عکاسی در دنیای امروز به یک امکان همه جا حاضر تبدیل شده است. اپلیکیشن اینستاگرام این امکان را به کاربران خود می دهد که با گوشی های همراه خود عکس را به اشتراک بگذارند. از آنجا که هویت امری متغیر است که در طول تجربه اجتماعی و با شکل گیری شیوه های جدید ارتباطی تغییر می یابد، چرا که افراد در فضای مجازی با بازنمایی خود امکانی برای ایجاد هویتی خارج از فضای فیزیکی و محدودیت های آن دارند. تمرکز این مقاله بر کار کرد عکس در فضای اینستاگرام است. مقاله با بررسی نظریات مختلف و مطالعه عکس های ارائه شده در اینستاگرام توسط کاربران زن ایرانی جوان به این موضوع پرداخته است که مخاطبان خود را در فضای اجتماعی چگونه بازنمایی می کنند و آنها در چه فضاهای اجتماعی و خصوصی خود را بازنمایی کرده اند. این تحقیق با استفاده از روش های مصاحبه و تحلیل روایت تلاش می کند روایت کاربران زن جوان ایرانی را از زندگیشان در بعد فردی و جمعی مطالعه کند. در این تحقیق زنان ایرانی با نگاهی بازاندیشانه به هویت خودشان در فضاهای خصوصی و اجتماعی، روابط خود را بازتعریف می کنند. در واقع مسأله اساسی این است که زنان با استفاده از رسانه اینستاگرام در چه وضعیت هایی اقدام به بازاندیشی در هویت خود کرده اند؟ نمودهای این بازاندیشی را در کجا می توان دید؟ مقاله با مصاحبه و تحلیل روایت عکس ها و متن های به اشتراک گذاشته شده در اینستاگرام به مطالعه کنش کاربران در برساختن هویتشان می کند.در تاریخ انسانی به عنوان دورانی ثبت خواهد شد که در آن «دیگران» (وسایل ارتباطی) الگوهای حیات اجتماعی را می سازند. هویت دو وجه دارد یکی هویت عینیت یافته انسانها که از بود واقعی انسان خبر می دهد یعنی ویژگیهای ذاتی (جنسیت، ملیت، رنگ پوست، زاد محل) و اکتسابی (تحصیلات، تخصص و مهارت، ادب، اخلاق و تقوا) که در عالم واقع معرف شاخص های بینشی، دانشی و رفتاری فرد است. وجه دیگر هویت ویژگی های مطلوب و آرمانی فرد است که هر چند بعد عملی و عینی نیافته، اما هر چند محدود بر بود انسان تأثیر گذار است و به روایتی این دو وجه هویتی دائم در کشاکش برای تثبیت و عبور از بی قراری شخصیتی هستند.
 
با ظهور و ورود فضای مجازی در زندگی انسانها به عنوان ساحت دوم زندگی یک عرصه جدیدی از کشمکش وجودی و هویتی در شهروندان ایجاد شده است. در این فضا شهروندان فضای مجازی تلاش می کنند وجه مطلوب وجودی و هویتی خود را به عنوان هویت غالب خود به دیگران وانمود سازند و همین هویت برساخته در فضای مجازی از سویی موجب انتزاعی شدن کنش فردی در این فضا می شود و از سوی دیگر جاذبه حضور و کنش در این فضا را افزاش میدهد. و همین دو ویژگی منجر به بی قراری هویتی در فضای مجازی و تبدیل آن به هویتی بر ساخته می شود.
 
این مقاله با استفاده تجربه ۵ ساله حضور خود در فضای مجازی و با طرح این پرسش که «نسبت و تناسب بود حقیقی شهروندان در فضای مجازی با تصویرسازی هویت آنها در این فضا به عنوان نت وند؟ چگونه است» تلاش می کند بی قراری های هویتی در این فضا را به گونه ای باز نمایی کند که نشان دهد هویت ارایه شده از کنش گران هویتی برساخته اما آرمانگراست. از این رو فضای مجازی می تواند به استمرار وجه مطلوب هویتی شهروندان بینجامد. روش پژوهش از آنجا که مطالعه زندگی روزمره است اتنومتدولوژی است.
 
