قرآن و عترت دو محور وحدت و حرکت

خدای سبحان همه‌ی مؤمنان را به وحدت بر محور ریسمان الهی که همان قرآن کریم و عترت طاهرین ـ علیهم السّلام ـ می‌باشد دعوت می‌نماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها»[1]

یعنی همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و به راه‌های متفرّق نروید و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید و خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خداوند برادر دینی یکدیگر شدید و در پرتگاه آتش بودید که شما را نجات داد.

انسان موجودی تکامل‌طلب و متصاعد است و برای بالا رفتن و تعالی یافتن نیاز به دستگیره و ریسمان الهی دارد که همان قرآن و عترت است. قید «جمیعاً» در آیه نشان می‌دهد که چنگ زدن فردی به ریسمان محکم الهی کافی نیست بلکه باید همگی با هم در خدمت قرآن و عترت باشند و بدان اتصال داشته باشند.

بنابراین، در این کریمه یک تکلیف برای همة مؤمنان است که ادای آن با چنگ زدن جمعی حاصل می‌شود، نه اینکه هر شخصی دستور داشته باشد به تنهایی به ریسمان خدا تمسّک جوید.

وقتی انسان می‌بیند که بار امانت الهی را همه باید بردارند، احساس سبکی و نشاط می‌کند، وقتی به بیند که تمسّک به ریسمان الهی همگانی است و مسئولیتهای دینی تنها متوجّه او نیست، احساس تنهایی و افسردگی نمی‌کند و طبق اصل «فإنَّ یدالله مع الجماعة»[2] قدرت و توان چند برابری می‌یابد؛ علاوه بر این که اساساً عمل به دین و اجرای احکام نورانی قرآن کریم بدون حضور همه جانبه‌ی افراد جامعه امکان پذیر نیست.

اگر چه هر اجتماعی محوری دارد، ولی اگر این محور، ریسمان الهی نباشد، آن جامعه در ضلالت است و ره به مطلوب و سعادت نخواهد یافت؛ از این رو، هر اجتماع و اتّحادی مطلوب و پسندیده نیست، بلکه وحدت بر محور قرآن و عترت است که انسان را از تاریکی‌های وابسته به غیر خدا خارج می‌سازد و به «الله» که نور مطلق است می‌رساند.

حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ می‌فرماید: ما پیش از اسلام با هم بودیم، نظام اسلامی بین ما تفرقه افکند؛ زیرا آن اتحاد بر محور شرک و جاهلیّت بود و اسلام طبق دستور « وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الُْمجْرِمُونَ»[3] صف مسلمانان را از صف مشرکان جدا ساخت و همه‌ی مسلمانان را با یکدیگر متحّد ساخت.

آن حضرت در خطبه‌ی «شقشقیه» خود را محور حکومت و سیاست معرّفی می‌نماید. همان‌گونه که سنگ آسیاب برمحور خود می‌چرخد و به آن محور نیاز دارد. «أما والله لقد تقمّصها ابن أبی قحافة و إنه لیعلم أنّ محلّی منها محلّ القطب من الرحا».[4]

در این صعود و پرواز جمعی، آنها که قدرت پرواز دارند، باید پر و بال خویش را برای بی‌پناهان و بی‌پر و بالها بگسترانند تا پس از پرورش، خود آنها نیز بتوانند به آسمان معرفت و معنویّت و قرب خدای سبحان پر کشند؛ چنانکه خداوند به رسول خود می‌فرماید: « وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»[5] تو که قدرت پرواز داری و می‌توانی تا حدّ «دَنا فَتَدَلَّى* فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى»[6] اوج‌گیری، تنها به محضر ما نیا، بلکه بکوش تا مؤمنان را نیز با خود بیاوری!

مانند کبوتری که پرخود را پهن می‌کند تا جوجه‌هایش را زیر بال پرورش خود قرار دهد و زمانی برسد که آنها نیز توان پرواز داشته باشند و به آنها آیین پرواز می‌آموزد، تو نیز برای فرزندان ایمانی خود خفض جناح کن یعنی بالهایت را پایین بیاور و آنان را تحت پرورش آسمانی خود قرار ده تا بتوانند به همراه تو به آشیانه‌ی قرب خدا پر بکشند.

نویسنده: آیت الله جوادی آملی

پی نوشت ها:
[1] ـ سورة آل عمران، آیة 103.
[2] ـ نهج البلاغه، خطبة 127؛ دست خدا با جماعت است.
[3] ـ سورة یس، آیة 59؛ (و به آنها می‌گویند: ) جدا شوید امروز ای گنهکاران!
[4] ـ نهج البلاغه، خطبة 3؛ به خدا سوگند و (ابوبکر) ردای خلافت را بر تن کرد در حالی که خوب می‌دانست من در گردش حکومت اسلامی همچون محور سنگ‌های آسیابم.
[5] ـ سورة شعرا، آیة 215.
[6] ـ سورة نجم، آیات 8 و 9؛ نزدیکتر و نزدیکتر شد، تا آنکه فاصله‌ی او (با پیامبر) به اندازه‌ی فاصله‌ی دو کمان یا کمتر بود.


منبع: مرکز مطالعات شیعه