نشانههای بی نظمی مدیران
از مهم ترین نشانههای بی نظمی ، سستی و تنبلی است . اگر سستی و تنبلی از دری وارد شود، انضباط و جدیت از دری دیگر خارج می شود.
سستی و تنبلی: یکی دیگر از مهم ترین نشانههای بی نظمی ، سستی و تنبلی است . اگر سستی و تنبلی از دری وارد شود، انضباط و جدیت از دری دیگر خارج می شود. در سخنی نورانی از امام صادق (علیه السلام) آمده است :عدو العمل الکسل ؛ سستی و تنبلی ، دشمن عمل است . آفة النجاح الکسل ؛ آفت رستگاری ، کاهلی است . امیر مومنان (علیه السلام ) به همام فرمود: یا همام إالمومن هو... هشاش ، بشاش ، لابعباس و لا بجساس ؛ ای همام إمومن ،... هوش مند، با نشاط، خوش رو است ، نه عبوس و عیب جو. در جایی دیگر می فرماید:من اطاع التوانی ضیع الحقوق ؛ آن کس که در کارها سستی ورزد، حقوق افراد را تباه می سازد. التفریط مصیبة القادر؛ سستی و تنبلی ، مصیبت شخص توانا است .نتیجه سستی و تنبلی ، افزون بر بی نظمی ، سهل انگاری و کم کاری است که در روایات بسیار نکوهش شده است . در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است :من فرط تورط؛ آن کس که در کارها سهل انگاری و کوتاهی کند، در گرداب مشکلات گرفتار می آید. و در سخنی نورانی از امام هادی (علیه السلام) آمده است :اذکر حسرات التفریط باخذ تقدیم الحزم بحسرت پشیمانی کم کاری را به یادآور و دورنگری را پیشه ساز. امیر مومنان (علیه السلام ) نیز می فرماید:ایاکم و التفریط فتقع الحسرة حین لا تنفع الحسرة ؛ از کوتاهی و کم کاری بپرهیزید، چون در حسرت و ندامت گرفتار می شوید، آن گاه که حسرت سودی نبخشد.
در نظر نگرفتن اولویت ها: از دیگر نشانههای بی نظمی ، این است که انسان، در کارهای اولویت را در نظر نگیرد و به جای این که مهم ترین کارها را مقدم بدارد، به کارهای دیگر بپردازد. امیر مومنان (علیه السلام) می فرماید:ان رایک لا یتبع لکل شی ء ففرغه للمهم ؛ همانا فکر و اندیشه تو، گنجایش همه کارها را ندارد پس ، آن را برای کارهای مهم فارغ ساز. در حدیثی دیگر می فرماید:من اشتغل بغیر المهم ضیع الاهم ؛ آن کس که فکر و نیروی خود را به کارهای غیر مهم مشغول دارد، کارهای مهم را تباه می کند. حضرت علی (علیه السلام) سبب از هم گسیختگی و فروپاشی نظام حکومت را، تباه ساختن مسائل اصلی ، پرداختن به مسائل فرعی ، مقدم داشتن افراد فرومایه و دوری جستن از خردمندان معرفی می کند.
فرو گذاشتن وظیفه خویش و دخالت در کار دیگران: یکی دیگر از نشانههای بی نظمی، این است که انسان ، وظیفه خویش را انجام ندهد و در کار و مسئولیت دیگران دخالت ورزد، مولای متقیان (علیه السلام) می فرماید: اقصر رایک على ما یلزمک تسلم ودع الخوض فیما لا یعنی تکرم ؛ فکرت را به آن چه بر تو لازم است ، اختصاص ده ، تا سالم بمانی ، و از فرو رفتن در کاری که مربوط به تو نیست ، بگریز تا ارجمند باشی .اقصر همک على ما یلزمک ولا تخض فیما لا یعنیک ؛ همت خود را بر آن چه لازم و مربوط به تو است منحصر ساز و در آن چه از تو نخواسته اند فرومرو. در حدیثی دیگر از آن حضرت آمده است نشر ما شغل به المرء وقته الفضول ؛ بدترین چیزی که انسان وقت خود را به آن مشغول می سازد، کارهای بیهوده است . نیز، می فرماید:من اوما الى متفاوت خذلته الحیل ؛ کسی که به کارهای گوناگون بپردازد، نقشه ها و پیش بینی هایش به جایی نمی رسد. کسی که از اثر شگرف نظم در موفقیت انسان های بزرگ آگاه است و از پیامدهای زیان بار بی نظمی خبر دارد، این شناخت ، در وجودش ، نیرویی پدید می آورد که او را به سوی نظم سوق می دهد. در این جا برخی از پیامدهای زیانبارفردی بی نظمی را در مدیران یاد آور می شویم : و بی نظمی در اعمال انسان ، تاثیری زیانبار دارد و جریان طبیعی فعالیت انسان را مختل می سازد. انسان نامنظم ، نمی تواند از توانایی های فردی خود بهره برد. و بی نظمی ، موجب اتلاف وقت و از دست رفتن عمر آدمی است. و بی نظمی ، سبب رکود تحصیلی و باز ماندن از ادای وظایف اجتماعی است . و تاثیر زیانبار در شخصیت افراد، از عوارض دیگر بی نظمی است . و شخص نامنظم از روش خودخواهانه و اعمال نظر شخصی متاثر از هوا و هوس پیروی می کند و این ، سبب ضعف و زبونی نفس و سستی اراده اوست .
دوستان و معاشران منظم ، تاثیری بس بزرگ در به وجود آمدن نظم در زندگی انسان دارند، زیرا صلاح و فساد دوست ، در سینه دوست نفوذ می کند و او را تحت تاثیر قرار می دهد. حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به حارث حمدانی می فرماید:ایاک و مصاحبه الفساق ، فان الشر بالشر ملحق ؛ بر حذر باش از معاشرت با بدکرداران ، زیرا؛ بد به بد پیوندد.همانگونه که معاشرت با افراد بدکردار، تاثیری زیانبار بر آدمی می نهد، معاشرت با افراد نیک کردار، تاثیر سازنده دارد. معاشرت و رفاقت با افراد منظم ، انسان را به سوی نظم حرکت می دهد. نقش نمونه های آرمانی در زندگی آدمی، توجه برانگیز و در خور اهمیت است . قرآن کریم از حضرت ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم ) به عنوان دو اسوه ، یا نمونه آرمانی یاد کرده است . کار اسوگان برای دیگران ، سر مشق دادن است . در محیط سازمان و کارخانه، مدیر برای کارکنان چنین نقشی دارند. مدیران از همان روزهای نخست باید امور مربوط به کارمند را در ضابطه در آورند . دقت در راز و رمز کامیابی مردان بزرگ ، نشان می دهد که یکی از اسباب موفقیت آنان وجود نظم و انضباط است.
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}