«رایزمن»؛ دوره سوم تحول تاریخ اجتماعی بشری را، دوران پیدایش انسان «دگر راهبر» می داند. به عقیده او، این دوران، در تاریخ انسانی به عنوان دورانی ثبت خواهد شد که در آن «دیگران» (وسایل ارتباطی) الگوهای حیات اجتماعی را می سازند. «اودونلی»؛ معتقد است رسانه‌های نوین در فرآیند ملت سازی از سه گونه بازنمایی در تصویرسازی های خود بهره می برد که شامل بازنمایی نمادین، بازنمایی تکنیکی و بازنمایی زبانی می شود. همه این اظهار نظرها مؤید این واقعیت است که امروزه تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی و رسانه‌های جمعی نوین و در رأس آنها فضای مجازی محور اصلی فضای رسانه ای جهان را تسخیر و به تملک خود در آورده و به طور بالقوه از توانایی های بی نظیری در ارائه معرفتهای اجتماعی و سازه های ایدئولوژیکی و اجتماعی برخوردارند و می توانند زمینه های برقراری ارتباط شهروندان با ساختارهای متعدد اجتماعی و فرهنگی را فراهم نمایند. فضای سایبر در حکم دستگاه عصبی و ارتباطی جامعه هستند که انتقال مفاهیم، ارتباطات و روابط بین همه اجزای معرفتی، عاطفی و شناختی و رفتاری از درون آنها می گذرد. این رسانه ها به دلیل برخورداری از ویژگی های فراگیری» و «عمومیت»، «تأثیر گذاری» و «نافذ بودن» در سایه وجود برنامه ریزی، مدیریت و برخورداری از دیپلماسی رسانه ای از یک سو قادر به خلق تصورات و جهان بینی، ایستارها، وجهه نظرها و نگرش های جدید میان مخاطبان و درونی سازی آنها و از دیگر سو به ایجاد، بازتولید، تفسیر و باز تفسیر و تحکیم و تقویت ارزش های عام و مدنی و نهادینه سازی آن بر روی حافظه مخاطبان و شهروندان کمک نموده و به عنوان شکل دهنده قلمرو فراگیر حوزه عمومی، تولید کننده، تقویت کننده و بازنمایی وجوه مشترک میان کنشگران عمل می کنند. از این منظر فضای مجازی به عنوان جلوه ای از رسانه‌ها می تواند یکی از متغیرهای مهم در خدمت تحقق همبستگی اجتماعی باشد. این مقاله با استفاده از روش «اسنادی» و مفروض دانستن ضرورت آموزش سواد رسانه ای و با در نظر گرفتن «نقش مخاطب» به عنوان یک عنصر «فعال»؛ به دنبال آن است تا «مدل نظری» را پایه گذاری کند تا به کمک آن تحلیل نماید «فضای مجازی» علی رغم کار کردهای سلبی و چالش زا، ظرفیت و ابزاری است که قادر است در صورت اجتناب از دو رویکرد «فن سالارانه» و «فن ستیزانه» و اتخاذ رویکرد «تکنورئالیسم» و حضور «هدفمند» و «فعالانه» در محیط آن و تولید و عرضه «محتوا» و «برنامه، در میان مدت و بلندمدت از طریق اشاعه و نهادینه سازی نظام ارزشی، هنجاری و فرهنگی عام، جامعه ای، ارتقاء سطح آگاهی جامعه، تولید سرمایه اجتماعی، فرهنگی و گسترش حوزه عمومی در خدمت تولید پارادایم» نظم وفاقی تعمیم یافته و گفتمان «وفاق و همبستگی اجتماعی» قرار گیرد.
 
منبع: فضای مجازی و هویت، دکتر شقایق حیدری، انتشارات تمدن ایرانی، چاپ دوم، تهران، 1394