یکی از نشانه‌های بی نظمی ، شتاب بی جاست . هر کاری را وقتی است که باید در آن انجام شود. شتاب در چنین کاری ، باعث می شود که به درستی انجام نشود. پیشوای پارسایان ، حضرت علی (علیه السلام) در نامه اش به مالک اشتر، او را از شتاب زدگی بر حذر می دارد و می فرماید: ایاک و العجلة بالأمور قبل او آنها؛ بر حذر باش از شتاب زدگی در کارها، پیش از رسیدن وقت آنها. آن حضرت در نکوهش شتاب بی جا می فرماید: قلما تنجح حیلة العجول .. کم است که چاره شخص شتاب زده ، به فرجام برسد.
 
سستی و تنبلی: یکی دیگر از مهم ترین نشانه‌های بی نظمی ، سستی و تنبلی است . اگر سستی و تنبلی از دری وارد شود، انضباط و جدیت از دری دیگر خارج می شود. در سخنی نورانی از امام صادق (علیه السلام) آمده است :عدو العمل الکسل ؛ سستی و تنبلی ، دشمن عمل است . آفة النجاح الکسل ؛ آفت رستگاری ، کاهلی است . امیر مومنان (علیه السلام ) به همام فرمود: یا همام إالمومن هو... هشاش ، بشاش ، لابعباس و لا بجساس ؛ ای همام إمومن ،... هوش مند، با نشاط، خوش رو است ، نه عبوس و عیب جو. در جایی دیگر می فرماید:من اطاع التوانی ضیع الحقوق ؛ آن کس که در کارها سستی ورزد، حقوق افراد را تباه می سازد. التفریط مصیبة القادر؛ سستی و تنبلی ، مصیبت شخص توانا است .نتیجه سستی و تنبلی ، افزون بر بی نظمی ، سهل انگاری و کم کاری است که در روایات بسیار نکوهش شده است . در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است :من فرط تورط؛ آن کس که در کارها سهل انگاری و کوتاهی کند، در گرداب مشکلات گرفتار می آید. و در سخنی نورانی از امام هادی (علیه السلام) آمده است :اذکر حسرات التفریط باخذ تقدیم الحزم بحسرت پشیمانی کم کاری را به یادآور و دورنگری را پیشه ساز. امیر مومنان (علیه السلام ) نیز می فرماید:ایاکم و التفریط فتقع الحسرة حین لا تنفع الحسرة ؛ از کوتاهی و کم کاری بپرهیزید، چون در حسرت و ندامت گرفتار می شوید، آن گاه که حسرت سودی نبخشد.
 
در نظر نگرفتن اولویت ها: از دیگر نشانه‌های بی نظمی ، این است که انسان، در کارهای اولویت را در نظر نگیرد و به جای این که مهم ترین کارها را مقدم بدارد، به کارهای دیگر بپردازد. امیر مومنان (علیه السلام) می فرماید:ان رایک لا یتبع لکل شی ء ففرغه للمهم ؛ همانا فکر و اندیشه تو، گنجایش همه کارها را ندارد پس ، آن را برای کارهای مهم فارغ ساز. در حدیثی دیگر می فرماید:من اشتغل بغیر المهم ضیع الاهم ؛ آن کس که فکر و نیروی خود را به کارهای غیر مهم مشغول دارد، کارهای مهم را تباه می کند. حضرت علی (علیه السلام) سبب از هم گسیختگی و فروپاشی نظام حکومت را، تباه ساختن مسائل اصلی ، پرداختن به مسائل فرعی ، مقدم داشتن افراد فرومایه و دوری جستن از خردمندان معرفی می کند.
 
فرو گذاشتن وظیفه خویش و دخالت در کار دیگران: یکی دیگر از نشانه‌های بی نظمی، این است که انسان ، وظیفه خویش را انجام ندهد و در کار و مسئولیت دیگران دخالت ورزد، مولای متقیان (علیه السلام) می فرماید: اقصر رایک على ما یلزمک تسلم ودع الخوض فیما لا یعنی تکرم ؛ فکرت را به آن چه بر تو لازم است ، اختصاص ده ، تا سالم بمانی ، و از فرو رفتن در کاری که مربوط به تو نیست ، بگریز تا ارجمند باشی .اقصر همک على ما یلزمک ولا تخض فیما لا یعنیک ؛ همت خود را بر آن چه لازم و مربوط به تو است منحصر ساز و در آن چه از تو نخواسته اند فرومرو. در حدیثی دیگر از آن حضرت آمده است نشر ما شغل به المرء وقته الفضول ؛ بدترین چیزی که انسان وقت خود را به آن مشغول می سازد، کارهای بیهوده است . نیز، می فرماید:من اوما الى متفاوت خذلته الحیل ؛ کسی که به کارهای گوناگون بپردازد، نقشه ها و پیش بینی هایش به جایی نمی رسد. کسی که از اثر شگرف نظم در موفقیت انسان های بزرگ آگاه است و از پیامدهای زیان بار بی نظمی خبر دارد، این شناخت ، در وجودش ، نیرویی پدید می آورد که او را به سوی نظم سوق می دهد. در این جا برخی از پیامدهای زیانبارفردی بی نظمی را در مدیران یاد آور می شویم : و بی نظمی در اعمال انسان ، تاثیری زیانبار دارد و جریان طبیعی فعالیت انسان را مختل می سازد. انسان نامنظم ، نمی تواند از توانایی های فردی خود بهره برد. و بی نظمی ، موجب اتلاف وقت و از دست رفتن عمر آدمی است. و بی نظمی ، سبب رکود تحصیلی و باز ماندن از ادای وظایف اجتماعی است . و تاثیر زیانبار در شخصیت افراد، از عوارض دیگر بی نظمی است . و شخص نامنظم از روش خودخواهانه و اعمال نظر شخصی متاثر از هوا و هوس پیروی می کند و این ، سبب ضعف و زبونی نفس و سستی اراده اوست .
 
دوستان و معاشران منظم ، تاثیری بس بزرگ در به وجود آمدن نظم در زندگی انسان دارند، زیرا صلاح و فساد دوست ، در سینه دوست نفوذ می کند و او را تحت تاثیر قرار می دهد. حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به حارث حمدانی می فرماید:ایاک و مصاحبه الفساق ، فان الشر بالشر ملحق ؛ بر حذر باش از معاشرت با بدکرداران ، زیرا؛ بد به بد پیوندد.همانگونه که معاشرت با افراد بدکردار، تاثیری زیانبار بر آدمی می نهد، معاشرت با افراد نیک کردار، تاثیر سازنده دارد. معاشرت و رفاقت با افراد منظم ، انسان را به سوی نظم حرکت می دهد. نقش نمونه های آرمانی در زندگی آدمی، توجه برانگیز و در خور اهمیت است . قرآن کریم از حضرت ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم ) به عنوان دو اسوه ، یا نمونه آرمانی یاد کرده است . کار اسوگان برای دیگران ، سر مشق دادن است . در محیط سازمان و کارخانه، مدیر برای کارکنان چنین نقشی دارند. مدیران از همان روزهای نخست باید امور مربوط به کارمند را در ضابطه در آورند . دقت در راز و رمز کامیابی مردان بزرگ ، نشان می دهد که یکی از اسباب موفقیت آنان وجود نظم و انضباط است.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390