از ابو سعید خدری روایت شده است که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: تاجر راستگو و امین با پیامبران، صدیقین و شهدا محشور خواهد شد. این حدیث بطور واضح اعلام می دارد که برای حصول والاترین رتبه های قرب خداوندی، نیازی به ترک دنیا و مشاغل آن نیست بلکه یک تاجر و بازاریاب در بازار می تواند با اطاعت و پیروی از احکام الله و رسول او و رعایت اخلاق دینی همچون صداقت و امانتداری روز قیامت با پیامبران، صدیقین و شهدا همراه باشد. بنابراین صداقت و درستکاری بخشی اساسی از شخصیت مدیران مسلمان است و در پیدا و نهان صداقت را در کردار و گفتار خود مراعات می نمایند زیرا باور دارند که صداقت راهی به سوی خیر و نیکی است و خیر و نیکی انسان را به سوی بهشت رهسپار می نماید بهشتی که یکی از مهمترین آرزوهای اهل ایمان است. مدیر مسلمان به صداقت تنها به عنوان یک اخلاق ارزشمند که زیبنده اهل ایمان است نگاه نمی کند بلکه آنرا فراتر از این می داند و آن را بخشی جدایی ناپذیر و مکمل ایمان خویش می شمارد زیرا خداوند اهل ایمان را به صداقت و درستکاری دستور فرموده و صادقین و راستگویان را مورد تمجید قرار داده است. خداوند متعال در قر آن کریم می فرماید: و الذی جاء با لصدق و صدق به اولئک هم المتقون(الزمر ۳۳) کسانی که حقیقت و صداقت را با خود آورده اند و کسانی که حقیقت وصداقت را باور داشته اند آنان پرهیزگاران واقعی هستند.
 
نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در حدیثی دیگر اهمیت راستگویی را چنین بیان می کند: تحروا الصدق و آن رایتم أن الهلکه فیه فان فیه النجاه : راستگویی را انتخاب کنید حتی اگر پنداشتید که هلاک شما در آن باشد زیرا رهایی راستین در صدق و راستی است. سعدی شیرین سخن چه جالب می سراید:
 
گر راست سخن گویی و در بند بمانی    به از آنکه دروغت دهد از بند رهایی   
 
امام محمد غزالی(رحمه الله) در احیا علوم الدین صداقت را بر شش نوع تقسیم می کند :
 
1- اصداقت در گفتار: هر انسانی موظف است که بر گفته های خود مواظبت و مراقبت داشته باشد و جز با صداقت سخنی نگوید این مشهورترین و آشکار ترین انواع صداقت است، پس کسی که زبان خود را از خبر دادن بر خلاف واقع محفوظ می دارد صادق است. سئوالی که در مدیریت هم اکنون مطرح است اینکه آیا میتوان با صداقت با زیردستان و مردم از اشتباهات و کاستی ها سخن گفت یا این صداقت باعث ناامیدی زیردستان خواهد شد ؟
 
۲-صداقت در نیت و اراده: این نوع صداقت به اخلاص بر می گردد و به این شیوه است که در حرکات و سکنات انسان عامل و انگیزه ای جز ذات الله نباشد پس هر گاه کوچک ترین شائبه ای از تمایلات نفس در آن وارد شد، صداقت نیت باطل می شود و اتصاف کسی که دارای چنین نیتی باشد به دروغگوو کاذب رواست.
 
3- صداقت در تصمیم و عزم: انسان گاهی عزم را بر عمل مقدم می دارد مثلا با خود تصمیم می گیرد اگر خداوند فلان مال را نصیب او گرداند همه یا قسمتی از آن را در راه خدا می بخشد و یا تصمیم می گیرد اگر در راه خدا با دشمن رو به رو شود بدون ترس از مال و جان با او بجنگد و یا می گوید که اگر خداوند متعال قدرت و حکومت مملکتی را به من بخشد عدالت را پیشه خود سازم و هرگز به وسیله ظلم و تجاوز به حق مردم مرتکب نافرمانی حق نخواهم شد گاهی این نوع تصمیم ها گرفته می شوند که حالت قطعی و حتمی دارند و آن را عزم صادق گویند اما برخی اوقات در تصمیم انسان تردید و ضعف وجود دارد که ضد صدق در عزم و تصمیم می باشد پس عزم صادق آن است که عاری از تردید و در کمال قوت باشد.
 
4- صداقت در وفا به عزم و تصمیم: گاهی نفس با عزم در کارهای خیر به سخاوت می پردازد چون سختی و مشکل در وعده و عزم نیت ندارد اما وقتی حقایق ثابت شد و امکان تحقق یافت تمایلات و خواسته های نفس به هیجان در می آیند عزم قبلی را باطل می کنند و قدرت شهرت بر آن غالب می گردد. این حالت بر خلاف و متضاد با حالت صدق در عزم می باشد. در این باره خداوند می فرماید: رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه (الاحزاب:۲۳) در بین مومنان مردانی هستند در پیمانی که با خدا بستند راست بوده اند و در حق، گروهی که عزم کردند که مال بذل کنند اما بدان وفا نکردند، هم چنین می فرماید: و منهم من عهد الله لئن اتنا من فضله لنصدقن و لنکونن من الصلحین فلما آتهم من فضله بخلوا به (التوبه: ۷۹ ، ۷۵ ) در میان منافقان کسانی هستند که سوگند می خورند و با خدا پیمان می بندند که اگر از فضل خود ما را بی نیاز کند و به نعمت و نوایی برسند بدون شک به صدقه و احسان می پردازیم و از زمره شایستگان خواهیم بود اما هنگامی که خدا از فضل خود(ثروت و دارایی) به آنان بخشید بخل ورزیدند.
 
5-صداقت در عمل: انسان باید مراقب باشد اعمال ظاهرش بر خلاف آنچه در باطنش هست نباشد و این مراقبت باید به شیوه ای باشد که باطن را به صورتی در آورد که اعمال ظاهرش را تصدیق نمی کند. از اینرو حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دعا فرمودند: اللهم اجعل سریرتی خیرا من علانیتی و اجعل علانیتی صالحه: بار خدایا درونم را بهتر از ظاهرم گردان و ظاهرم را نیکو گردان.
 
6- صداقت در تحقیق همه مقامات دین :این نوع صدق، اعلاترین و با ارزش ترین درجات است مانند صداقت در مقام خوف، رجا، تعظیم، زهد، رضا، توکل، محبت، و سایر مقامات دین. این مقامات دارای مقدماتی هستند که با ظهور این مقدمات اطلاق اسم خاص آن مقام بر شخص جایز است (مثلا به محض اینکه مقدمات زهد در کسی آشکار شد لقب زاهد بر او اطلاق می شود) اما پس از این مقدمات، مقاصد اصلی و حقایقی هم وجود دارد. کسی به صداقت حقیقی می رسد که به مقاصد اصلی و حقایق آنها قایل گردد. کسی که متصف به این معانی شش گانه باشد، لقب صدیق را دریافت می دارد. البته درجات صدق حد و حصری ندارد، گاهی انسان در برخی امور صادق و در بعضی صادق نیست، چنین شخصی را صدیق نگویند، اما درجه وی به قدر صدق وی می باشد.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390