تبارشناسی و دغدغه واقع گرایی
جستجوی تبار، یکی از ویژگیهای اساسی روشی رویکرد تبارشناختی است و نمونه های بسیار از آن را در آثار فوکو می توان یافت.
راهبرد روشی حاضر، پژوهشگر را بر آن می دارد تا در مطالعه تاریخ و جستجوی رگه های ارتباط قدرت سوژه در مساله مورد نظر، نقاط گسست و تحول در این روابط و نیز بازگشتهای این نوع روابط را به دقت بررسی کند. البته باید توجه داشت که دامنه تاریخ مورد بررسی، به عمق موضوع و نیز دامنه پژوهش بستگی دارد. بطور مثال، هنگامی که در حال بررسی یک سیاست تربیتی هستیم، حافظه تاریخی آن ممکن است شش ماه یا سه سال باشد. در حالیکه موضوعات کلانی مانند جنون یا تنبیه، در عرصه های تاریخی چند قرنی مورد مطالعه قرار می گیرند.
جستجوی تبار، یکی از ویژگیهای اساسی روشی رویکرد تبارشناختی است و نمونه های بسیار از آن را در آثار فوکو می توان یافت. یکی از نمونههای بررسی تبار در نقاط گسست و توقف بر نقاط بازگشت را در موضوع حذف نمایش در مجازات می توان دید. فوکو (۱۹۷۹) پس از توضیح مفصل مراسم های شکنجه قبل از مرگ در قرن هجدهم، با استناد به یک سند تاریخی مهم و البته برخی مشاهدات دیگر، به نقطه گسستی بر می خورد که در آن در پایان قرن هجدهم، شکل مجازات و مولفههای مقوم آن تغییر می کنند. وی معتقد است ماهیت مفهومی و عملی تنبیه از این زمان به بعد در دوران مدرن تغییری اساسی یافت. به اعتقاد وی، دو ویژگی شاخص اعدامهای مدرن عبارت بودند از: ۱- محو نمایش. ۲- حذف درد. شاهد تاریخی مذکور، بند قانون سال ۱۷۹۱ (أستانه ورود به قرن نوزدهم) است که در آن گفته شده «همه محکومان به مرگ، گردن زده شوند»، و بر سه امر مهم مورد تاکید شده است فوکو، ۱۳۸۷ب، ترجمه سرخوش و جهاندیده، ص ۲۳): ۱- مرگی یکسان برای همه («جرمهایی از یک نوع، صرف نظر از مقام و رتبه و وضعیت مجرم با کیفری یکسان مجازات خواهند شد.»)؛ ۲- فقط یک مرگ برای هر محکوم بدون تعذیبهای طولانی و ۳- مجازات فقط برای خود محکوم و بدون داشتن ننگ برای خانواده وی
اما حذف نمایش به یکباره صورت نگرفته و در مقاطعی از تاریخ شاهد بازگشتهای آن، هر چند بصورتی کوتاه هستیم. فوکو به دلیل تعهد نسبت به واقعیت، این اسناد را نادیده نمی انگارد و در همین کتاب از اسنادی تاریخی سخن می گوید که حاکی از برگزاری مراسم - نمایشی۔ اعدام با گیوتین هستند. همچنین مستندات تاریخی فوکو نشان میدهند که در دوران انقلاب فرانسه، شور انقلاب به گیوتین نیز آیینی نمایشی داد. درباره مراسم اعدام با گیوتین آمده است (فوکو، ۱۳۸۷ب، ترجمه سرخوش و جهاندیده، ص ۲۵): همچنین محکوم باید در مراسم اجرای حکم، روبنده میزد و بدین ترتیب چهره وی نیز که آخرین نماد حضور وی بود، از این مراسم حذف میشد.
فوکو در صفحه ۲۶ کتاب "مراقبت و تنبیه" می نویسد: «اما انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) خیلی زود جامه یک آیین بزرگ نمایشی را به تن گیوتین کرد. و گیوتین سالهای سال نمایش میداد». اما این امر پایدار نبود و بازگشتی بود که در مدتی کوتاه (تا حدود سال ۱۹۳۹) محو گردید.
این جستجوی تبار موضوع مجازات و نحوه ارتباط قدرت با سوژه - مجرم- در آن که گاه به واسطه دانش صورت می پذیرد، امری است که فوکو ردپای گونه های مختلف آن را در نقاط گسست تاریخی دنبال می کند و بازگشتهای آن را نیز از قلم نمی اندازد.
