلاليان، سعيد حسيني، محسن درويشي، علي رشيدي زاده، حميد ساکي، حميدرضا صالحي، مهدي صارمي، زينب کسايي، محدثه مهدي. تدارکات: منصور کريمي. لابراتوار: استوديو فيلم ساز. تبديل ديجيتال به 35 ميليمتري: شرکت فرهت فيلم، محمد فيجاني، سهرباب تمدني، محسن غفوري. ديگر بازيگران:» منصور کريمي، ثريا دوستي، حجت الله سوکي، نصرت رضاييان، معصومه بختياري. توليد مرکز سيمافيلم. پخش از باران
شروع نمايش: از يازدهم ارديبهشت
سينماهاي نمايش دهنده: آزادي، ناهيد، جي، پيام، فلسطين، فرهنگ، ايران

خلاصه داستان:

حسني پسر فقيري است که با مادرش روزگار را به سختي و تنگدستي مي گذراند. روزي براي فروش بز خود که خيلي هم او را دوست دارد به سوي بازار مي رود. در راه به جادوگري برخورد مي کند که در ازاي يک بطري پر از دود، بز را از حسني مي خرد. حسني بطري را با خود به خانه مي برد و بطري ستوني از دود در حياط خانه ي حسني تشکيل مي دهد که او را به آسمان ها مي برد. حسني در بالاي ابرها واردخانه ي غول مي شود و در آن جا با مرغ تخم طلا از خانه ي غول فرار مي کند و به خانه اش برمي گردد. روزي ديگر اوباز هم به دنياي بالاي ابرهاي مي رود، وارد خانه ي غول مي شود . جعبه ي موسيقي را که ظاهراً سال ها پيش متعلق به جادوگر پير بوده مي دزدد. هنگام فرار از دست غول جادوگر به کمک حسني مي آيد و غول را در بطري سحرآميز گير مي اندازد.
منبع: سالنامه فيلم - ش 18