ناپدید شدن مجازاتهای علنی
مجازات دیگر هنر ایجاد احساسهای غیرقابل تحمل نبود، بلکه نوعی اقتصاد حقوق تعلیق شده گشت؛ تعلیق حقوق برای تحت فشار گذاشتن و تنبیه فرد.
فوکو، در صفحه ۲۶ این کتاب می نویسد: «کاهش تعذیب گرایشی بود که در دگرگونی عظیم سالهای ۱۷۶۰ تا ۱۸۴۰ ریشه داشت؛ اما این کاهش به انجام نرسیده است و میتوان گفت روش تعذیب تا مدت های مدید در نظام کیفری ما وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد» و این همبودی گفتمان های مختلف، در همان حفره هایی رخ میدهد که نقاط گسست گفتمانی به شمار می روند و آغازگر جانشین گفتمانی در جای گفتمان دیگر میشوند.
تغییرهای مدام نیز که مبتنی بر پیش فرض اعتقاد به تاریخ پاره پاره است، با مفهوم گسست اشتراکهایی دارد. اما تمرکز آن، بر روابط درون یک گفتمان و نه ارتباط گفتمان های متمایز، آن را از مفهوم گسست متمایز می سازد. بر اساس این اصل، فوکو معتقد است مناسبات نیرویی در هر لحظه در حال بازی هستند و این بازی ها، اوضاع و احوال را دگرگون می سازند. در این حالت نمی توان به دنبال پرسش هایی رفت که بر اساس نوعی ایستایی نیروها تکوین می یابند و مطرح می شوند.
فوکو تغییرهای مدام را در بستر مطالعه جنسیت مورد بحث قرار میدهد و می نویسد: «نباید جستجو کنیم که در نظم جنسیت چه کسی دارای قدرت است و چه کسی از آن محروم است؛ یا نباید جستجو کنیم که چه کسی دارای حق دانستن است و چه کسی به زور در جهالت نگه داشته میشود. بلکه باید شاکله دگرگونی هایی را جست و جو کنیم که مناسبات نیرو با بازی شان در پی دارند» (فوکو، ترجمه سرخوش و جهاندیده، ۱۳۸۶، ص ۱۱۵).
به اعتقاد فوکو (۱۹۷۸)، «توزیع های قدرت» و «تصاحبهای دانش»، هرگز معرف چیزی جز مقاطعی لحظه ای نیستند و مجموعه عوامل دخیل در شکل گیری یک گفتمان همواره در حال تغییر جایگاهند. از آنجا که این اصل به طور ضمنی در همه آثار فوکو تنیده شده، یافتن نمونه ای ویژه از آن دشوار است اما در این میان، جهت روشن کردن آن مثالی از کتاب "تاریخ جنسیت" بیان می شود.
- تغییرهای گفتمان علمی درباره جنسیت: به اعتقاد فوکو، علم جنسی ابندا علمی ساخته شده از شانه خالی کردن ها و امتناع از سخن گفتن درباره رفتارهای جنسی بود؛ این گفتمان علمی، در اساس تابع دستورات اخلاقی بود که تلاش می کرد تا این دستورات را در قالب گزاره های گفتمان پزشکی تکرار کند. پس از آن با ورود اعتراف به علم جنسی، نوعی علم اعترافی ساخته شد. این علم اعترافی که در سده نوزدهم تکوین یافت، علمی بود متکی بر اعتراف و محتواهای آن. ابژه این علم، امر اعتراف ناپذیر اعتراف شده بود. در قرن بیستم، اثبات گرایی تنها این اعترافها را دقت بخشیده و علم جنسی را به هنر کام جویی نزدیک ساخته و با وجود ادعای بسیار، تغییر چندانی در علم جنسی ایجاد نکرده است.