از آنجایی مرکز ظهور قدرت در رویارویی ارادههاست و صحنه پیکار نیروها که شرایط وقوع کردارهای گفتمانی و غیر گفتمانی را فراهم می آورد در همین رویاروییها شکل می گیرد، توجه به نقاط این رویارویی در تبارشناسی از اهمیت برخوردار است. بنابراین توجه به نقاط ارتباطی و مفصلهایی که انسانها را به یکدیگر متصل می سازد، در پی جویی روابط قدرت و هندسه روابط قدرت سوژه مولفهای اساسی خواهد بود.
این راهبرد با توجه به اهداف تبارشناسی و نیز مبنای روشی گرانبار بودن مفصلهای ارتباطی تعلیم و تربیت از قدرت تکوین می یابد. این مبنا از اهمیت مفصلهای ارتباطی در تکوین روابط قدرت سخن می گوید و اینکه هر رابطه قدرتی در زمینه ای از ارتباط رشد می یابد. از همین رو، مفصلهای ارتباطی از نگاه تبارشناس در جستجوی روابط قدرت سوژه، دارای اهمیت ویژه خواهند بود.
نمونه های زیادی از این راهبرد روشی در آثار فوکو به چشم می خورد. توجه به رابطه قاضی متهم در بحث اعتراف، تمرکز بر رابطه رندانبان مجرم در بررسی تولد زندان و تنبیه، موشکافی ارتباط والدین فرزندان در بحث از جنسیت و گفتمان جنسی و بسیاری دیگر از این ارتباطها در مقام زمینه تبیینهای فوکو ایفای نقش کرده اند.
همچنین سخن از رابطه دانش آموزان - اولیای مدرسه در پژوهش میدمور و همکاران (۲۰۰۰) و رابطه دانش آموزان - معلمان - بنگاه های اقتصادی در پژوهش مارشال (۱۹۹۷) را می توان نمونههایی از به کارگیری این راهبرد به شمار آورد. چگونگی پرداختن به این نوع مفصلهای ارتباطی و پی جویی روابط قدرت در آنها در فصل سوم، ذیل اصل مشروطسازی مضاعف بیان شد.
راهبرد روشی دیگری که در تبارشناسی فوکو، نقشی اساسی دارد، راهبردی سلبی است که پژوهشگر را از نگاه همگن گفتمانی بر حذر میدارد. این راهبرد که از کنار هم قرار گرفتن اهداف تبارشناسی و مبنای چندارزی بودن تاکتیکی گفتمان ها و نیز نمایندگی شواهد از وضعیت واقعی متولد شده است، بر وجود گفتمان های متعارض و متضاد در هر دوره تاکید می ورزد و تک نوایی گفتمانی در جامعه را نفی می کند.
راهبرد مذکور با تاکید بر شواهد موجود تاریخی و نیز بر مبنای پیش فرض اعتقاد به هویتهای متکثر، تلاش برای دستیابی به همگونی گفتمانی را تلاشی بی نتیجه میداند و معتقد است گفتمانها اندیشهها و کردارها با قدرت های مختلف و در قالب نیروهای متکثر در کنار یکدیگر در حال حیاتند. بنابراین نمی توان مانند کوهن به سقوط و صعود مطلق پارادایمها دلخوش کرد.
پویا دیدن صحنه پیکارهای نیروهای قدرتی و توزیعی دیدن قدرت مانع از آن می شود تا مجموعه ای یکدست و تک نوا قابل تصور باشد. بر همین اساس، تبارشناس نباید منتظر جامعه ای یک دست باشد و همواره باید به تعارضهای موجود در جوامع توجه کند. فوکو این راهبرد را برای مواردی به کار می برد که دارای دو کارکرد متضاد هستند. امری مانند اعتراف که از یک سو مبنای کنترل فرد و محو وی است و از سوی دیگر به تقویت فردیت وی منجر می شود. اما به - کارگیری این راهبرد در مورد گفتمانهای متضاد در یک جامعه کمتر در آثار وی مصداق دارد.
یکی از مصداق های این راهبرد می تواند حضور در گفتمان استبداد و مردم سالاری در جامعه عصر مشروطه باشد. از آنجا که میزان برخورداری این دو گفتمان از قدرت، به یکدیگر نزدیک بود، همبودی آنها در کنار یکدیگر به وضوح بیشتری دیده میشود. تا آنجا که گاه مشروطه خواهان علم پیروزی خویش را بالا برده و کف می زنند و گاه استبدادطلبان، مشروطه خواهان را به خاک سیاه می نشانند. همچنین همبودی در گفتمان فرزندسالاری و مدیر محوری در مدارس امروز، می تواند نمونه دیگری از این راهبرد باشد.
منبع: تبارشناسی و تعلیم و تربیت، نرگس سجادیه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}