ایادی رژیم پهلوی از مدتها پیش در صدد بودند تا بتوانند به واسطه فرزند ارشد امام خمینی(رضی الله عنه) در ایشان نفوذ کنند و تحت تأثیر و کنترل خود قرار دهند. به خصوص پس از حادثه مدرسه فیضیه، امام  دیگر هیچیک از مقامات دولتی را به حضور نمی پذیرفتند و این امر باعث شده بود که آنان به وجود حاج آقا مصطفی (رضی الله عنه) جهت نفوذ در امام  سخت محتاج باشند.

لیکن روح عظیم و فکر والای آن مجاهد فرهیخته از یک طرف و برخوردهای جدی و خشن وی با مقامات دولتی از طرف دیگر موجب شده بود که آنان دریابند فرزند امام هوشیارتر و قاطع تر از آن است که بتوانند وی را وسیله اهداف شیطانی خود قرار دهند و نا امیدی آنان زمانی افزون تر شد که گزارش فعالیتهای برون مرزی حاج آقا مصطفی (رضی الله عنه) منعکس می شد.
 
درباره شیخ رضا ناطق فرزند مجید طبق اطلاع واصله شیخ رضا ناطق فرزند مجید که از مریدان خمینی است، مبلغ چهارصد تومان به وسیله سید مصطفی خمینی جهت سفر به شیخ نشین قطر دریافت نموده، ضمنا برای آنکه کسی نفهمد مشارالیه از مریدان خمینی است نامه ای از آیت الله گلپایگانی گرفته و اقدام به گرفتن گذرنامه و برگ خروج از کشور نموده است و تا چند روز دیگر از فرودگاه مهرآباد تهران یا فرودگاه‌های آبادان و شیراز عازم قطر می شود. نامبرده اظهار نموده که مقرر است پس از رسیدن به قطر رساله و نوشتجات خمینی را ... به بندر عباس و قطر بفرستد تا به وسیله آن میان اهالی قطر توزیع شود.
 

کاپیتولاسیون و دستگیری حاج آقا مصطفی خمینی (رضی الله عنه)

 کاپیتولاسیون به پیمان‌هایی گفته می شود که حقوق قضاوت کنسولی و یا حقوق قضاوت برون مرزی را به کشور دیگری در قلمرو حاکمیت ملی یک کشور اعطا می کنند. در نتیجه چنین پیمانی، اتباع آن کشور بیگانه از شمول قوانین و ضوابط جزایی و مدنی در قلمرو کشور میزبان مستثنا بوده و رسیدگی به دعاوی حقوقی و یا محاکمه آنان در موارد اتهام به ارتکاب جرم در دادگاههای مخصوص و یا محاکم مختلط و یا با حضور کنسول آن کشور بیگانه و یا نماینده او به عمل می آید.
 
سابقه کاپیتولاسیون در ایران به معاهده ترکمن چای باز می گردد که بر اساس فصل هشتم آن این امتیاز به اتباع روس داده شد. گرچه این امتیاز در زمان رضاخان پهلوی ملغی اعلام شد (1306 ش)، اما محمدرضا پهلوی در صدد احیای آن در حکومت خود برآمد، البته این بار نه برای اتباع روسی بلکه برای اتباع آمریکایی! از مدت ها قبل آمریکا قصد داشت تا امتیاز کاپیتولاسیون را برای خود از دولت ایران کسب کند و عاقبت در تاریخ ۲۱ مهرماه 1343 به مقصود خود نائل آمد و توانست بر اساس مصوبه مجلس شورای ملی ایران به کلیه نظامیان و مأموران سیاسی خود این حق را بدهد که چنانچه مرتکب هر خیانت و جنایتی در ایران شدند، دستگاه های انتظامی و قضایی ایران حق هیچگونه مداخله و محاکمه آنان را نداشته باشند و جنایتکاران مستقیما به آمریکا جهت رسیدگی به جنایتشان اعزام شوند و بدین ترتیب حکومت پهلوی ننگ دیگری را بر دامن ملت ایران نشانید و رسوایی و افتضاح هرچه بیشتر خود را آشکار ساخت.
 
