در برنامه‌های آموزشی ایران جایگاه تحقیق و توسعه بسیار نازل است. هنوز بر روی ابتکارات در زمینه تکنولوژی آموزشی سرمایه گذاری لازم صورت نمی گیرد و اصلا تکنولوژی جایگاه شایسته ای پیدا نکرده است. آینده توسعه جهانی و جایگاه هر کشور در جهان، منوط به ایجاد ظرفیت بالا در کسب، نگهداری و بالا بردن سطح علم ودانش نیروی انسانی آن کشور است. این ظرفیت تا حدود زیادی وابسته به آن بخش از جمعیت کشور است که سواد خواندن، نوشتن، حساب کردن، مهارت در ارتباطات و حل مسائل را کسب کرده باشد لذا بالا بردن سطح آموزش و تربیت و حرفه آموزی نیروی کار محور اساسی مباحث توسعه، انسانی برای همه کشورهای در حال توسعه است.
 
تحقیق و توسعه جوامع اسلامی، به انسان‌هایی بالنده که با بینش مناسب، مجموعه‌ای از مهارت‌های مختلف را مشاغل متعدد به کار گیرند، نیاز دارد. انسانهایی مسلمان که با خلاقیت، ابتکار، دانش و مهارت گسترده، ضمن انجام دادن بهینه مأموریت های شغلی، به تحقق اهداف سازمان خود کمک کنند. تجربه کشورهای موفق نشان می دهد که آموزش، پیوسته به منزله کلید توسعه و پیشرفت در نظر بوده است. برای نمونه کشور چین که از اواخر دهه ۱۹۷۰ تحولی در فرهنگ و اقتصاد خویش به وجود آورد، گسترس چهار عنصر علوم و فنون، صنعت، کشاورزی ودفاع را از عمده ترین اهداف توسعه در نظر گرفت وآموزش راکلید این توسعه به شمار آورد.
 
از بررسی تاریخی شگفتی ها و دستاوردهای علمی و فنی و پژوهش در عرصه های گوناگون زندگی انسان ها، نتیجه گرفته اند که بسیاری از مهارتهای ساده که امروز بدیهی محسوب می شود، برای نمونه حتی خواندن و نوشتن و حساب کردن، که میلیونها انسان قادر به انجام آن هستند، محصول صدها و هزاران سال توسعه فرهنگی تراکم پذیر بوده است و همه نظامهای اقتصادی بر یک «بنیان دانایی» استوارند. این دانایی ها پیوسته تحول می یابند و دانایی شگفت انگیز دیروز که گاهی جادویی و خارق العاده تلقی می شدند، امروز به یک کار و مهارت عادی تبدیل می شود. این نوآوری ها با چنان سرعتی پیش می رود که هر واحد از زمان، معادل پولی بسیار ارزشمند پیدا می کند. به اعتقاد الوین تافلر (۱۳۷۱)، یافته ها و دستاوردهای علمی و فنی، همه جوامع را به چالش می طلبد و به نهادهای گوناگون به ویژه نهاد آموزش و پرورش، بیش از هر دستگاه دیگر هشدار می دهد که برای رویارویی با چنین تحولاتی لازم است خود را مجهز آماده سازد. این آمادگی بیش از همه باید در عرصه تفکر و پژوهش تحقق یابد، چرا که فکر پدیده درونی جامعه نشده باشد و به صورت درون زا از بطن و متن جامعه برنخیزد، القا و اعمال آن از برون چاره ساز و سامان بخش نخواهد شد.
 
علم گرایی، عقلانیت، توجه به اصول و گذر منطقی از الگوهای حاکم (پارادایم ها) بسیاری از مشکلات جامعه را حل می کند. حرکت در مسیر علم و عقل در شکوفایی عوامل مختلف توسعه از قبیل منابع طبیعی، فیزیکی و انسانی نقش بسزایی خواهد داشت. اگر جوانان به سمت جامعه ای عقل گرا و علمی سوق داده شوند آینده کشورهای اسلامی بسیار درخشان خواهد بود و در این میان نقش معلمان بسیار برجسته است. توسعه انسانی رکن اصلی توسعه پایدار است و باید برای ارتقای کیفیت آموزش در کشور تلاش شود.
 
اندیشمندان جهان به این نتیجه رسیده اند که اگر جامعه ای می خواهد به سمت توسعه پایدار اقتصاد برود و شرایط ایده آلی داشته باشد باید از نظر فرهنگی و علمی به رشد و بالندگی برسد. سوق دادن دانش پژوهان و دانشجویان به سوی فرهیختگی و بستن راههای نفوذ فرهنگ های بیگانه بر عهده معلمین است. نوآوری فنی و علمی نتیجه بهره جستن از کشفیات و اختراعات و استفاده از مواد یا فرایندهای جدید با استفاده مناسب تر از امکان موجود می باشد. چنین وضعی نیازمند ذهن نو و دانش جدید به منظور بهره مند شدن از مواد موجود در طبیعت است. در این میان از بین منابع در دسترس بشر می توان منابع انسانی را با اهمیت ترین و با ارزش ترین منابع دانست. نیروی انسانی گرانبها ترین منبع هر جامعه برای شکوفا سازی استعدادها و دستیابی مستمر به عملکرد عالی محسوب می شود.
 
توجه به آموزش و توسعه منابع انسانی در مسیر پیشرفتهای سریع علم و تکنولوژی و تغییرات و تحولات ناشی از آنها، تنها پلی است که می تواند جامعه اسلامی را از دنیای امروز به دنیای پر تغییر و تحول فردا رهنمون سازد. سرمایه گذاری علمی در کشورهای اسلامی برروی نیروی انسانی تنها سرمایه گذاری انسانی است که نه تنها مستهلک نمی شود، بلکه به طور فزاینده، بازده آن افزایش می یابد وحد آن قابل اندازه گیری نیست. برای تولید علم ودانش زمینه هایی لازم است که عمده ترین آن آموزش است. اهمیت بینش علمی و پژوهشی یک ضرورت اجتناب نا پذیر است و نقش آموزش و پرورش، از طریق آموزش مستمر، در تولید و توسعه علمی و پژوهشی کاملا مشخص و واضح می باشد.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390