اینکه آزمندی بیش از اندازه و انگیزه کسب ثروت بیشتر و طمع اشباع ناپذیر موجب بسیاری از پیامدهای منفی، به نام معضلات زیست محیطی گردیده است، تقریبا کسی آن را انکار نمیکند و به جرئت می توان گفت که این عامل در رأس دیگر عوامل قرار دارد و بیش از سایر امور در این وادی، نقش دارد.
 
طبیعی است که افزایش جمعیت کره زمین، نیازهای بیشتر اقتصادی و در نتیجه، بهره وری افزون تری در قبال خود داشته است. البته در صورتی که به نیازهای واقعی به صورت صحیح و روشمند پاسخ داده شود و از ایجاد نیازهای کاذب جلوگیری گردد، این امر، مشکلات زیست محیطی در پی نخواهد داشت.
 
یکی از دلایل اصلی این که چرا انسانها به طور فزاینده‌ای به حقوق حیوانات دست درازی می کنند، افزایش نیازهای آنهاست. جدا از این حقیقت که روش زندگی فعلی انسان ها، بیشتر و بیشتر نیازهای غیر واقعی به وجود آورده است، باید توجه داشت که در قرن حاضر نسبت به قرون قبلی افراد بیشتری وجود دارند که نیاز به غذا دارند. آمار سازمان ملل نشان می دهد که در سال ۱۹۹۰م جمعیت جهان به 54.3  میلیارد نفر رسید و انتظار می رود تا سال دو هزار میلادی این رقم به 6.3 میلیارد نفر بالغ شود. ۹۳ درصد این افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه خواهد بود.
 
یکی از پژوهشگران پس از نقل گزارش فوق می افزاید: بی شک، افراد بیشتر و بیشتری محتاج غذایند، اما این نیاز، دلیل آن نیست تا موضوع جنجالی برنامه ریزی تنظیم خانواده را قطعا بپذیریم، جز آن که تصور کنیم باید به این مشکل با دیدی نو و معنوی، همچون دید مؤمنان نگریست. وجود روحیه فردگرایی در بین برخی گروه‌های اسلامی باعث رفتار نامناسب با طبیعت و محیط زیست شده و توجه به منافع آنی و فردی به جای توجه به منافع عمومی و جمعی از عوامل اصلی معضلات محیط زیست به شمار می رود.

آزمندی و مصرف بالای انسان امروز، چیزی از طبیعت باقی نخواهد گذاشت که آیندگان در بستر آن، به زندگی خویش ادامه بدهند. و برابر آمار به دست آمده، یک سوم درختان جنگل به سال ۱۹۵۲م بریده و مصرف شده است. در هفتاد سال اخیر، کشت و زرع جدید، نیمی از خاکهای حاصلخیز را در سه چهارم زمین های مزروعی از بین برده است، چرخه حیاتی و طبیعی (اکوسیستم)، تعادل و توازن خود را از دست داده است و فضولاتی مثل نایلون هرگز امکان پالایش و جذب آنها در چرخه های حیات طبیعی، وجود ندارد و بعضا حتی به گونه ای مرگ آور و غیر قابل جبران، کانونهای اولیه حیات را در کره زمین، آلوده می سازند و بقای بشر را با خطرهای حتمی روبه رو می کنند.
 
با آنکه عامل اقتصادی هر دو نوع آزمندی و فقر را شامل می شود، اما تأکید بر فقر ضرورت بیشتر دارد، زیرا نمی توان مشکلات زیست محیطی را در جهان امروز، به ویژه جهان سوم و دنیای مسلمانان طرح کرد و از مشکل فراگیر فقر یاد نکرد. برخلاف کشورهای پیشرفته که مشکلات زیست محیطی آنان عمدتا ناشی از عوامل اعتقادی، سیاسی و آزمندی پایان ناپذیر است، بخش عمده مشکلات زیست محیطی جهان سومی ها، از جمله کشورهای اسلامی ناشی از فقر و تنگدستی معیشتی است.
 
با قطع نظر از معدودی از کشورهای اسلامی که منابع انرژی فسیلی، مثل نفت و گاز دارند، بسیاری از مسلمانان از این نعمت خدادادی محروم اند یا به زمینه بهره وری بهینه و فراگیر آن دست نیافته اند. آنان ناچار از چوب، جنگل، انواع بوته گیاهان و فضولات حیوانات برای سوخت استفاده می کنند. با توجه به ازدیاد جمعیت و استفاده بی رویه این منابع و محدودیت آنها، به تدریج بسیاری از مناطق جنگلی و مراتع و درختان میوه دار و غیر میوه دار نابود شده و فضای سبز و پوشش گیاهی و جنگلی مناطق زیادی، به ویژه در آسیای جنوبی، آسیای میانه و آفریقا به بیابان و کویر تبدیل گردیده است و اگر جلوی روند فزاینده و مخرب کنونی گرفته نشود، فاجعه زیست محیطی، منطقه را تهدید میکند و مشکلات فراوان ناشی از آن، از جمله آلودگی هوا، شیوع انواع بیماری ها، سیلابهای مخرب و کاهش فضای سبز و سرانجام تعطیلی دامداری و نابودی انواع جانوران و... در انتظار مردم و مناطق یادشده خواهد بود. یکی از نویسندگان به این مشکل اشاره کرده و می نویسد: درختان جنگل ها برای استفاده از چوب یا برای به دست آوردن زمین بیشتری برای کشاورزی قطع می شود، در مناطق وسیع تری نیز درختان قطع می شوند تا زمین و مرتع برای تأمین خوراک دام ایجاد شود و گوشت دام برای رفع نیاز کشورهای دیگر صادر شوند. تنها از تنه درختان می توان برای تهیه الوار استفاده کرد، شاخه ها و خرده چوبها روی زمین می مانند و می پرسند و در نتیجه، گاز دی اکسید کربن و متان را  وارد جو می کنند. البته مشکل اقتصادی به عنوان یکی از عوامل در تخریب محیط زیست، بیش از همه جهان سوم را تهدید کرده است و این معضل حتی در مورد کشورهایی که سال‌هاست با منابع انرژی سنتی فاصله گرفته، فرق نمیکند.
 
به اعتقاد کارشناسان، مهم ترین مشکل ساختاری در کشورهای جهان سوم، از جمله ایران که موجب می شود محیط زیست این کشورها در معرض خطرات بیشتر قرار گیرد و حمایت از آن، روند کندی داشته باشد، ناشی از ضعف ساختار اقتصادی است. طبق آماری، گفته میشود ۷۵٪ فقرای روستایی و ۷۶٪ فقرای شهری این کشورها در نواحی ای ساکن اند که محیط زیست آنجا به شدت تخریب شده با خطرات شدید محیطی زندگی آنها را تهدید می کند.
 
منبع: محیط زیست و بهداشت، عبد المجید ناصری داوودی، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، قم، 1391