صبر و حوصله عامل توسعه در تعاملات اجتماعی
صبر در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان نقش کلیدی و اساسی دارد، لذا صبر در تمام ابعاد زندگی انسان تاثیرگذار است. وقتی انسان با اختیار خود صبر و حوصله می کند کم کم صبر کردن را تمرین می کند و با این تمرین به جایی می رسد که صبر و حوصله برای او کار ساده و آسانی می شود.
رابطه صبر و ایمان
یکی از امتیازات انسان بر دیگر موجودات، داشتن قدرت اختیار است، این اختیار در موارد مختلف تحقق می یابد، یکی از موارد تحقق اختیار، صبر در برابر ناملایمات است. انسان در مقابل ناملایمات می تواند با سوء اختیار خود بی حوصلگی، بی تابی و جزع و فزع کند و نیز می تواند به اختیار خود صبر و حوصله کند و این صفت والای انسانی را در خود تحقق بخشد و این نشانه ایمان اوست، اما اگر صبر نکند ایمان خود را از بین برده است. حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: "الصَّبرُ مِنَ الإِیمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَإِذا ذَهَـبَ الـرَّأسُ ذَهَبَ الجَسَدُ، کَذلِکَ إذا ذَهَبَ الصَّبرُ ذَهَبَ الإِیمانُ"، "صبر براى ایمان، مانند سر براى بدن است؛ پس هر گاه سر برود، بدن (هم از بین) مى رود. همچنین، هر گاه صبر برود، ایمان (نیز از بین) مى رود".[1]
حضرت در این حدیث از تشبیه استفاده کرده اند. تشبیه، منظور گوینده را برای شنونده ملموس و آسان تر می گرداند، در این حدیث تشبیه از باب تشبیه معقول به محسوس و تشبیه امور معنوی به امور مادی است ، یعنی صبر و ایمان که به وسیله حواس پنجگانه قابل حسّ و لمس نیستند و دو امر معنوی اند، چون حضرت می خواهند نسبت بین صبر و ایمان را بیان کنند از تشبیه محسوس استفاده کرده اند که قابل مشاهده با چشم است. این تشبیه به این صورت است که صبر مانند سر است و ایمان مانند بدن.
توضیح آن این است که سر جزیی از بدن است و این عضو با اعضای دیگر تفاوت اساسی دارد، زیرا بیشتر حواس پنجگانه در سر قرار دارند و چندین اعضای مهم بدن از جمله اعضایی که به وسیله آنها انسان با دیگران ارتباط برقرار می کند مانند زبان، چشم، گوش و مهم تر از همه اعضا مغز که فرمانده تمام اعضای بدن است، در سر قرار دارند. اهمیت سر نسبت به بدن این است که اعضای دیگر بدن ممکن است از بین بروند و انسان زنده بماند، اما امکان ندارد سر از بین برود و انسان زنده بماند زیرا حیات و بقای بدن وابسته به سر است. در امور معنوی نسبت سر به ایمان این گونه است، یعنی همانطور که بخاطر از بین رفتن سر، بدن نیز از بین می رود، بخاطر از بین رفتن صبر، ایمان نیز از بین می رود، پس ایمان وابسته به صبر است. بنابراین انسان مومن اگر بخواهد ایمان خود را حفظ کند باید در موارد مختلف صبر کند.
خداوند متعال به مومنان دستور به صبر و نماز داده است و همراهی خود را با صابران بیان فرموده است: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِینَ"، "ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است".[2]
حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) می فرمایند: "آنچه میزان سعادت است این است که انسان مومن باشد و صبر داشته باشد و دیگران را به صبر وادار کند و حق بگوید و دیگران را به حق وادار مىکنید شما سعادتمندید. آنهائى که همه چیز دنیا دارند، هم سلامت بدن دارند، هم مادیاتشان تامین است لکنایمان ندارند، اینها غرق در خسارات هستند، معنوى و بلکه خسارات مادى هستند".[3]
حضرت در این حدیث از تشبیه استفاده کرده اند. تشبیه، منظور گوینده را برای شنونده ملموس و آسان تر می گرداند، در این حدیث تشبیه از باب تشبیه معقول به محسوس و تشبیه امور معنوی به امور مادی است ، یعنی صبر و ایمان که به وسیله حواس پنجگانه قابل حسّ و لمس نیستند و دو امر معنوی اند، چون حضرت می خواهند نسبت بین صبر و ایمان را بیان کنند از تشبیه محسوس استفاده کرده اند که قابل مشاهده با چشم است. این تشبیه به این صورت است که صبر مانند سر است و ایمان مانند بدن.
