زمینه تاریخی تبارشناختی
راهبرد توجه به زمینه تاریخی، معطوف به بسط موضوع پژوهش در طول تاریخ و تاریخی ساختن شکل مطالعه آن است.
نگاه تاریخی به موضوع سبب می شود تا شواهد لازم جهت ارائه تبیینهای متقن فراهم شود و موضوع در بسترهای تاریخی مختلف و در بافت های اجتماعی گوناگون مورد بررسی قرار گیرد. همچنین رشتههای مختلفی که در هر مقطع به موضوع مورد نظر پیچیده شده و تغییر و تحولاتی که در شکل آن روی داده، تنها با مطالعه تاریخی قابل ردیابی است. معانی واژگون مختلف موجود در موضوع پژوهش نیز با مطالعات تاریخی و از دل اسناد و شواهد تاریخی متولد می شوند.
راهبرد توجه به زمینه تاریخی، معطوف به بسط موضوع پژوهش در طول تاریخ و تاریخی ساختن شکل مطالعه آن است. تاریخی دیدن موضوع، همچنین سبب می شود تا جنبههای یکتای آن مشخص شده و موضوع از امری انتزاعی، غیر قابل دسترس و مرموز، به امری ملموس، قابل تجسم و آشنا تبدیل شود. از سوی دیگر، تاریخی دیدن امور از نظر فوکو موجب میشود تا حقایق ازلی و ابدی، وارد چرخه زندگی و مرگ گردند و قابل پی جویی شوند: «معنای تاریخ واقعی در آن است که تاریخ بالفعل (موجود) را به کار می گیرد و هر آنچه که در آدمی ثابت و ابدی می انگاشتیم، وارد چرخه تغییر و صیرورت میسازد» (فوکو، ۱۹۷۷، ص ۱۵۳). این امر سبب می شود تا حقایق تغییرناپذیر که در منطقه ممنوعه قرار دارند، قابل وارسی و بررسی گردند.
توجه به زمینه تاریخی موضوع در تبارشناسیهای فوکو، نمونههای زیادی دارد. برای نمونه، نوع بررسی مفهوم جنون در دیدگاه فوکو، به جای پی جویی های واژهای، بیشتر بر بررسی های تاریخی گفتمان ها و کردارها معطوف است. تغییراتی که گفتمان های مختلف در مفهوم جنون ایجاد کرده اند یا فعالیتهای اجتماعی غیر گفتمانی که مفهوم جنون را دچار تحول ساخته اند، در کتاب "تاریخ جنون"، جایگاهی اساسی دارند. برای نمونه فوکو (۱۳۸۷ الف، ترجمه ولیانی) تشکیل تیمارستانها را در تغییر مفهوم جنون، مولفه ای اساسی میداند و معتقد است، مراکز اقامت اجباری سبب مرزبندی سخت میان خرد و جنون گشتند. همچنین نحوه نگهداری دیوانگان در این تیمارستانها و نوع برخورد با آنها، مفهوم جنون را به سوی حیوانیت هدایت کرد. در این بیمارستانها دیوانگان در شرایط بسیار وخیم و غیرانسانی نگهداری می شدند.
اتفاقی که از نظر فوکو در قرن هجدهم روی داد آن بود که دیوانگان با افرادی هم کاسه و همخانه شدند که همه، بی فایدگان اجتماعی محسوب می شدند. وی می نویسد: «دیوانگان را پیش از قرن هفدهم نیز «محبوس» می کردند، اما از این دوره، آنها را در مراکز اقامت اجباری نگه داشتند»، آمیخته با افرادی که تصور می شد میان آنها و دیوانگان قرابتی وجود دارد. تا زمان رنسانس، انسان، دیوانگی را با حضور نیروهای تخیلی متعالی مرتبط می دید. از عصر کلاسیک، برای نخستین بار جنون بر مبنای محکومیت اخلاقی بیکارگی و در چارچوب ذاتی و درونی بودن امور اجتماعی ادراک شد و جامعه مشغول به کار این درونی بودن را تضمین کرد» (فوکو، ۱۳۸۷ الف، ترجمه ولیانی، ص ۶۸).
این راهبرد در راستای هدف اساسی تبارشناسی، یعنی دستیابی به شبکه انواع ارتباطات قدرت- سوژه دانش در موضوع مورد نظر، به صورت بندی این ارتباط در مرحله نخست می پردازد. در نظر داشتن اهداف تبارشناسی به ویژه پی جویی شیوههای سوژه شدگی انسانها و نیز بررسی شکلهای مختلف عقلانیت، و توجه به مبانی روشی چون آغشتگی مسائل تربیتی به قدرت ، برجستگی سوژه در مسائل تربیتی ، تاریخی بودن موضوعات تربیتی و مبنای الحاقی نمایندگی اسناد و شواهد از وضعیت واقعی، منجر به تکوین راهبردی می شود که در آن، تمرکز پژوهشگر بر روابط قدرت- دانش- سوژه و نحوه اتصال آنها در موضوع پژوهش است.
در این راهبرد پژوهشی، تبارشناس تلاش می کند تا انواع حالتهای مختلف ارتباط سوژه و قدرت را در موضوع مورد بررسی، مورد پی جویی قرار دهد. در واقع، تبارشناس ابتدا در مطالعه تاریخی خویش به دنبال، مقاطعی است که در آنها این مولفههای خاص در نحوه ارتباط سوژه و قدرت محقق می شوند، اما در عین حال ممکن است با مواردی از ظهور موضوع نیز برخورد کند که مولفههای جدیدی را بر این شبکه می افزایند.
راهبرد حاضر که راهبردی رویه ای است، از ترکیب اهداف تبارشناسی و مبانی روشی چون تاریخی بودن مسائل تربیتی و مبنای الحاقی نمایندگی استاد و شواهد از وضعیت واقعی حاصل میشود. ارتباط این راهبرد با مبانی پیش گفته به قرار زیر است. از یک سو توجه بر بعد تاریخی مسائل تربیتی، پژوهشگر را ملزم به بسط تاریخی موضوع و تاکید بر زمینه تاریخی می سازد. این بررسی تاریخی، باید به گونهای ویژه صورت گیرد. از آنجا که فوکو معتقد به اتحاد ناهمگون هویتهای متکثر در موضوعات مختلف است و بر آن است تا این اتحاد نامنسجم را فروشکند و چندگانگی پس آن را به نمایش نهد، نقاط گسست در ارتباط قدرت-سوژه را اساسی میشمارد. بنابراین پژوهشگر در بررسی تاریخی خویش، باید انگاره پیشرفت و اتصال را به کناری نهد و به تغییرهای مداوم و نقاط گسست حساس باشد. توجه به نقاط گسست سبب می شود، انواع رابطه های قدرت سوژه، قدرت دانش و قدرت دانش-سوژه احصا گردد و این روابط به انواع قدیمی و بی اثر خویش فروکاسته نشود. شناسایی این روابط متکثر و منحصر بفرد به مخاطب پژوهش تبارشناسی کمک می کند تا گونه های مختلف رابطه را بشناسد و قادر باشد برای هرگونه، پادزهری را فراهم آورد.
منبع: تبارشناسی و تعلیم و تربیت، نرگس سجادیه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، 1394
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}