در سخن و سفارش پیشوایان دینی می‌خوانیم که به یکدیگر هدیه بدهید؛ چون کینه را از دل می‌برد و محبت را بیش تر می‌کند؛ البته هدیه حتماً پول و اشیای قیمتی نیست؛ چه بسا یک کتاب خواندنی، یک غزل دل نشین، یک حکایت پندآموز و مانند آن، ارزش ده ها وسیله و هدیه‌ی مادی را داشته باشد.
 
 ***

عید نوروز است و مردم بغداد دسته دسته به قصر می‌روند تا فرارسیدن فصل بهار را به امام موسی بن جعفر علیه السلام شادباش بگویند.

حضرت که با اصرار خلیفه در مراسم حاضر شده است، با مهمانان احوال پرسی می‌کند و هدایای تقدیمی را می‌گیرد و کناری می‌گذارد.

مراسم ادامه پیدا می‌کند تا این که اندکی مانده به اذان، مردی مستمند جلو می‌آید و می‌گوید: «ای فرزند رسول خدا! هدیه ای نیاورده ام الّا سه بیت شعری که پدربزرگم در وصف جدّ شهیدت حسین بن علی علیه السلام سروده است.»

برده شدن نام سیّد و سالار شهیدان علیه السلام باعث می‌شود آثار خستگی از چهره‌ی مبارک حضرت زدوده شود؛ طوری که از آن مرد دعوت کرد بنشیند و شعرش را بخواند.

 چند لحظه بعد حضرت با چشمانی اشک آلود از جا برمی‌خیزد و همه‌ی هدایایی را که مردم از صبح آورده اند یک جا به مرد مستمند می‌بخشد.

 نویسنده: بیژن شهرامی