توضیح آن این است که سر جزیی از بدن است و این عضو با اعضای دیگر تفاوت اساسی دارد، زیرا بیشتر حواس پنجگانه در سر قرار دارند و چندین اعضای مهم بدن از جمله اعضایی که به وسیله آنها انسان با دیگران ارتباط برقرار می کند مانند زبان، چشم، گوش و مهم تر از همه اعضا مغز که فرمانده تمام اعضای بدن است، در سر قرار دارند. اهمیت سر نسبت به بدن این است که اعضای دیگر بدن ممکن است از بین بروند و انسان زنده بماند، اما امکان ندارد سر از بین برود و انسان زنده بماند زیرا حیات و بقای بدن وابسته به سر است. در امور معنوی نسبت سر به ایمان این گونه است، یعنی همانطور که بخاطر از بین رفتن سر، بدن نیز از بین می رود، بخاطر از بین رفتن صبر، ایمان نیز از بین می رود، پس ایمان وابسته به صبر است. بنابراین انسان مومن اگر بخواهد ایمان خود را حفظ کند باید در موارد مختلف صبر کند.
خداوند متعال به مومنان دستور به صبر و نماز داده است و همراهی خود را با صابران بیان فرموده است: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِینَ"، "ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است".[2]
حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) می فرمایند: "آنچه میزان سعادت است این است که انسان مومن باشد و صبر داشته باشد و دیگران را به صبر وادار کند و حق بگوید و دیگران را به حق وادار مىکنید شما سعادتمندید. آنهائى که همه چیز دنیا دارند، هم سلامت بدن دارند، هم مادیاتشان تامین است لکنایمان ندارند، اینها غرق در خسارات هستند، معنوى و بلکه خسارات مادى هستند".[3]
صبر و حوصله در محیط خانواده
صبر و حوصله در محیط اجتماعی، باید ابتدا در محیط خانواده تمرین شود تا شخص بیرون از خانه نیز بتواند در موارد لازم صبر و حوصله کند. اگر شوهر می بیند که خانه مرتب نشده یا غذا آماده نشده، نباید بی صبری و بی تابی کند، چون ممکن است مانعی پیش آمده باشد که همسر او نتوانسته کارهای خانه را انجام دهد، لذا به محض مواجهه با این گونه مسائل در خانه نباید سروصدا کرد و خشمگین شد، بلکه شخص ابتدا باید صبر و حوصله کند، سپس با نرمخویی و خوش رفتاری علت آن را جویا شود و با صبر و حوصله و رفق و مدارا مسئله را حل کنند، زیرا مدارا نقش بسزایی در اداره زندگی دارد. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرمایند: "الرِّفقُ نِصفُ المَعِیشَةِ"، "نرمخویى نیمى از معیشت است".[4]
صبر در برخوردهای اجتماعی
صبر در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان نقش کلیدی و اساسی دارد، لذا صبر در تمام ابعاد زندگی انسان تاثیرگذار است. وقتی انسان با اختیار خود صبر و حوصله می کند کم کم صبر کردن را تمرین می کند و با این تمرین به جایی می رسد که صبر و حوصله برای او کار ساده و آسانی می شود.
مثلاً وقتی کمی ترافیک شود و شخص معطل شود، بوق می زند تا ماشین جلویی هرچه سریع تر حرکت کند و این شخص عبور کند، درحالیکه او می بیند که ماشین جلویی در حال پیاده کردن مسافر است و نمی تواند زودتر کنار رود، لذا راهی جز صبر کردن نیست. در این گونه از اوضاع افراد ناصبور و بی حوصله داد و فریاد بر می آورند و بی تابی می کنند و سخنان ناسزا و خلاف مروت می گویند. حال اگر مانع زودتر رفع شود و شخص به حرکت خود ادامه دهد، مگر به کجا می رسد؟! مشکل فقط این است که عادت به صبر نکرده، اگر شخص در مواردی مانند موارد فوق الذکر صبر کند و با این گونه موارد با حوصله و تحمل برخورد کند، آرامشی را در خود احساس خواهد کرد که هرگز در داد و فریاد زدن نیست.