یکی دیگر از اصول اساسی فوکو در مطالعه کردارهای گفتمانی و غیر گفتمانی، توجه به یکتایی آنهاست. توجه به بازی های مختلف معطوف به حقیقت و هویتهای متکثر، سبب می شود تا بازنمایان بودن گفتمان مورد انکار قرار گیرد. اعتقاد به همبودی بازیهای معطوف به حقیقت و ویژگیهای منحصر بفرد و قواعد خاص هر یک از این بازیها و نیز تأکید بر هویتهای متکثر و عدم پیوستگی و استعلای تاریخی موجب می شود تا تبارشناس به جای توجه به نقاط اشتراک و پیوستگی امور، بیشتر بر نقاط خاص، منحصر بفرد و متمایز تمرکز یابد. بنابراین این اصل را می توان بر پیش فرض سوم از پیش فرضهای عام تبارشناسی و نیز در پیش فرض خاص آن مبتنی ساخت.
بر اساس این اصل، تبارشناس باید با توجه به ویژگی رویدادگی و منحصر بفرد بودن کردارهای گفتمانی و غیر گفتمانی، به گسستها و تغییر شکلها معطوف شود و در دام قواعد همساز قرار نگیرد. نمونههایی از تأکید بر منحصر بفرد بودن کردارهای گفتمانی و غیر گفتمانی را نیز در آثار فوکو می توان یافت که چند نمونه از آنها در ادامه مورد بحث قرار می گیرند.
1. بیان تفاوت نگاه امروزین و نگرش عصر کلاسیک به جنون: فوکو (ترجمه ولیانی، ۱۳۸۷ الف) با وجود بیان شباهتهای نگرش امروزین ما به جنون و دیدگاه عصر کلاسیک بدان، تلاش می کند تا منحصر بفرد بودن هریک از این دیدگاهها را نیز متذکر شود. فوکو در پایان فصل سوم "تاریخ جنون" به تمایز دیدگاه امروزین و قرون کلاسیک (۱۷ و ۱۸) راجع به جنون می پردازد و معتقد است بر خلاف ما که امروزه جنون را در چارچوب طبیعت درک می کنیم، انسان عصر کلاسیک جنون را در زمینهای خردی درک می کرد و بر خلاف ما که جنون را بازگشت به دنیای اشیا و حیوانات و آزادی محدودشان می دانیم، از نظر آنها، جنون نمود آزادی بود که در قالب وحشتناک حیوانیت غلیان می یافت. برشمردن این ویژگیهای منحصر بفرد سبب می شود تا فهمهای متکثر و متنوع دورههای مختلف تاریخی و تمایزهای آنها با یک کاسه شدن انتزاعی و خیالی محو نگردد.
۲. بیان تمایز استفاده از گیوتین در دوره نخست و دوران انقلاب فرانسه: فوکو (۱۹۷۹) به بیان تمایز هدف و نحوه استفاده از گیوتین در دوره نخست ابداع آن و در انقلاب فرانسه می پردازد و در تلاش است تا وحدتی که این لفظ بر این نوع نحوه مجازات تحمیل می کند را نیز بر اساس مدارک تاریخی و مستند فروشکند.
وی بیان می کند که در سال ۱۷۹۲ با ابداع گیوتین، باز هم واسطه بدن در تنبیه، کمرنگ تر شد و مخفی سازی این مراسم شدت بیشتری یافت. این دستگاه نمی خواست بر بدنی واقعی اعمال قانون کند که قادر به درد کشیدن است، بلکه در نظر داشت بر شخصی حقوقی اعمال قانون کند که یکی از حقوقش، حق زندگی است. همچنین محکوم باید در مراسم اجرای حکم، روبنده میزد و بدین ترتیب چهره او نیز که آخرین نماد حضور وی بود، از این مراسم حذف می شد. اما اندکی پس از این، مستندات تاریخی فوکو نشان میدهند که در دوران انقلاب فرانسه، شور انقلاب به گیوتین نیز آیینی نمایشی داد و یکی از اهداف و کارکردهای آن - مخفی سازی مجازات با لحظه ای ساختن آن دستخوش تغییر گشت.
منبع: تبارشناسی و تعلیم و تربیت، نرگس سجادیه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}