هنوز بیش از چند روز از احیا و تصویب کاپیتولاسیون نگذشته بود که بولتن داخلی مجلس شورای ملی متن کامل سخنرانی ها و گفتگوهایی را که میان نمایندگان مجلس شورا و رئیس دولت در این زمینه به عمل آمده بود منعکس کرد که یک نسخه از این مجله به دست حضرت امام رسید و ایشان با مطالعه آن دریافت که رژیم پهلوی بار دیگر چه ضربه خانمانسوزی بر پایه استقلال و عظمت ایران زده و به ملت مسلمان و آزاده این کشور چه خیانت بزرگی کرده است. بر این اساس معظم له تصمیم به ایراد سخنرانی می گیرد تا با افشاگری های خود، عمق خیانت شاه را برای مردم بازگو نماید. روز چهارم آبان برای این منظور تعیین شد و خبر آن خیلی زود انتشار یافت.
 
رژیم پهلوی از این اقدام امام خمینی (رضی الله عنه) سخت به وحشت افتاد و از طرفی می دانست که با ارعاب و تهدید نمی توان ایشان را از تصمیمش بازداشت. ناگزیر درصدد برآمد غیر مستقیم و به اسم نصیحت، ایشان را از حمله علیه آمریکا باز دارد و برای این منظور یکی از عناصر مورد وثوق دستگاه حاکمه را که تا حدودی هم دارای وجهه ملی و بی طرفی بود (حسن مستوفی پسر خاله امام خمینی(رضی الله عنه) را روانه قم ساخت. وی چند روز قبل از موعد سخنرانی امام وارد قم شد و پس از کوشش زیاد موفق نشد با امام  ملاقات کند. وی در دیداری با حاج آقا مصطفی (رضی الله عنه) امام را از هرگونه حمله به آمریکا برحذر داشت و هشدار داد در صورت موضعگیری امام  علیه آمریکا با واکنش شدید رژیم مواجه خواهد شد. حاج آقا مصطفی (رضی الله عنه) با قاطعیت به او پاسخ داد که امام به وظیفه خودشان هر نحو که صلاح بدانند عمل می کنند و اینگونه حرفها هم نمی تواند ایشان را در اجرای وظیفه و رسالتی که به عهده دارند به تجدیدنظر وا دارد. به هر حال روز چهارم آبان ماه ۱۳۶۳ که مصادف با خجسته میلاد بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه (علیه السلام) (۲۰ جمادی الثانی 1384 ق) بود فرا رسید و امام خمینی به ایراد مهم ترین سخنرانی خویش پرداختند. در بخش هایی از سخنان امام چنین آمده است:
 
«... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. برای اینکه می خواستند وام بگیرند از آمریکا! آمریکا گفت این کار باید بشود... اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت اسیر انگلیس یکوقت باشد؛ اسیر آمریکا یکوقت باشد... اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می زنند، توی دهن این مجلس می زنند، و وکلا را از مجلس بیرون می کنند... اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارند یک دست نشانده آمریکایی این غلطها را بکند...».
 
از آنجا که خفاشان شب پرست نتوانستند وجود خورشید فروزان انقلاب را تحمل کنند در تاریخ ۱۳ آبان ماه 1343 امام خمینی(رضی الله عنه) را شبانه دستگیر و با عجله به ترکیه تبعید کردند. حاج آقا مصطفی (رضی الله عنه) از این اقدامات ناشایست رژیم که نمونه آن را ۱۵ خرداد 42 به چشم دیده بود، سخت برآشفت و به خیابان آمد و همراه با سیل خروشان روحانیون و مردم قم به منظور گفت و گو با آیات عظام و علمای اعلام، رهسپار بیوت آنان شد و بدین ترتیب همگام با مردم قهرمان با فریاد اعتراض آمیز خویش، جو ارعاب و وحشت را شکست و از مراجع وقت خواستار اقداماتی جهت آزادی رهبر انقلاب شد.
 
ساواک که سابقه مبارزاتی و رهبری حاج آقا مصطفی (رضی الله عنه) را در ۱۵ خرداد دیده بود یقین داشت در صورت آزاد گذاشتن وی، خشم مردم به قیام عمومی تبدیل خواهد شد و چه بسا که اوضاع کشور از تسلط آنان خارج شود، از این رو اقدامات دستگیری ایشان را فراهم آورد و آن زمان که حاج آقا مصطفی (رضی الله عنه) در بیت مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی با ایشان به گفتگو مشغول بود، به آنجا یورش برد و ایشان را دستگیر کرد.
 
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390