انسان باید ناملایمات را تحمل کند و باید قدرت تحمل ناملایمات را در خود پرورش دهد، ناملایمات می تواند بر دو گونه باشد: آنچه واقعاً ناملایم است و آنچه انسان آن را ناملایم احساس می کند. آنچه واقعاً ناملایم است انسان باید در مقابل آن باید صبر و حوصله کند چه رسد به آنچه واقعاً ناملایم نیست و انسان به خاطر شتابزدگی، ناصبوری و بی حوصلگی خود آن را ناملایم می پندارد.
چه بسیار اختلافات و درگیری های اجتماعی که به خاطر بی صبری و شتابزدگی رخ می دهد. کسی که بی دلیل با سرعت زیاد رانندگی می کند، این شتابزدگی او نشانه بی صبری اوست. اگر شخص، صبر و تحمل و آرامش را تمرین کند، دیگر با سرعت غیرمجاز حرکت نمی کند، البته گاهی سرعت غیرمجاز عوامل دیگری دارد.
بنابراین در صورت تمرین، وقتی انسان در محیط خانه و در سطح جامعه با انواع ناملایمات و ناگواری ها روبرو می شود، صبر و حوصله می کند. اگر همه افراد جامعه از این ویژگی برخوردار باشند، چنین جامعه ای می تواند توسعه و پیشرفت پیدا کند، اما اگر به خاطر بی صبری افراد متعدد با یکدیگر درگیر شوند و بین آنها اختلاف و نزاع پیش آید، چنین جامعه ای به توسعه و پیشرفت مطلوب نمی تواند دست یابد، و نیز یکی از پیشرفت های جامعه پیشرفت اخلاقی است، وقتی افراد جامعه ناملایمات را از یکدیگر تحمل کنند و بر آن صبر کنند، خود ایجاد چنین ظرفیت معنوی، پیشرفت است.
مثلاً وقتی کمی ترافیک شود و شخص معطل شود، بوق می زند تا ماشین جلویی هرچه سریع تر حرکت کند و این شخص عبور کند، درحالیکه او می بیند که ماشین جلویی در حال پیاده کردن مسافر است و نمی تواند زودتر کنار رود، لذا راهی جز صبر کردن نیست. در این گونه از اوضاع افراد ناصبور و بی حوصله داد و فریاد بر می آورند و بی تابی می کنند و سخنان ناسزا و خلاف مروت می گویند. حال اگر مانع زودتر رفع شود و شخص به حرکت خود ادامه دهد، مگر به کجا می رسد؟! مشکل فقط این است که عادت به صبر نکرده، اگر شخص در مواردی مانند موارد فوق الذکر صبر کند و با این گونه موارد با حوصله و تحمل برخورد کند، آرامشی را در خود احساس خواهد کرد که هرگز در داد و فریاد زدن نیست.
انسان باید ناملایمات را تحمل کند و باید قدرت تحمل ناملایمات را در خود پرورش دهد، ناملایمات می تواند بر دو گونه باشد: آنچه واقعاً ناملایم است و آنچه انسان آن را ناملایم احساس می کند. آنچه واقعاً ناملایم است انسان باید در مقابل آن باید صبر و حوصله کند چه رسد به آنچه واقعاً ناملایم نیست و انسان به خاطر شتابزدگی، ناصبوری و بی حوصلگی خود آن را ناملایم می پندارد.
چه بسیار اختلافات و درگیری های اجتماعی که به خاطر بی صبری و شتابزدگی رخ می دهد. کسی که بی دلیل با سرعت زیاد رانندگی می کند، این شتابزدگی او نشانه بی صبری اوست. اگر شخص، صبر و تحمل و آرامش را تمرین کند، دیگر با سرعت غیرمجاز حرکت نمی کند، البته گاهی سرعت غیرمجاز عوامل دیگری دارد.
بنابراین در صورت تمرین، وقتی انسان در محیط خانه و در سطح جامعه با انواع ناملایمات و ناگواری ها روبرو می شود، صبر و حوصله می کند. اگر همه افراد جامعه از این ویژگی برخوردار باشند، چنین جامعه ای می تواند توسعه و پیشرفت پیدا کند، اما اگر به خاطر بی صبری افراد متعدد با یکدیگر درگیر شوند و بین آنها اختلاف و نزاع پیش آید، چنین جامعه ای به توسعه و پیشرفت مطلوب نمی تواند دست یابد، و نیز یکی از پیشرفت های جامعه پیشرفت اخلاقی است، وقتی افراد جامعه ناملایمات را از یکدیگر تحمل کنند و بر آن صبر کنند، خود ایجاد چنین ظرفیت معنوی، پیشرفت است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}